بعث و القاعده ، مسؤول کشتار مردم عراق

بعث و القاعده ، مسؤول کشتار مردم عراق
خبرگزاری ایرنا
پل برمر فرستاده سابق رییس جمهوری آمریكا در عراق كه پس از سقوط صدام مسوولیت اداره این كشور اشغال شده را برعهده داشت، می‌گوید باید ارتش زمان صدام منحل و مقامهای ارشد حزب بعث كنار گذاشته شوند.
وی خاطر نشان می‌كند: مدارك و اطلاعاتی كه ما پس از آغاز جنگ به دست آوردیم نشان می‌دهد نیروهای امنیتی صدام از مدت‌ها قبل خود را برای آغاز چنین شورشی در عراق آماده كرده بودند.
وی روز یكشنبه در مقاله‌ای در روزنامه واشنگتن پست نوشت: به همین علت است كه برخی از اعضای حزب بعث و ارتش سابق عراق به شورشیان پیوسته‌اند و در حقیقت آنان به این علت مبارزه نمی‌كنند كه به آنها فرصت داده نشده بود كه مشغول به كار شوند بلكه آنها به این علت مبارزه می‌كنند كه می‌خواهند دولتی را كه به صورت دمكراتیك انتخاب شده سرنگون و مجددا دیكتاتوری بعثی را روی كار آورند.
برمر تاكید كرده است: مسئولیت واقعی خونریزی‌های امروز عراق برعهده این افراد و همدستان آنها در گروه القاعده است.
هنگامی كه خرد جمعی منجمد می‌گردد، حتی واقعیات نیز نمی‌تواند آن را تكان دهد. این روزها همه می‌دانند كه دولت انتقالی ائتلاف در آغاز اشغال عراق توسط آمریكا دو تصمیم‌گیری فاجعه بار اتخاذ كرد یكی اخراج اعضای حزب بعث از نهادهای دولتی و دیگری منحل كردن ارتش عراق بود.
تازه‌ترین نمونه از آن، كتاب خاطرات جرج تنت رییس سابق سازمان سیا است كه باعث شكنجه من بخاطر آن تصمیمات می‌شود. هرچند كه به خاطر نمی‌آورم او هیچگاه در مذاكرات متعددی كه در دوران ‪ ۱۴‬ماه مسوولیتم داشتم با این تصمیمات مخالفت كرده باشد.
چنین اتهاماتی مكررا در كتاب‌ها و مقالات منتشر می‌شود، افرادی كه به دنبال یك توضیح مرتب و ساده برای مشكلات كنونی عراق هستند می‌گویند این دو اقدام باعث انزوای سنی‌ها گردید و این مساله باعث شد دسته‌ای از شورشیان خشمگین بوجود آید كه امروزه شورش‌های عراق را برعهده دارند، البته این بار نیز آنها كاملا در اشتباه هستند.
من نیز همچون اكثر آمریكایی‌ها از مشكلاتی كه كشور عراق پس از پیروزی سریع آمریكا در سرنگونی صدام در سال ‪ ۲۰۰۳‬به دست آورد با آن مواجه است، ناامید شده‌ام ولی اقدام ائتلاف تحت رهبری آمریكا در كنار گذاشتن دستگاه های یك ظالم نفرت انگیز كاملا درست بود.
صدام نیز حكومت خود را بر اساس الگوی حكومت آدولف هیتلر طراحی كرده بود كه مردم آلمان را از طریق دو ابزار اصلی یعنی حزب نازی و سرویس‌های امنیتی آلمان كنترل می‌كرد لذا ما هیچ چاره دیگری نداشتیم كه از اینگونه سازمان‌های مشابه در عراق خلاص شویم.
ژنرال تامی فرانكس، فرمانده مركز فرماندهی ارتش آمریكا در ‪ ۱۶‬آوریل ‪ ۲۰۰۴‬حزب بعث را منحل نمود. یك روز پیش از آنكه من در ماه مه به عراق بروم، داگلاس فیت ‪ Douglas Feith‬معاون وزیر دفاع پیش نویس قانونی را به من ارائه كرد كه بر اساس آن مقامات ارشد حزب بعث را از دولت عراق اخراج می‌كرد و اظهار داشت قصد دارد این قانون را فورا به تصویب برساند.
باتوجه به درك اهمیت این اقدام، از فیت خواستم تا اندكی صبر كند تا بتوانم در مورد این مساله با رهبران عراقی و مشاوران ائتلاف مشورت كنم.
در نهایت یك هفته بعد پس از مشورت‌های زیاد حكم بعثی زدایی را كه پیش نویس آن توسط پنتاگون تهیه شده بود، صادر كردم.
هدف ما پاكسازی دولت عراق از گروه كوچكی از معتقدان واقعی به حزب بعث بود نه سلسله بندی سنی‌ها، ما همان كاری را انجام داده بودیم كه ژنرال دوایت آیزنهاور پس از جنگ در آلمان انجام داده بود زیرا حزب بعث نیز همچون حزب نازی تمامی جنبه‌های زندگی مردم عراق را اداره می‌كرد و در تمامی مناطق عراق دفاتر این حزب وجود داشت.
بعثی‌ها نیز همچون نازی‌ها از كودكان به عنوان جاسوسانی علیه والدین خود استفاده می‌كردند.
هرچند صدام نزدیك به سه برابر بیشتر از هیتلر حكومت كرد، ولی حكم ما برای بعثی زدایی دولت عراق، برخلاف طرح نازی زدایی آیزنهاور، تنها شامل حدود یك درصد از اعضای این حزب می‌شد.
آیزنهاور اجازه نداده بود نازی‌ها حتی سمت‌های مهم خصوصی و عمومی را نیز برعهده بگیرند ولی بر اساس قانون عراق، مقامات ارشد این حزب تنها قادر به عهده گرفتن سمت‌های دولتی نبودند و می‌توانستند در مكان‌ها و حتی كشورهای دیگر مشغول به كار شوند زیرا آنها با هیچ اتهام جنایی مواجه نبودند.
در نهایت ما در حكم بعثی زدایی قادر به اعمال استثنا بودیم و بسیاری از بعثی‌ها در سمت‌های خود باقی ماندند.
منتقدان ما كه معمولا كسانی هستند كه هیچ گاه به عراق سفر نكرده‌اند گاهی ادعا می‌كنند كه تصمیم به بعثی زدایی باعث شد وزارتخانه‌های عراق از رهبریت موثر برخوردار نباشند ولی وضعیت اینگونه نبوده است.
تقریبا تمامی وزرای قدیمی حزب بعث پیش از صدور این حكم فرار كرده بودند در مقابل ما كاملا تحت تاثیر این مساله قرار گرفته بودیم كه خدمتكاران ارشد غیرنظامی كه مجبور به اداره وزارتخانه‌ها بودند بسیار خرسند بودند كه دیگر عوامل حزب بعث بر آنها نظارت ندارند.
نتیجه نهایی این اقدام نیز این بود كه ما حامیان اصلی ظالم عراق را كنار گذاشتیم ولی به سنی‌های مسئول فرصت دادیم كه در بازسازی عراق جدید شركت كنند.
چهار روز پس از صدور این حكم حمید بیات از سیاستمداران برجسته شیعه عراقی به ما گفت كه شیعیان از این تصمیم بسیار خشنود شده‌اند زیرا آنها نگران بودند كه آمریكا بعثی‌ها را در سمت‌های ارشد دولتی و امنیتی باقی نگاه دارد.
نظرسنجی‌هایی كه در دوران اشغالگری انجام شده بود مكررا حاكی از آن بود كه اكثریت قاطع مردم عراق، از جمله بسیاری از سنی‌ها از طرح بعثی زدایی حمایت می‌كنند.
ما پس از آن اجرای این سیاست را كه توجه زیادی به آن شده بود به دست سیاستمداران عراقی سپردیم كه این یك تصمیم اشتباه بود. رهبران عراقی كه بسیاری از آنها به حكومت سابق سنی‌ها علاقه‌ای نداشتند میزان فراگیری این حكم را بسیار گسترده‌تر از طرح اولیه آن كردند لذا این اقدام به نتایج ناخواسته‌ای همچون اخراج هزاران معلم منجر شد كه از اعضای حزب بعث بودند.
هرچند ما بعدها جلوی برخی از این اقدامات را گرفتیم ولی ما باید اجرای این حكم را به یك نهاد قضایی می‌سپردیم نه یك نهاد سیاسی.
در عین حال سیاست كلی كنار گذاشتن مقامات حزب بعث از دولت صحیح و ضروری بود و همچنان مورد حمایت بسیاری از مردم عراق است.
منتقدان جنگ عراق همچنین به صورت دسته جمعی در مورد منحل كردن ارتش صدام دچار سوء تفاهم شده‌اند. آنها مدعی هستند كه ما یك ستون اصلی حفظ ثبات در كشور را از بین بردیم و صفی طولانی از افراد بیكار و خشمگینی را بوجود آوردیم كه به دنبال طغیان بودند ولی آنها هیچ اشاره‌ای به طبیعت واقعی ماشین‌های قتل صدام و اوضاع وقت نداشتند.
اندكی تعجب انگیز است كه هنوز باید به برخی افراد ترورهای انجام شده توسط ارتش عراق را یاد آور شویم. در دهه ‪ ،۱۹۸۰‬ارتش صدام جنگی را علیه اقلیت‌های كرد خود به راه انداخت كه طی آن صدها هزار غیرنظامی بیگناه كشته شدند و حدود پنج هزار نفر نیز در حمله شیمیایی آن به شهر حلبچه به قتل رسیدند.
پس از جنگ خلیج فارس در سال ‪ ،۱۹۹۱‬شیعیان علیه صدام قیام كردند و ارتش صدام صدها هزار مرد، زن و كودك را به قتل رساند و آنها را در گورهای دسته‌جمعی خاك كرد. لذا اصلا تعجب‌آور نیست كه شیعیان و كردها كه بیش از ‪۸۰‬ درصد جمعیت عراق را تشكیل می‌دهند از ارتش صدام متنفر باشند.
علاوه بر آن، هرگونه تصور استفاده از ارتش قدیمی تحت شرایط آن زمان غیر ممكن بود. پیش از جنگ سال ‪ ،۲۰۰۳‬ارتش عراق متشكل از ‪ ۳۱۵‬هزار سرباز وظیفه بود كه تقریبا همه آنها شیعه بودند و این افراد تحت فرمان افسران سنی كه حدود ‪ ۸۰‬هزار نفر بودند خدمت می‌كردند.
آنها دائما توسط فرماندهان خود مورد بدرفتاری قرار می‌گرفتند. آنها نیز پس از مشاهده وضعیت جنگ همچون فرماندهان خود متواری شدند البته آنها پیش از فرار، پایگاه‌های ارتش عراق را كاملا غارت كردند.
بنابراین، هنگام ورود من به عراق هیچ ارتش عراقی وجود نداشت كه نیاز به منحل كردن آن باشد، عده‌ای از مقامات ارشد و سازمان سیا در بغداد پیشنهاد كردند كه ارتش صدام فراخوانده شود ولی بخاطر دلایل متعدد سیاسی، نظامی و عملی با آن مخالفت كردیم.
بسیار بعید بود سربازان وظیفه كه از ارتش صدام متنفر بودند، به صورت داوطلبانه به ارتش بازگردند. به این ترتیب ما می‌بایستی نیروهای آمریكایی را به روستاهای شیعه‌نشین اعزام می‌كردیم تا آنها را مجبور به بازگشت به ارتش كنند. حتی اگر ما می‌توانستیم چند یگان كاملا سنی را نیز تهیه كنیم، بخاطر غارت، آنها از هیچ پایگاه یا تجهیزاتی برخوردار نبودند.
علاوه بر آن، پیامدهای سیاسی فراخوانی ارتش بسیار فاجعه بار می‌بود.
رهبران كرد به من اعلام كرده بودند كه در صورت فرا خوانده شدن نیروهای نظامی دوران صدام، آنها منطقه خود را از عراق جدا خواهند كرد و این اقدام باعث آغاز یك جنگ داخلی و تحریك ایران و تركیه به تهاجم به عراق برای جلوگیری از استقلال كردستان می‌شد.
بسیاری از رهبران شیعه نیز كه با نیروهای تحت رهبری آمریكا همكاری می كردند، در صورتی كه ما عوامل قتل عام سال ‪ ۱۹۹۱‬را دوباره به ارتش فرا می‌خواندیم علیه ما دست به سلاح می‌بردند در نتیجه نه نیروهای تحت رهبری آمریكا و نه عراقی‌ها نمی‌توانستند به وفاداری ارتش فراخوانده شده اعتماد داشته باشند.
یك سال بعد وقتی تفنگداران دریایی آمریكا بدون مشورت با دولت عراق یا ائتلاف، یكی از تیپ‌های ارتش سابق صدام را فرا خواندند، این تیپ فورا بدون وفایی خود را ثابت كرد و به همین علت فورا منحل شد.
علاوه بر آن، این اقدام به اندازه‌ای باعث خشمگین شدن شیعیان و كردها شد كه تقریبا روند سیاسی بازگرداندن استقلال این كشور به مردم عراق را منحرف ساخت و این مساله ثابت می‌كند اتكا به ارتش قدیمی صدام با چه خطر شدیدی می‌توانست مواجه گردد.
به همین علت پس از هماهنگی با دولت آمریكا، از جمله ارتش، دستور تاسیس ارتش كاملا داوطلبانه عراق را صادر كردم. تمامی اعضای ارتش سابق عراق كه تا قبل از رتبه سرهنگی فعالیت می‌كردند می‌توانستند به ارتش بپیوندند.
وقتی من عراق را ترك كردم بیش از ‪ ۸۰‬درصد از نیروهای جذب شده و افسران ارتش جدید متعلق به ارتش سابق عراق بودند.
همچنین به دیگر افسران ارتش سابق عراق كه نمی‌توانستند به ارتش جدید بپیوندند حقوق بازنشستگی تعلق گرفت و دولت عراق همچنان این حقوق را پرداخت می‌كند.
من از تبدیل شدن به كیسه بوكسی برای انتقاد از این تصمیم گیریها خسته شده‌ام. این انتقادات بویژه توسط كسانی صورت می‌گیرد كه هیچگاه به عراق سفر نكرده‌اند، پیچیدگی‌های آن را درك نمی‌كنند و نمی‌توانند توضیح بدهند ما چه كاری را باید به صورتی دیگر انجام می‌دادیم زیرا این دو تصمیم معقول و اخلاقی باعث ایجاد شورش‌های كنونی عراق نشده است.
مدارك اطلاعاتی كه ما پس از آغاز جنگ به دست آوردیم نشان می‌دهد نیروهای امنیتی صدام از مدت‌ها قبل خود را برای آغاز چنین شورشی آماده كرده بودند.
به‌همین علت است كه برخی از اعضای حزب بعث و ارتش سابق عراق به شورشیان این كشور پیوسته‌اند و در حقیقت آنها به این علت مبارزه نمی‌كنند كه به آنها فرصت داده نشده بود كه مشغول به كار شوند، بلكه به این علت مبارزه می‌كنند كه می‌خواهند دولتی را كه به صورت دمكراتیك انتخاب شده، سرنگون و كرده، بار دیگر دیكتاتوری بعثی را روی كار آورند.
مسئولیت واقعی خونریزی‌های امروز عراق بر عهده این افراد و همدستان آنها در گروه القاعده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا