این محمود نیشابوری رجویست پاک دیوانه شده!

این دهن لق معروف رجوی نوشته ی بلند بالایی نوشته  که نامش " از ماه تا چاه " بوده واینقدر شعر وشعار 7صفحه ای داده که من بخاطر رعایت حال خواننده، فقط قادرم که قسمت هایی ازآنرا نقل کرده وبه نقدش پردازم.
محمدنیشابوری مینویسد:
"… دهها قرارگاهی که طی بیست سال با کار طاقت فرسای مجاهدین در خاک سخت بیابانهای برهوت سر بر افراشته بود؛ طی ساعاتی کوتاه بمباران و تبدیل به ویرانه هایی گشت … در این قیامت قرن اما قرارگاه بیقراران(۳) بر قرار ماند و« اشرف» دژ بی همتا و خلل ناپذیر و مقاومتی یکتا و با شکوه دوباره از خاک خسته و زخم خورده سر بر آورد و سر فراز قد کشید تا حقیقت و حقانیت مجاهدین را در تاریخ مقاومت و مبارزات سهمگین تاکنون جهان به مثابه یک نمونه بی نظیر و درخشان به درستی و راستی به ثبت رساند".
بقای اشرف منوط به خلع سلاح اعضای گروه رجوی بود که  دستیاران رجوی با دسته گل، آرایش های غلیظ وسگ های شیک وملوس به پیشواز سربازان آمریکا رفته، گوسفند برایشان قربانی کردند و شروط متجاوزین به عراق را پذیرفتند!
بعدها هم بابرهم زدن اوضاع عراق وجاسوسی های مکرر برای نهادهای امنیتی – اطلاعاتی این متجاوز، اشرف بااین مشخصات بجا ماند وسرانجام این دژ هم چند سالی بعد فروریخت وحقانیت باند رجوی را درطول این مدت پایداری؟؟!! در برابر چشم خانواده های مراجع و گرفتار بنمایش گذاشت!
وبراستی هم  باند رجوی منحصر بفرد بودن خود را درعرصه های منفی وضد بشری، تا بخواهی بنمایش گذاشت!
درادامه:
"… در آن زمان همه تصور میکردند پایان کار مجاهدین و شهر اشرف فرا رسیده است…. اما پایداری مجاهدین آزادی در شهر اشرف و گسترش مقاومت در داخل ایران و تلاش اعضاء و هواداران این مقاومت در سراسر جهان و حمایت شخصیتهای بین المللی محاسبات رژیم آخوندی را بهم زد ".
کار مجاهدین از آغاز سال 1360 هم تمام بود ومانده بود تفاله اش بنام گروه رجویه که این نیز آنگونه شد که دیده وشنیدم واحتیاجی به اینهمه پرچانگی نیشابوری نبود!
دراصل مجاهدی نبود که دراشرف باشد و دست به مقاومت بزند!
مقاومت دربرابر استیلاگر روی میدهد که درمورد موضوع مورد بحث نیروهای آمریکایی بود که اتفاقا مسئله برعکس شد ونه تنها مقاومتی دربرابر آن انجام نشد، بلکه اعضای گروه رجوی بنفع نیروهای آمریکائی وارد میدان وسیع جاسوسی شده و دادگاه های قرون وسطایی خود را حفظ وبه اعمال مغزشویی ادامه داد که ما چیزی بنام مقاومت دراین مسائل را نمی بینیم!
 این فرد وقیح در مورداستقلال مالی فرقه ی رجوی می نویسد:
« اشرف و یکایک ساکنان آن، انسانهای آگاه و آزاده را در سراسر دنیا به بهت و شگفتی و تاریخ جهان را به چرخش واداشته اند، به خصوص که سازمان استوار مقاومت ایران تنها جنبش مترقی است که طی تمام دوران دیر پای حیات مبارزاتی خود از زمان شکلگیری تاکنون مورد حمایت مالی و امکانات هیج دولت خارجی نبوده و نیست جز اتکا به حمایتهای بیدریغ هواداران و مردم ایران".
دقت فرمایید:
باند رجوی بعنوان تنها جنبش مترقی؟! جریانی است که از هیچ کشوری پول ومساعده ای دریافت نمیکند ولابد دیگران اند که کمتر مترقی اند  ودریافت میکنند ودرعوض اینقدر خسیس و پول دوست هستند که یک تلویزیون چند ساعته هم راه نمی اندازند ورجوی ها با این پول کمی که ازمردم ایران؟! دریافت میکنند، تلویزیون 24 ساعته ای دارند، رئیس شان در قصر شاهانه درفرانسه زندگی میکند. هزینه ی لباس، زیور آلاتش آنچنانی است و نشست های هزار ویک شب گونه اش با پیر وپاتال های سابقا مسئول غرب برگزار زبانزد؟؟!!
اصلا خیر زیادی درپول اهدائی مردم است وخیلی برکت دارد که اگر نداشت، قدرت تامین هزینه ی رجویه را که درحد بودجه ی یک کشور کوچک است، نمیتوانست تامین کند!!!!
کجای کاری برادر؟
باوجود بازشدن پرونده های مربوط به ملاقات های مسعود و دستیارانش با صدام و مخابرات واستخبارات عراق – که طی آن ریز کمک های مالی صدام به رجوی روشن است – مردم را اینهمه نا آگاه حساب می کنید!
فراموش کرده اید که حدود 1000نفر ازاین فرقه جدا شده اند ومنبع این کمک های خارجی به رجوی را روشن کرده اند؟!
باوجود اینهمه سند ومدرک وشاهدان عینی، باید خیلی وقیح باشید که دم ازاستقلال مالی میزنید!!!
 درمورد کمک های قلابی همیاری با سیما، اینطور نوشته شده است:
" آن شهروند که میگفت: نان نمی خوریم تشنگی میکشیم ولی نمیگذاریم که صدای سیما خاموش شود،… بله پیر و جوان زن و مرد اثبات کردند که استقلال مجاهدین در گرو کمکهای بیشائبه آنهاست و این امری ضروری است که از قلوب و عواطف حامیان مقاومت میجوشد ".
این حرف در سطح یک ادعاست ودرهیچ دادگاه صالحه قابل ثبوت نیست اما حضور ترکی الفیصل در نشست مریم که گفت از گذشته ها پیش به باند رجوی کمک میکرده و این کمک کماکان ادامه خواهد یافت، به سند ومدرک اضافی نیاز ندارد چرا که اگراین شاهزاده ی عربستانی دروغ میگفت، مریم ودیگران، فی المجلس می توانستند آنرا انکار کنند!!
این جذب شده در عالم هپروتی رجوی درمورد خانواده ها هم نوشته است:
" رژیم آخوندی… خانواده اشرفیان را با نیرنگ و فریب، وعده و وعید به سوی اشرف گسیل داشت تا آنها را به آغوش گرم خانواده بازگرداند!…".
سراغ فرزندان گم شده رفتن ودرخواست دیدار آنها، طبیعی ترین خواستی است که خانواده ها دارند وبرای این کار، احتیاجی به فریب کاری و… نبوده ونیست و علت سوزش شما ازاین امر را بخوبی درک میکنم ومیدانم که در تاسی به رجوی که خانواده ها را دشمن خود میداند، این حرف را مطرح کرده اید!
ودرخاتمه:
"… هر چند به ظاهر اشرف خالی از مجاهدین شده است. توطئه های دشمن، شهادت یاران، ۶و۷ مرداد، ۱۰ شهریور و حماسه بی بدیل یگان زهره، گروگانگیری، انتقال مجاهدبن به لیبرتی، موشک باران و پایداری پر شکوه و بی بدیل مجاهدبن هر یک نیاز به نوشتن چندین کتاب است. آنچه دنیا را به تحسین وا داشت پایداری پر شکوه مجاهدین بود، بلی حالا ۱۰۰۰ اشرف یک شعار نیست بلکه یک واقعیتی گویاست ".
به ظاهر؟!
اشرف از اول هم مجاهد واقعی ای را تجربه نکرده بود: ابتدا لشکریان صدام را درخود داشت وسپس اسرای شستشوی مغزی شده ی رجوی را وحالا هم لابد ارتش عراق ویا شبه نظامیان بدر را!
اشرف باطنی و 1000 اشرف دیگر چه صیغه ایست؟!
منهم میتوانم هزاران آرزو وامیال غیر قابل تحقق و غیر زمینی را درمخیله ام داشته باشم که قرار نیست دیگران درباره اش تعهدی داشته باشند ویا مجبور شوند نوشته های شبه نیشابوری مرا بخوانند!
نوید  
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا