جداشده از سازمان مجاهدین خلق و کارشناس امور فرقه ها چه می گویند؟

خانم فرشته هدایتی جدا شده از سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی)، و مارگارت تالر سینگر کارشناس امور فرقه ها چه می گویند؟

class=

ابتدا بخش هایی از خاطرات خانم فرشته هدایتی را در زیر می آورم:
چرا و در چه شرایطی وارد سازمان مجاهدین خلق شدم؟
درست در هفتم اردیبهشت ماه 60 در حاشیه تظاهرات بزرگ مادران هوادار سازمان به رابطم در سازمان وصل شدم. این نیز قسمتی از ویژگی های من بود که وقتی حضور فعال مادران را می دیدم از اینکه خودم را کنار بکشم شرم داشتم و لذا حضور مادران در صحنه، سمت گیری ام به طرف تشکیلات سازمان را در ذهنم هر چه بیشتر مشروع می کرد.
این اما یک شروع متناقض بود، چرا که انتخابم بر اساس فهم و درک درست از شرایط یا بازتاب علائق ایدئولوژیکم نبود. من به وضوح دستخوش امواج شرایط شده و چون میخواستم به هر قیمت کاری انجام بدهم در اردیبهشت سال 60 وارد تشکیلات مجاهدین خلق شدم.
……
بدین ترتیب با تضادهای جدیدی روبرو شدم که اصلاً نحوه جنگیدن با آن را بلد نبودم. سازمان بعد از تظاهرات سی خرداد و دستگیری های گسترده و اعدام ها، بدون هیچ توضیحی اقدام به اختفای کادرهای بالا کرده بود و امثال من که بی خبر، بدترین زمان ممکن را برای وصل تشکیلاتی انتخاب کرده بودم، اصلاً چنین آمادگی ذهنی را نداشتیم و البته امکاناتی هم نداشتیم، لذا دچار مشکلات مختلفی می شدیم.
جنگ بین حاکمیت و سازمان مجاهدین خلق روزبروز گسترش پیدا می کرد و …

رابط من با سازمان فردی بسیار کم حرف بود. من، هم سنم از او بیشتربود و هم در امور تشکیلاتی و سیاسی از او تجربه بیشتری داشتم، به هر حال در دوران دانشجویی مطالعاتی کرده بودم. وقتی سر قرارمی رفتم می خواستم جواب تمام سوالاتم را در زمینه سیاسی، تشکیلاتی، نظامی، وکار مخفی از او بگیرم، ولی او مطابق آنچه سازمان از اومی خواست، در این زمینه ها هیچ نمی گفت و فقط به وظیفه ای که باید در آن دوران دنبال می کردیم تاکید داشت. مواقع بسیاری بعد از اجرای قرار با رابطم که نامش حسین بود و احتمالا ً خود را چریکی زبده می دید، گریه ام میگرفت، چرا که به وضوح می دیدم که او چقدر کم می داند و چه بسا به دلیل همین کم دانستنش بود که فقط آنچه را به او گفته بودند اجرا می کرد.

در چنین فضایی که برای درک بهتر شرایط سیاسی جامعه هیچ گونه توجیه و توضیحی از جانب سازمان وجود نداشت، من هم خودم را به دست عواطف و اتمسفر پاک باختگی سپرده و هر مکث و سوال خودم را در این مسیر به حساب ضعف خودم گذاشته و با آن درگیر می شدم. البته همواره این سوال برایم مطرح بود که آیا واقعاً مبارزه یعنی همین؟

به زودی خبر جدید دیگری شنیدم که هیچ کس درباره آن توضیحی نداشت. خبر این بود که مسعود رجوی به همراه بنی صدر، رئیس جمهور وقت از ایران فرار کرده است.

این خبر بسیاری از افراد سازمان را کلافه کرد و علناً می پرسیدند چرا دست به چنین اقدام مسئله سازی زدند؟ مگر می شود مسعود رجوی ما را در چنین شرایط عسرت باری بگذارد و از کشور خارج شود؟ من هم ساده لوحانه گمان می کردم که اوهم مثل بقیه ی اعضا زیر فشار سازمان درجایی از این شهر آشوب زده و در یکی از خانه های تیمی سازمان به سرمی برد. واقعیت این بود که رجوی در میانه ی جنگی مغلوبه فرار کرده بود، و البته این آخرین فرار او هم نبود. …
…….
من نیز در به دربودم، از این شهر به آن شهر، از این خانه به آن خانه و مطلقاً مجال فکر کردن منطقی نداشتم! فقط دستورات تشکیلات را انجام می دادم ….


بعد از مطالعه بخش هایی ازخاطرات مستند خانم فرشته هدایتی، جداشده از فرقه رجوی، به مطالعه گوشه ای ازکتاب ،”فرقه ها در ميان ما” نوشته کارشناس امور فرقه ها”مارگارت تالر سينگر” (ترجمه آقای ابراهیم خدابنده) می پردازیم:

بسياری از گروه های فرقه ای بطور فعال اقدام به عضو گيری، گسترش، و کسب پول و قدرت در سراسر جهان مينمايند. اين گروه ها اعضا يا هواداران خود را توسط کارهای برنامه ريزی شده ذهنی، يا روند بازسازی فکری، استثمار کرده و تحت نفوذ و کنترل کامل در می آورند. سوء استفاده ذهنی ميتواند به طرق يا روش های متعددی انجام شود. نه هر کسی که مورد مراجعه يک عضو فرقه قرار ميگيرد به گروه مربوطه جذب ميشود، و نه هر کسی که جذب ميشود برای هميشه ميماند. ولی به اندازه کافی جذب ميشوند و به مدت کافی ميمانند تا فرقه ها را به مشکل اجتماعی مخربی که شايسته بررسی جدی است تبديل نمايند… تهديدی که از جانب فرقه ها متوجه جامعه است خيلی عميق تر از اين حرفهاست. صحبت از تهديدات بسيار واقعی نسبت به سلامت جامعه، بهداشت روانی، قدرت سياسی، و آزادی های دموکراتيک است. همچنين بحث نگرانی های فزاينده در خصوص تباه شدن زندگی هاست. موضوع اين است که سوء استفاده ها و برنامه های اغلب غير اخلاقی فرقه ها نه تنها در حواشی بلکه در بخش های اصلی و در متن ارگان های حياتی جامعه ما ظاهر ميگردند. فرقه ها ديگر صرفا موضوع نگرانی والدينی که ناظر بر عضو گيری فرزندان ايدآليست، و در برخی موارد سرخورده، و جوان خود می باشند، نيستند. فرقه ها افرادی در هر سن و سال و در هر محدوده درآمدی را گمراه کرده اند. در گذشته، فرقه ها با جذب افراد به اصطلاح حاشيه ای اجتماع يعنی افراد بدون وابستگی، افراد سرخورده، و افراد ناراضی از هر نسل، جای پای خود را محکم ميکردند. ولی گروه های فرقه ای امروز آنچنان نحوه برخورد و روش های مجاب سازی افراد را حرفه ای کرده اند که فراتر از چهارچوب معمولی و در متن جريان اصلی جامعه حرکت ميکنند.
١٫١.تعاريف و خصوصيات فرقه ها در لغت:”فرقه” بيانگر يک گروه يا سازمان است که اعضای آن، مانند افراد هر انجمن و حزبی، هدف بخصوصی را دنبال ميکنند، و اين اهداف البته ممکن است در طول زمان تغيير يابند. اما فرقه ها به علت عملکردهای خاص درونی و روابط و مناسبات ويژه ای که برقرار مينمايند از ساير گروه ها و سازمان ها متمايز ميگردند. تشخيص تفاوت های ميان يک سازمان يا حزب معمولی با يک”فرقه” هميشه کار ساده ای نيست. بعضی اوقات افراد به عملکرد فرقه ها و نوع مناسباتی که برقرار ميکنند توجه نداشته و به اشتباه، يا فرقه ها را ارگان هايی مملو از مشتی ديوانه می انگارند و يا اساسا تفاوتی بين فرقه با هر گروه ديگری قائل نميشوند. فرهنگ لغات معمولی در خصوص فرقه دارای تعاريف توصيفی معينی است. اما آنچه که فعاليت در فرقه های مختلف را بهتر بيان ميکند ارائه تصويری پويا از روندی است که در درون هر فرقه در جريان بوده و مناسباتی است که فرقه حول آن شکل گرفته است. بنابراين بهتر است از عبارت”روابط فرقه ای” برای بيان دقيق تر جريانات و عملکردهايی که در يک فرقه اتفاق می افتند استفاده کنيم.
روابط فرقه ای عبارت از روابطی است که در آن يک فرد آگاهانه افراد ديگر را با استفاده از روش های خاصی وادار ميکند تا بطور کامل (يا نسبتا کامل) در خصوص تقريبا همه تصميمات مهم زندگی شان وابسته به او باشند، و به اين پيروان عقيدتی اينطور القا مينمايد که او دارای استعداد، نبوغ يا دانش ويژه ای است. بر اين اساس، فرقه حول فاکتورهای زير تعريف ميشود:
١.سر منشأ گروه و نقش رهبر
٢.ساختار تشکيلاتی، يا روابط بين رهبر (يا رهبران) و پيروان
٣.استفاده از برنامه های هماهنگ شده مجاب سازی ذهنی (که بازسازی فکری يا به صورت عام تر شست و شوی مغزی خوانده ميشوند)
ادامه دارد…
گرد آوری و تنظیم: زهرا سادات میرباقری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا