خطاب به احسان اقبال جوان خام شده فرقه رجوی

آقا احسان مقاله ای که توعلیه عمه خودت عاطفه اقبال تحت عنوان عمه جان وزارتی نوشتی را خواندم. نکاتی دراین رابطه به ذهنم زد که خواستم به اطلاع تو برسانم. البته الان قصد دفاع ازعمه شما را نداشته ونمی خواهم وارد مسائل خانوادگی شما شوم. اما بعنوان کسی که ازسال 58 هوادارمجاهدین شدم وازسال 66 تا 80 هم درعراق نزد سازمان مجاهدین بودم نکاتی بود که لازم دیدم یادآوری کنم! لازم است تشکری هم ازشما داشته باشم که درادامه علتش را خواهم گفت.
آقا احسان نوشتی که من سالها بعد ازشهادت عمویم، بودن درمجاهدین را انتخاب کرده وبه آن افتخار می کنم که بر سر عهد خود با خدا وخلقم وفادارماندم! آقا احسان کدوم خدا و کدوم خلق؟ تو کوچک بودی که به همراه پدر ومادرت به عراق رفتی ودرجنگ کویت به خارج فرستاده شدی. سال 72یا 73 هم وقتی نوجوان خامی بودی به کمپ اشرف برگردانده شدی پس تو تماما درپانسیون های سازمان و درتشکیلات بزرگ شدی. آقا احسان تو درمورد انقلاب ایدئولوژیک سازمان گفتی:انقلاب به‌معنی دگرگونی ارزش‌های کهنه باارزش‌های نوین، جایگزینی تحجر و ارتجاع و خودپرستی با فدا و صداقت و ارزش‌های انسانی و توحیدی انسانی که هرلحظه با انتخاب و از روی نیازمندی خودش برای پاسخ‌گفتن به عهد و پیمان‌هایش، تصمیم می‌گیرد تأثیرگذار و تعیین‌کننده باشد، منفعل نباشد، شرایط را تغییر بدهد، زنگارهای استثماری را از ذهن و ضمیرش بزداید و با بازگشت به اصل خویشتن خداگونه خود که رهایی از هرگونه استثمار و بندگی است، انرژی‌ها و توانمندی‌های لایزالش را صرف آرمانش کند، در یک‌کلام خود را رها می‌کند تا با استخراج انرژی‌های انسانی نهفته در ذاتش، به دیگران خدمت کند!! آقا احسان دراین مورد باید بگویم این حرفت ناشی ازهمان تفکرات احمقانه ای است که تشکیلات به خورد تو ودیگران دادند. انقلابی که تو وبقیه را برده خودش کند که هرچه رهبرش گفت باید انجام دهد، خود نوعی استثمار و بهره کشی است. اصلا بحث فدا، صداقت وارزش های انسانی وازاین حرف ها درکار نیست اگر مسعود ومریم رجوی خودشان صداقت وبه مقدرات توحیدی اعتقاد داشتند دربحبوبه جنگ آمریکا وعراق اعضا را رها وبی خبربه ناکجا آباد ودیار فرنگ نمی گریختند.
درمورد حرف های بی ادبانه ای که معلومه مسئولین فرقه برایت دیکته کردن علیه عمه ات زدی! هرکس شناخت کمی از دنیای هپروت وتخیلی که مجاهدین دران قراردارند آشنایی داشته باشد این سئوال به ذهنش می زند ومی گوید که عمه تو فقط خواسته تورا ازاون دنیایی که در ان گرفتارهستی نجات بده.راستی مگه حرف ناروایی درمورد مسلم اسکندرفیلابی معروف به فیل آبی زده! اگر مناسبات مجاهدین بقول این غول بی شاخ ودم خوبه پس چرا نه بچه هایش به درون آن فرستاد ونه خودش وهمسرش که خواهرشکرالله مشکین فام که عضوقدیمی فرقه بوده حتی یک ماه هم درمناسبات فرقه وانقلاب کشکی مریم آن ماندگار نشدند تا ببینند دیگر اعضا به چه مصیبتی بخاطرانقلاب مریم گرفتارشدند.
آقا احسان گفتم لازم است ازبابت مطلبی که به اصطلاح علیه عمه ات نوشتی ازتو تشکر کنم چون خواننده آن ویا اینکه اگربرای کسی گفته های تورا تعریف کنیم کسی نه تنها تورا تحسین نمی کند بلکه اتفاقا حالش ازمناسبات فرقه به هم می خورد و بیشتر پی به مناسبات تنفرانگیزفرقه وذات پلید رجوی برده و او را لعن ونفرین می کند که چه بلایی برسرعضوفرقه اش آورده که عملا به بزرگترخود ازخانواده اش فحش وناسزا می می گوید! درضمن درمطلبت به خانواده های دیگر اعضا هم توهین کردی، باید بگویم که تو درکنار پدرومادرت سالها درمناسبات فرقه رجوی در نازونعمت بزرگ شدی. وقتی هم ازاروپا به اشرف برگردانده شدی نزدیک پدرومادرت بودی وازگل نازکتربه شما نگفتند! مسئولین شمارا با کلاس های موسیقی وازاین بازیها مشغول کردند تا هوای اروپا ازسرتان بیرون برود اما دیگر اعضا پدرومادرانی وخانواده ای دارند که سالها حسرت شنیدن حتی یک لحظه صدای عزیزشان را دارند و چه مادران وپدرانی بودند که ازدنیا رفتن ونتوانستن به این آرزوی خود برسند پس حق نداری درمورد آنها حرف بزنی و یا توهین کنی.
بنابراین آقا احسان من می دانم که این حرف ها را مسئولین فرقه براساس همان تفکر رجوی و تشکیلاتش که باید با تهییج کردن احساسات ودروغ بافی بین عضو وخانواده اش تنفرایجاد کرد تا بتوان ازآنها درراستای اهداف فرقه سوء استفاده کرد را برایت دیکته کردن. اما حال که کمی مثلا بزرگترشدی و عقلت میرسه بهت پیشنهاد می کنم بدون درنظرگرفتن اینکه پدرومادرت ازاعضای سازمان هستن یکبارمسیری که رجوی وفرقه اش طی کرده مطالعه کن آنوقت انبوهی سئوال ازعملکردش به ذهنت می زند که می تواند ذهن تورا روشن کند، آخر مسئولین فرقه طی این سالیان با هزارویک ترفند نگذاشتند اعضای تشکیلات یک لحظه به گذشته ی خیانت آمیزی که رجوی حتی درمورد خود انها داشته فکرکنند، بعنوان نمونه سخنان امیریغمایی که هم سن وسال توهم هست درمورد اینکه فرقه چه بلاهایی برسر او آورده گوش کن تا واقعیت ها بیشتر برایت روشن شود. راستی اگر مناسبات فرقه خوب بود چرا پدرتان محمد اقبال بقول بچه ها وا رفت وادامه زندگی دراروپا را برماندن درکناراشرفیان ساکن درآلبانی ترجیح داد؟
درآخراین نکته را اضافه کنم باید بدانی که استفاده ازفرهنگ فحش دادن ولمپنی حرف زدن در برخورد با منتقدان فرقه زائده ذهن رجوی است که هیچکس نه تنها ازاین نوع فرهنگ تعریف نمی کند بلکه اتفاقا متوجه می شود که فرقه رجوی تاب تحمل منتقدان را ندارد چون اصالتی ازخود ندارد.
فقط دعا می کنم که تو هم بتوانی آزاد زندگی کنی وامیدوارم هرچه زودتربه این نتیجه برسی که سران فرقه فقط می خواهند ازتو بعنوان اهرمی درمقابل عمه وخانواده ات برای پیشبرد اهداف خودشان سوءاستفاده کنند.
حمید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا