ارتجاع مدرن
امید پویا/ سایت مجاهدین
پیام مریم رجوی به مناسبت 8 مارس روز جهانی زن حاوی نکات قابل تعمقی است. وی علیرغم ادعاهای مستمر مبنی بر یک راه حل به اصطلاح دمکراتیک در این پیام به متحدان فرضی خود از جمله امریکا و اروپا متذکر می شود که کماکان غرب می تواند روی توان نظامی مسلحانه مجاهدین خلق در موضوع سرنگونی جمهوری اسلامی حساب کند. مریم رجوی اگر چه صراحتا نامی از ارتش آزادیبخش به میان نمی آورد اما تلویحا با اشاره به نیروی متمرکز در مرز ایران در استفاده از این امکان بالقوه تاکید دارد. در این رابطه به نقل از پیام وی می خوانیم:
مقاومت ایران برای بر آورده ساختن تغییر دمکراتیک از توانائیها و ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی لازم برخوردار است. مهمتر از همه برخورداری از نیروی متمرکزی در نزدیکی مرز ایران.
اینکه رابطه تغییر دمکراتیک با نیروی متمرکز از نوع ارتش آزادیبخش را چگونه باید ارزیابی کرد در زمره نکاتی است که توضیح مبسوط آن به عهده مریم رجوی است.
اما مهمترین بخش پیام ایشان به مناسبت روز زن ارائه الگوی انقلاب ایدئولوژیک سازمان به عنوان تنها آلترناتیو نظری برای محقق شدن آزادی و دمکراسی در دنیای غرب است. مریم رجوی در این پیام صراحتا به ناگزیری جهان برای گردن نهادن به هژمونی زنان در مدیریت سیاسی برای توسعه دمکراسی و آزادی تاکید دارد. وی با اشاره به نتایج این رویکرد در مناسبات درونی سازمان مجاهدین خلق آن را محصول و عصاره دو دهه مبارزات مجاهدین خلق تلقی و آنرا تنها راه حل ممکن برای رهایی زنان از ستم تاریخی مورد نظر می شناسد. در این راستا مریم رجوی از غرب می خواهد تا حق او را به عنوان اولین رئیس جمهور زن در آینده فرضی بپذیرد و از او حمایت کنند. مریم رجوی در بخشی از پیام خود در خصوص ضرورت و اهمیت این رویکرد و نقش آن در مبارزات سیاسی مجاهدین می گوید:
جنبش ما دریافت که کنار زدن موانعی که بر سر راه دمکراسی و آزادی پدید آمده دیگر با انگیزه ها و دینامیزم مبارزات قرن گذشته امکان پذیر نیست. اوضاع سیاسی و بین المللی چنان تنگنایی ایجاد کرده بود که نه فقط پیشروی، بلکه حتی استمرار بقای جنبش مقاومت نیازمند مبارزه حادتر و پر قیمت تری است. جنبش مقاومت دریافت که باید سقف آرمان و اندیشه خود را بالاتر ببرد. از این رو نقش رهبری کننده زنان را ضروری دید. این پاسخ کارساز به مسئله تغییر دمکراتیک در ایران بود. این پاسخ منشاء دگرگونی فرهنگی بزرگی در صفوف مقاومت ما شد. اگر بخواهم این پروسه را به صورت فشرده به شما گزارش کنم ، این است که تاریخچه پیشرفت زنان و بر عهده گرفتن مواضع کلیدی توسط آنان ، درست همان تاریخچه حاد شدن مبارزه ما با استبداد مذهبی و بنیادگرایان حاکم بر ایران است.
تاکید مریم رجوی به تنگناهای موجود در راه مبارزه و ناکارآمدی روشهای کلیشه ای قرن گذشته و ضرورت تغییر دینامیزم مبارزه، اشاره غیر مستقیمی است به تغییر مناسبات جهانی که با فروپاشی اردوگاه شرق و ناکارآمدی مارکسیسم در عرصه مبارزات سیاسی بن بست کنونی را بر استراتژی قهر حاکم کرده است. مجاهدین بر این امر واقفند که نه تنها پایگاه اجتماعی موثر و تعیین کننده ای در ایران ندارند بلکه بعضا به دلیل عملکرد دو دهه گذشته خود به شدت مورد تنفر مردم ایران و حتی بخش قابل ملاحظه ای از اپوزیسیون ایران هستند. فروپاشی اردوگاه شرق مجاهدین را متقاعد کرد که تنها گزینه موجود برای هر گونه تغییر پیش بردن خط استحاله در غرب است. با این توضیح که مجاهدین بر اساس آموزه های ایدئولوژیک بر این باورند که در شرایط ناگزیری می توانند از پتانسیل موجود در غرب برای پیشبرد خطوط ایدئولوژیک خود استفاده کنند. بخش مهمی از پیام مریم رجوی به مناسبت روز زن با این رویکرد تلاش می کند تا محتوای ایدئولوژیک سازمان و مشخصا انقلاب موسوم به ایدئولوژیک را به عنوان دستاوردهای نوین به غرب القاء کند.
با مرور این دستاوردها و آنچه تاکنون از آن حاصل شده می توان به این نتیجه رسید که انقلاب موسوم به ایدئولوژیک سازمان در واقع یکی از سر فصلهای تعیین کننده در تلاشی و جدایی بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده است. آنچه مریم رجوی تحت عنوان رهبری زنان در جامعه فردا به آن اشاره دارد در واقع فرایند یکی از بندهای انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین خلق است. انقلابی که طی آن افراد سازمان و مشخصا زنان ناگزیرند بدیهی ترین و طبیعی ترین کشش های عاطفی و انسانی خود را قربانی کنند. انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین که مریم رجوی به عنوان یک راه نوین برای موضوع آزادی زنان روی آن انگشت می گذارد در نهایت چیزی جز معکوس کردن نسبت یک رابطه تاریخی نیست. در این رابطه معکوس این بار این مردان هستند که تحت هژمونی زنان قرار می گیرند. به گمانم این پیام با روح آنچه شعار تاریخی زنان مبنی بر قرار گرفتن موقعیت یکسان با مردان هستند در تضاد و مغایرت است. با نگاهی محتوایی به این تعبیر به اصطلاح ایدئولوژیک ناگزیر تاریخ تحولات اجتماعی و مدنیت را یکبار دیگر بایستی به دوره زن سالاری ارجاع داد. مریم رجوی در واقع مبلغ یک رویکرد ارتجاعی است. انقلاب ایدئولوژیک مریم رجوی زنانی تربیت می کند که:
1- باید از اساس منکر نهاد خانواده باشند. مجاهدین آشکارا تعریف عرفی خانواده را به اصطبل تشبیه می کنند. ( ر.ک. به مقاله حسن نایب آقا در شماره 792 روزنامه اینترنتی مجاهد تحت عنوان تسلیم به دشمن در زرورق عواطف خانواده)
2- طبیعی ترین کششهای زنانه را در خود نفی و سرکوب کنند.
3- زن در این رویکرد نه مادر است و نه نیمی از نهاد خانواده.
4- او به عنصری تبدیل می شود که همه جهان را از منظر تغییر، آن هم با توسل به راه حلهای خشونت آمیز جستجو می کند.
5- او به یک عنصر کاملا ابزاری تعبیر می شود که اما برای رها شدن از این موقعیت ناگزیر است ابتدا تحقیر و پست شود، و با چنگ انداختن به رهبری و نفی هویت فردی اش به اصطلاح دوباره احیاء شود.
6- زنان به عنوان یک عامل محرکه جنسی به وسیله ای برای تخلیه اطلاعاتی مردان و پیشرفت دستگاه انگیزیسیون یک فرقه تبدیل می شوند.
7- عشق یک مرز سرخ و ممنوعه برای این زنان است.
8- زنان انقلاب ایدئولوژیک بر خلاف ادعاهای مریم و مسعود رجوی مبنی بر نفی و طرد نگاه جنسی به زنان؛ اما مرزشان با مردان کماکان با حجاب تعیین می شود. نکته قابل تعمق اینکه رعایت این مرز الزامی و اجباری است.
9- زنان تربیت شده این انقلاب به سهولت قادرند بواسطه مرزبندیهای ایدئولوژیک از فرزندان خود بگذرند، به دستور رهبری و بواسطه منافع رهبری خود سوزی کنند.
10- و…
مریم رجوی این محتوای بغایت ارتجاعی انقلاب ایدئولوژیک را در پوش قرار دادن خود به عنوان رییس جمهور فرضی آینده ایران و یک کادر رهبری نمایشی زنان در راس سازمان مجاهدین خلق پنهان می کند. او بنا به عادت و سنت های ایدئولوژیک مجاهدین در عرصه های جهانی هم یک تمامیت خواه بیش نیست. این جزمیت این بار در پوش احیاء حقوق و آزادیهای زن آشکارا و عریان این تمامیت خواهی جنسی را با دعوت به یک شورش عام بر علیه غرب فریاد می زند و می گوید:
ما از یک رهبری صحبت می کنیم. این شورش بزرگی است علیه فرهنگ مرد سالاری که باید نفی شود. اگر می خواهید فرهنگ مرد سالاری را از بین ببرید، باید تمام آن را از بین ببرید، راه رسیدن به این هدف رهبری زنان است.
بسیار جای تعجب و تحیر است سازمانی که اینک در غرب به عنوان یک گروه سکت و فرقه شناخته شده و در مقام مقایسه با همتاهای تاریخی آن را در غرب به دستگاه تفتیش عقاید قرون وسطی و در شرق به فرقه حسن صباح تشبیه می کنند راه حل نهایی معضل زنان را در انقلاب ایدئولوژیک خود ساخته محصور می کند و به دنیای غرب اعلام می کند:
این (انقلاب ایدئولوژیک) همان عنصری است که ضروری همه جوامع از جمله پیشرفته ترین آنهاست تا بتوانند به سطح قابل قبولی از دمکراسی و توسعه دست یابند.
اگر چنانچه مریم رجوی ادعا می کند راه حل احیاء دمکراسی و آزادی این است که باید هژمونی زنان را بر رهبری سیاسی جهان بپذیریم، ضرورتا این اتفاق باید از مسیر بند بند انقلاب ایدئولوزیک درونی مجاهدین حاصل شود. ضرورت و الزام دیگر باید این باشد که تربیت شدگان انقلاب ایدئولوژیک سازمان مجاهدین باید الگوهای این تغییر اساسی باشند. با مطالعه این الگوها و دستاوردها در مناسبات درونی مجاهدین خلق آنچه حاصل خواهد شد چیزی جز فروپاشی خانواده به عنوان اولین رکن مدنیت و اصول اخلاقی بر آمده از آن نخواهد بود. اگر چه این ادعاها در نوع خود به گونه ای ناقض اساسی ترین رکن انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین یعنی پذیرش رهبری خاص الخاص مسعود رجوی است، که در نوعیت خود ناقض همه اصول دمکراسی و نهادهای برآمده از آن از جمله اصل آزادی انتقاد است؛ با این حال سخن از آزادی و دمکراسی از موضعی اینچنین دگم که بطور تئوریک ناقض حداقل و بدیهی ترین تمایلات و عواطف غریزی بشر است، تنها از عهده کسانی بر می آید که جهان پیرامون را همه کور و کر و موجوداتی فاقد شعور می بینند. محتوای پیام مریم رجوی در روز زن خواسته یا ناخواسته به چالش کشیدن همه فهم تاریخی بشر و عقیم جلوه دادن همه دستاوردهای آن برای جلوه فروشی مبانی یک تئوری پس مانده و ارتجاعی از یک دوران فراموش شده است. روز و موضوع آزادی زن تنها بهانه و ابزاری است برای عرضه متاعی که زرورق انقلاب و رهایی و آزادی منحط ترین و ارتجاعی ترین مناسبات را در ویترین دمکراسی غرب به نمایش می گذارد.
____________________________
* تمامی نقل قولها از پیام مریم رجوی به مناسبت روز زن گرفته شده.