مجاهدین و رفرم!
ميترا يوسفي، بيست و چهارم ژوئن
« سوره آل عمران ، آیه 159 : پس باآن رحمتی که از خدا بتو عنایت شد، برایشان نرم شدی و اگر خشن و سخت دل بودی بدون شک از پیرامونت پراکنده می شدند… »
آری، خداوند به آگهی و مشیت الهی، سعادت واتحاد بشر، اشرف مخلوقات را در شیفته گی رحمت و رافت قرار داده است وغیراز آن، باخشونت و فشار و سخت دلی، اگر چند صباحی هم بتوان تحت جبر و وحشت و ترس، جمعی را متشکل نگاه داشت، در نهایت محکوم به فروپاشی و زوال مهیبی است.
بیاد دارم در هنگامه غریب جدا کردن زوج ها ( که برخلاف ربودن کودکان، بهانه یی چون تحریم اقتصادی عراق درسال 1991 میلادی، دستاویز قرار نگرفته وجلاد بیابانی با نهایت خیره سری به یمن پشتگرمی صدام حسین، خنجربرهنه بر کمر بسته بود) هرچند حقیقتا پیرامون جنگ نخست متحدین آمریکا بر علیه عراق، مجاهدین نه تنها متحمل رنجی نشدند، بلکه سلف بحق علی بابا و سرکردگانش که برروی هم همان چهل دزد بغداد می شوند. کلی هم ازبودجه ( نفت برای غذا) به تبع آن جنگ، سود برد.
باری به مسئولین مجاهدین وازجمله حوری سیدی گفتم هرگروهی به دلیلی بهم می ریزد و مجاهدین به دلیل این خشونت ها! که البته کوفتن میخ برسنگ بود! او اجازه فکر کردن و تصمیم گرفتن نداشت و باید اعمال وکردارش به وسیله رابط های رجوی، و از سوی « ملعون » و « عفریته » کبیر، ابلاغ میگشت.
بهر رو، درجریان سمینار بررسی بیانیه دیدبان حقوق بشر بوسیله گسسته گان از فرقه درپاریس،( پایاپای جشن و پایکوبی سفاکانه که مجاهدین درعمل وارونه دیگری، بیادآوری قربانیان سوخته در آتش فتنه مریم عضدانلو برپا کردند.) یکی از شرکت کنندگان سوالی به میان آورد که چرا مجاهدین هرگز دست به رفورم ( اصلاح) نزده اند.( سالها پیش درجریان اعتصاب غذای مجاهدین به پشتیبانی از اخراج افراد مجاهدین به کشور گابن، همسر یکی ازاطرافیان رجوی، عاصی از خشونت های رجوی از محمدحسین مهدوی، نماینده رجوی درفرانسه پرسید: چرا مجاهدین همیشه سخت ترین راه حل ها را بر می گُزینند)
آری، برای من این سوال، فراتر از آنکه آیا مجاهدین جرات رفورم دارند؟ نگاهی به گذشته بود و این که درآن خشونت هرروزه، در دیکتاتوری به قول خودشان، سقف دیگری زدن! هرگز انتظار و تصور رفورم در ذهن کسی نمی گذشت. درآن طوفان شن و طغیان مدام رهبری در قلع و قمع و جبر و زورگویی وجنون، عاری از ترنم و رقص عاطفه و آرامش و عقل و شعور و محبت و غیرت، هرروز بدتر از دیروز، حتی خواب و خیال اصلاح و رفورم بر سر بردگان بینوا نمی رفت. بردگانی که بدتر از سیستم برده داری، حتی اجازه حفظ خانواده شان را نداشتند. مدام تحت بیگاری و شکنجه وآزار روحی و جسمی. رجوی درسایه خشونت و ظلم، یادآور فرمایشی دیگر از قرآن کریم میشود :« فقط شیطان است که حتی نزدیکان خویش را آزار می دهد».با تربیت جوخه های شکنجه، از زن و مرد، تا مبادا حتی برای ضرب و شتم و شکنجه هم مردان، زنان را لمس کنند و موی زنان را بینند. با محروم ساختن بردگان از مطالعه و اخبار، شعر و ترانه و موسیقی( کنسرت های کذایی اروپایی اش به خصلت منافقی فقط برای فریفتن و جمع کردن آدم ها به عنوان سیاهی لشگر طرفدار است و نه بیشتر) از خود غولی بدهیبت ساخت که متاسفانه از بطری انقلاب بیرون می آمد. تازیانه بدست بر گرده بردگانش می نواخت تا بلکه آن درد نوکری را که درخدمت صدام حسین و دیگر اربابان بی مروت دنیا می کرد، با ارباب نمایی بر بردگانش التیام دهد.
رجوی درحقیقت به زبانی، نخست خودرا اصلاح طلب در برابر حکومت پس از انقلاب می نمایاند و آن اصلاح طلبی دامی بیش نبود تا جمعی را تشنه به برهوت عراقی ببرد. آن جهنمی که باافراد بدون هویت و ویزا، هرکاری می خواست میکرد. درآن هنگامه وحشت، کجا کسی را ذره گمانی به اصلاح و رفورمی بود؟وازطرفی رجوی کاملا آگاه بود که رفورم و اصلاح، کمی دورشدن سایه ترور و وحشت، لرزیدن تارهای شبکه ی مغزشویی و بهم ریختن آن، نابودی فرقه را بدنبال خواهد داشت.
در اواخر سال 90 میلادی، در هوس و خام خیالی کشاندن یک میلیون از سه میلیون پناهنده ایرانی مقیم غرب،رجوی به نمایشی در اروپا و آمریکا، با کنسرت های آنچنانی و آرایش غلیظ تر و ادا و اطوار ناهنجار وشکلک های تاسف بار مریم عضدانلو( سلف زن ابی لهب) را به فرانسه فرستاد- البته این رفورم قلابی، به هیچ وجه شامل بردگان رجوی نمی گشت- که از عهده آن رفورم ظاهرسازانه هم برنیامدند و بقول آن سینگلتون نویسنده کتاب « ارتش خصوصی صدام »، منتظران رفورم خود را در صفحه نامنظم شطرنج سیاسی، مات و مبهوت برجای گذاشاین بحث ( رفورم) نظرات گسترده یی داشت که درنهایت به یک نقطه می رسید. به عقیده کریم حقی پیش کسوت و پرچم دار مبارزه گسسته گان بر علیه رجوی، کجا فرقه یی را جای اصلاح طلبی هست؟! و به عقیده روشنفکر روشنگر، پیشتاز انتشارات گسسته گان با کتاب هایی چون « کنترول نیرو» و « دام عنکبوت» و…مهدی خوشحال: رفورمیست های رجوی به اینجا می رسند که ما رسیده ایم. مابه طریقی نماینده رفورم در دستگاه رجوی هستیم! که رجوی آنها را بدتر از پاسداران می خواند.