بنیادگرایی نوین!

بنیادگرایی نوین!

امیر موثقی/ 18.3.2005

زن ستیزی در فرقه رجوی بنام انقلاب ایدئولوژیکی خواهر مریم
از سال 1364 که داستان رئیس دفتر آقای مسعود رجوی در شهر اور در پاریس رو شد و گند روابط پنهان بین این لیلی ومجنون بر همگان آشکار شد مریم قجر بران شد تا مثل همیشه مسائل درون تشکیلاتی سازمان را با مسائل ایدولوژیکی روز در مسیر مبارزه و جنگ آزادی بخش گره بزند و به اصطلاح آن روزها پدیده ای را کشف کرد به نام وصل شدن به رهبر عقیدتی با انقلاب تبعیض جنسی و رهایی زن از دست قیدوبند های ارتجاعی وقرون وسطایی که در جوامع و مملکت های اسلامی وجود دارد
در واقع امر مریم قجر با این کار میخواست که خاک بر سر خود ومسعود بریزد و به همگان بگوید که زن ومرد آزاد هستند و هیچ چیز مانع از رسیدن اینها به هم نمی شود حتا قوانین شرعی و غیر شرعی در واقع از همان زمان میخواست بگوید که اینجا اروپا است و قانون برابری زن ومرد حاکم است.
بعداز اینکه مسعود ومریم با هم انقلاب کردن و آقای ابریشمچی هم در پایین صحنه محل بر گزاری مراسم انقلاب بجای کف زدن وسوت زدن بر سرو صورت خود میکوبید و خطبه عقد را مریم قجر خواند و مسعود هم تکرار کرد هردو در جمع حاضرین باهم انقلاب کردن. و بعد هم آقای ابریشمچی با خانم لعیا خیابانی انقلاب کردن و موضوع را در درون تشکیلات درآن زمان خاتمه دادن اما تازه شروع این داستان بود.
بعداز عظیمت رهبری انقلاب کرده به جوار خاک میهن و به راه انداختن ارتش به اصطلاح آزادی بخش و دست در دست حکومت صدام گذاشتن و بر علیه خاک وجان وناموس وپرچم ایران خیانت کردن با حکومت بعث و بعداز شکست سنگین در عملیات فروغ جاویدان در شهریور 1368 در یک نشست فرمایشی که فقط به اصطلاح مسئولین سازمان در آن حضور داشتند مسعود رجوی اینبار به خاطر خوش خدمتی های مریم طی چهار سال که باهم بودن اورا در آن نشست بعنوان مسئول اول معرفی کرد و در همان جا خطاب به همه حاضرین گفت که مریم چرا و همه باید از این موضوع ایدولوژیکی عبور کنند و همه باید انقلاب کنند و سپس داستان اصلی در اینجا شروع شد.
در آن زما ن بدلیل اینکه مسئولین سازمان بدلیل شکست سنگین در عملیا ت فروغ زیر تیغ به اصطلاح رهبری بودن و خودشان را بدهکار رهبری میدانستند مجبور بودن که به این داستان انقلاب سر بسپارند و قدم اول این سر سپاری انقلاب کردن بود وطلاق دادن وطلاق گرفتن زنان و مردان از همدیگر و تحویل دادن حلقه های ازدواج به همراه یک ورقه گزارش به رهبر عقیدتی که هر فرد با این کار خودش بر اساس گفته های رهبری عقیدتی از دنیای قرون وسطایی و از دنیای قبر خارج شده و به رهبری عقیدتی وصل میشود و از جنس مریم میشود.
بعد از مدتی که بحث ها و نشستهای بسیار کلانی از طرف رهبری برگزار شد و خوب مغز افراد به اصطلاح نزدیک به رهبری شستشو داده شد و همه زمینه ها آماده شد. واز طرفی هم بدلیل ساکن شدن شرایط مبارزاتی در داخل خاک عراق و ورود تعداد بسیار زیادی از اسیران جنگی به درون ارتش به اصطلاح آزادی بخش و حاد شدن مشکل جنسی در درون تشکیلات سازمان موضوع انقلاب را با بر گزاری مجموعه ای از نشستهای پی در پی در قرار گاه اشرف (بنام نشستهای انقلاب ) برای عموم رزمندگان و شستشودادن مغز های افراد که اکثرا هم از معمولی ترین قشر جامعه بودن و با دست گذاشتن بر شاهرگ عموم افراد یعنی مسئله شعایرمسعود رجوی با حیله گری ومکاری که فقط شیوه و تاکتیک خاص خودش هست در امر فریبکاری ودغلبازی کاری کرد که حتی کسانی هم که ازدواج نکرده اند قسم بخورند در برابر قرآن کریم که تا آخر عمر ازدواج نکنند و در رابطه با این موضوع هم هیچگونه تناقضی را در درون خودشان نگه ندارند چراکه اصل طلایی ورود به انقلاب عدم حمل تناقض در درون فرد بود و باید که روزانه از درون وجود خودش به مسئولش گزارش وضعیت انقلاب میداد واگر گزارش نمی داد به این منظور بود که آن فرد ضد انقلاب ایدولوژیکی خواهر مریم است.
اما این داستان به همینجا هم ختم نمی شود بعد از مدتی مشکل پدیده جنسی در درون تشکیلات به اصلی ترین معظل تبدیل شد آمار ریزش نیرو در درون تشکیلات بالا گرفت و در همین رابطه زنان و مردانی که قصد جدا شدن از ساز مان را داشتن مورد شدید ترین فحاشی ها و توهین ها قرار می گرفتن بطور خاص زنان به آنها میگفتند ضعیفه.کالای جنسی.موجود دست دوم وغیره………
اما بعد از مدتی که سازمان متوجه شد که دیگر این خط در درون تشکیلات پیش نمیرود و نمیتواند از آن جواب بگیرد آمد و با یک تاکتیک دیگر وارد صحنه شد به نام بحث هژمونی زنان در راس تشکیلات بااین مضمون که مردان انقلابشان آببندی می شود.یعنی برای مدتی افراد را می شود با این بحث کنترل کرد ویا به عبارتی ارضاع کرد در همین دوران بود که بحث مسئولیت پذیری در زنان مطرح شد و بحث هژمونی پذیری برادران از خواهران ذیصلاح در امر انقلاب ایدولوژیکی از همین دوران بود که سو استفاده کردن از زنان در لایه های مختلف در درون تشکیلات چشم گیر ترمیشد و لحظه به لحظه این در مناسبات سازمان حس میشد که از زنان به عنوان یک کالا و بنام انقلاب ایدولوژیکی درون مجاهدین استفاده میشود تا رهبری سازمان به اهداف شوم خودش برسد و سازمان وتشکیلات ازهم گسیخته خودش را با احیای برادران توسط خواهران انقلاب کرده سر پا نگه دارد.
دیگر مسئولین با سابقه برادر در سازمان کاره ای نبودن و همه کاره زنان انقلاب کرده و رها شده از ستم جنسی بودن که نظام امور را در دست گرفته بودن و برادران را در مسیر رسیدن به انقلاب خواهر مریم همراهی میکردن و با شیوه ها و روشهای خاص زنان مجاهد خلق که از خواهر مریم آموزش و تعلیم داد ه میشدن خط تشکیلاتی سازمان را پیش میبردن و برادران وا رفته واز دست رفته را سر پا نگه میداشتند در این دوران بود که در ارتش به اصطلاح آزادی بخش هر زن مسئول تشکیلاتی ونظامی 8 الا 10 مرد بود و این برای زنان یک پیروزی بزرگ بود ولی خودشان نمی دانستند که با چه طنابی دارند در چاه باطل مریم قجر فرو میروند وبه چه شکل وقیحانه ای مورد سواستفاده قرار گرفتن.
تمام بحث رهایی زن از ستم جنسی در درون تشکیلات سازمان فقط وفقط همین بود و ولا غیر و چون سازمان میدانست که با وارفتگی مردان در درون تشکیلات خط کاریش پیش نمی رود مجبور شد که در درون تشکیلات دست به یک چنین کار احمقانه ای بزند تا این یک نوع رقابت باشد بین زنان ومردان وسازمان هم نان آنرا به نرخ روزبرای بیرون از مناسبات خودش به فروش برساند.در صورتی که من خودم در درون سازمان بارها دیده بودم که اگر زنی که از جانب خودش احساس میکرد که این حرفها صرفا یک نوع کلاه برداری هست و تن نمی داد به این مسائل و از آرمانهایی که زنان از آن در رابطه با مسائل خاص خودشان تصمیم گیری میکنند نه تنها این حق انتخاب از آنها سلب کرده بودن بلکه با آنها به وقیحانه ترین شکل ممکن در تشکیلات برخورد میکردن واو را در پاین ترین سطوح کاری بلحاظ اجرایی وتشکیلاتی قرار میدادن تا مورد شدید ترین فشار های روحی و روانی قرار بگیرد و چون مناسبات سازمان محدود بود با این کارشان آنهارا شاخص میکردن در چشم همگان تاهیچگونه حق اعتراض هم نداشته باشند تا مجبور شوند به بحثهای رهایی زن در فرقه رجوی تن دهند واز آرمانهایی که هر زنی برای خود ازآن تبعیت میکند دست بردارند و از آرمانهای نوین مریم قجر تبعیت کنند.
از آنجایی که رهبری سازمان همواره کمبود هایی در رابطه با مسائل جنسی داشتند ودارند همه این مضوعات را به اشکال مختلف در کادروچهار چوبهای مسائل ایدولوژیکی به تک به تک اعضای خود منتقل کردن تا مبادا کسی از این موضوعات درونی سازمان مستثنی قرار گیرد.تا بااین اراجیفی که در ذهن وروح کثیفشان میگذرد همگان دست و پنجه نرم کنند.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا