مسیح و مسیحیت ، تمسک تازه مجاهدین

مسیح و مسیحیت ، تمسک تازه مجاهدین

سایت مجاهدین
تلاشهای مریم رجوی در اروپا به عنوان وجهی از استراتژی تازه سازمان مجاهدین خلق حائز اهمیت است. به این دلیل که مجاهدین در حال حاضر هدف عمده خود را بر جلب حمایت غرب و افکار عمومی آن معطوف کرده است. مجاهدین به خوبی دریافته اند که برای ادامه هر گونه تحرک و کسب مشروعیت به نقطه قابل اتکایی نیاز دارند تا از این طریق بتوان به پرنسیب یک نیروی آلترناتیو نزدیک شد. حذف نام سازمان از لیست گروههای تروریستی یکی از راهکارهای موجود سازمان برای تثبیت چنین موقعیتی است.
از این رو تلاشهای مضاعفی از جانب سازمان برای رسیدن به این نقطه اعمال می شود یکی از شیوه های رندانه سازمان برای حذف نام خود از لیست گروههای تروریستی تمسک و تعامل با افکار عمومی اروپا از طریق مذهب است. در واقع سازمان می کوشد با این شیوه به نوعی بن بست شکنی کند. تاکید بر این معنی که اساسا دین و آموزه های دینی در سازمان فی النفسه فاقد موضوعیت است چیز تازه ای نیست. مجاهدین در همه آثار تئوریک خود بر این معنی پافشاری دارند که برای آنها دین به عنوان یک پدیده قائم به ذات ارزش چندانی ندارد. آنها به زعم خود قبل از اینکه مومن به دین خدا باشند، مبارز هستند. دین برای آنها نه مجموعه ای از دستورات الهی برای زندگی و رستگاری و عبودیت انسان که ابزاری برای توجیه استراتژی خشونت و رسیدن به قدرت سیاسی است. استفاده از دین تا همین اندازه هم ناشی از ضرورتها ی اجتماعی است و نه اصالت دین. در واقع دین باوری صوری مجاهدین ناشی از یک ضرورت اجتماعی است و نه تعبد و اعتقاد قلبی. رویکرد سازمان و مشخصا مریم رجوی به ادیان و ارسال پیام تبریک اخیر ایشان به مناسبت میلاد مسیح و سال نو میلادی پدیده ای مقطعی و صرفا ابزاری است. برای اثبات این ادعا فقط کافی است سری به بیانیه ها و اطلاعیه های سازمان بزنیم تا دریابیم این رویکرد چه اندازه درونی و ناشی از تعبد و دین باوری مجاهدین و چه میزان ناشی از درک مقتضیات زمانی و مکانی است.
این رویکرد که در طی چند سال گذشته اتخاذ و به مرور تشدید شده قبل از هر تعبد و التفات به حضرت مسیح و پیروان او ، تمسک سازمان مجاهدین به باورهای مردم و هزینه کردن از آنها ، برای دستیابی به اهداف فرقه ای را نشان می دهد. مجاهدین حداقل بیش از دو دهه است که در اروپا و در میان ملتی که به مسیح و تعالیم او اعتقاد دارد پرسه می زنند. اهتمام سازمان به موضوع ادیان و مشخصا مسیحیت در طی این سالها چه نماد و نشانه بیرونی داشته است.؟
مجاهدین در طول بیش از چهار دهه از فعالیتهای سازمانی خود در چه مقطعی عمل مشابهی نظیر آنچه اکنون مریم رجوی انجام می دهد ، انجام داده است.
سازمان مجاهدین و مریم رجوی به همان اندازه که از پتانسیل سیاسی و اجتماعی موجود در غرب برای پیشبرد اهداف فرقه ای خود سوء استفاده می کند، به همان میزان نیز از عواطف و احساسات مذهبی مردم و افکار عمومی غرب برای پیشبرد این اهداف هزینه می کند. همانگونه که قبل تر برای سوء استفاده از باورهای مردم ایران از اسلام و تشیع هزینه می کرد.
برای مجاهدین بر اساس نگره های نظری در باب اخلاق که متاثر از مبانی اخلاقی ماکیاولیستی است، ارزش هر پدیده ای نه در ذات و موضوع آن که میزان نزدیک شدن به اهداف سیاسی و تشکیلاتی مشخص می کند. به زبان دیگر ارزش های اخلاقی اعنباری هستند. مجاهدین در محتوا و ماهیت فرقه ای خود با هر باور دینی از جمله اسلام و مسیحیت مشکل دارند. در باورهای دگم و جزمیت ایدئولوژیک آنها تعالیم مسیح چیزی در حد و اندازه های اخلاقیات طبقه بورژوازی تلقی می شود.
مجاهدین در واقع همان کسانی هستند که در تحلیلهای پیوسته خود همواره پاپ را مظهر سازش بورژوازی و دین در اروپا می شناختند. حضور این آدمها در مراسم درگذشت پاپ و احساس همدردی با مردم اروپا چه معنایی جز احساس ضرورت به تعامل و نزدیکی تاکتیکی به مردم اروپا و مسیحیت استنباط می شود.
مریم رجوی در پیام خود با استناد به انجیل بر صلح و گذشت و آزادی و عدالت و مهربانی تاکید می کند. اینکه مجاهدین و مشخصا مریم رجوی تا چه اندازه از این صفات دینی تاسی می گیرند به گمانم رجوع به عملکرد این سازمان از ابتدا ء تا اکنون پاسخ روشنی به این ادعا بدهد.
این خصیصه ذاتی( اخلاق ماکیاولیستی) که سراپای آموزه های سازمان مجاهدین را چون پیله ای در خود تنیده ، حتی قادر نیست برای لحظه ای انسان را در تمامیت خود به رسمیت بشناسد. در حالی که پیام اساسی حضرت مسیح بر عدم تفکیک و شقه کردن بندگان خدا می باشد، مریم رجوی در پیام خود به مناسبت میلاد حضرت مسیح از همان آغاز بندگان خدا را به مسیحیان طرفدار و غیر طرفدار خود شقه می کند، و با تاکید بر مسیحیان طرفدار مقاومت و سازمان عملا فاکتورهای سیاسی و فرقه ای خود را به رخ می کشد.
بیانیه مریم رجوی به مناسبت میلاد حضرت مسیح هیچ قرابتی با روح و تعالیم حضرت نداشته و بیشتر به یک بیانبه سیاسی می ماند.
در حالی که تعالیم حضرت مسیح بیش از هر چیز بر گذشت و عطوفت و مهربانی تاکید دارد ، اما آموزه های سازمانی و تشکیلاتی سازمان بر طرد و نفی و اعمال خشونت مخالفان و منتقدان اصرار دارد.
مسیح بیش از هر چیز پیامبر راستی و صداقت است. او در برابر قدرت زمانه اش به صراحت و صداقت اعلام می دارد که پیامبر خداست و در این ادعا تا مصلوب شدن پیش می رود. مجاهدین اما بر خلاف این آموزه های بدیهی که اساس هر اعتقاد و باور دینی است اساسا این صفات را اعتباری می بینند. برای مجاهدین راستی و صداقت و گفتار صادقانه و عمل صادقانه و حتی پرستش خدا جدای از قرابت و نسبت آنها با اهداف فرقه ای خالی از معنی و محتوای است.
حضرت مسیح اجتناب از خشونت و فحاشی و اتهام و تهمت و غیبت را تبلیغ می کند. اما در سنت مجاهدین خشونت یک پدیده نهادینه شده و تئوریزه شده است که برای توجیه آن همه کتابهای آسمانی از جمله قرآن و حتی انجیل مستمسک قرار می گیرد.
فحاشی جزیی از ادبیات و گفتمان و اتهام بستن دروغ و بی پایه از بدیهی ترین روشهای مقابله حتی با منتقدین خود است.
مسیح پیامبر حرمت و ادب و نرمش و تساهل و مدارا با همنوعان و حتی مخالفین خود است. مجاهدین هر کس را که در مقابل آنها تمکین نکند، در بی ادبانه ترین شکل ممکن تحقیر و ترور شخصیت می کنند.
برای مجاهدین خدا و انجیل و قرآن و همه ادیان و کتابهای آسمانی تنها بهانه ای است برای رسیدن به اهداف ایدئولوژیک و قبضه قدرت سیاسی و تثبیت آموزه های فرقه ای. برای کسب مشروعیت و جلب حمایت پیروان صدیقی که به تعالیم عیسی و دیگر پیامبران عشق می ورزند. تمسک مجاهدین به مسیحیت و پیام آور آن به همان اندازه صادقانه و قابل باور است که تمسک آنها به تعالیم حضرت محمد و اسلام.
ترور کشیشان در دهه هفتاد در ایران توسط تیمهای تروریستی مجاهدین خلق و از سویی تلاش این سازمان برای ایجاد انفجار در مسجد اهل سنت در همان سالها ، با هدف ایجاد در گیری مذهبی در کشور نشان دهنده عدم پایبندی به اصول اعتقادی و استفاده ابزاری از ادیان و مذاهب برای دسترسی به اهداف فرقه ای است.
مسیح را پیامبر رحمت و گذشت و عطوفت می شناسند. پیروان واقعی مسیح را نیز با این صفات می شناسند. مدعیان رسالت پیامبری مسیح نیز با این صفات باید شناخته شوند. کسانی که تعالیم حضرت را مستمسک قرار می دهند آشکارا به روح مسیحیت و تعالیم آن پشت می کنند.
تمسک مریم رجوی به مریم مقدس چیزی در حد و اندازه همذات پنداری مشرکانه ای است که با تشبث به آن و تشابه صوری نام او با مریم مقدس تلاش می کند غیر مستقیم به مسیحیان این معنا را القاء کند که او می تواند حتی تا مرحله قداست ایشان پیش برود. برای اثبات این ادعا شما را ارجاع می دهم به نشریه شماره 712 مجاهد که در دو سوی صفحه اول آن بطور قرینه تصویر مریم رجوی و مریم مقدس چاپ شده است. و دهها ادعای غیر مستقیم در این خصوص. وقتی مسعود رجوی در مقام رهبری سازمان با ادعای وصل به غیب و امام زمان می تواند طرفداران خود را فریب دهد ، به زعم مریم رجوی می شود با تشبث و همسان سازی خود با مریم مقدس ، مسیح و مسیحیان را نیز به نوعی در این معرکه که به نام مقدس دین به راه انداخته اند فریب داد.
غافل از این که در نهایت حقیقت دستهای آلوده ای که تا مفرق به خون هزاران بی گناه آغشته شده را افشاء خواهد کرد.
امید پویا
19/ 10/1384 – 8 ژانویه 2006

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا