تاکتیکی که خود استراتژی است

تاکتیکی که خود استراتژی استمهدی خوشحال، سیزدهم آوریلدیشب سری به سایتهای تروریستی ایرانی مستقر در عراق زدم تا ببینم که اوضاع و احوال شان در این روزگار سخت آزمایش، چیست؟! در سایت مجاهد که پدرخوانده سایتهای تروریستی دیگر است، مطالبی دیدم مبنی بر پایفشاری هیستریک بر آرمان و عقاید تروریستی شان. فرمان پیشروی به سربازان […]

تاکتیکی که خود استراتژی است
مهدی خوشحال، سیزدهم آوریل
دیشب سری به سایتهای تروریستی ایرانی مستقر در عراق زدم تا ببینم که اوضاع و احوال شان در این روزگار سخت آزمایش، چیست؟! در سایت مجاهد که پدرخوانده سایتهای تروریستی دیگر است، مطالبی دیدم مبنی بر پایفشاری هیستریک بر آرمان و عقاید تروریستی شان. فرمان پیشروی به سربازان بی تفنگ و بی خبر. یعنی هنوز هم درب تروریسم بر همان پاشنه ای که قبلاً بود، می چرخد. با خود گفتم، دم سگ بیچاره ای را هفت سال قالب بندی کردند تا راست شود، ولی همین که دم را از قالب آزاد کردند، باز هم کجی راست نشده بود.
موضوع سخن که بر سر مجاهدین خلق می شود، زمان و مکان در آنها تاثیری ندارد. خلع سلاح و حذف رهبری و اسارت و دادگاه لوگزامبورگ و لیست تروریستی و غیره، در احوال شان بی اثر است. همچنین زور و قوت هیچ نظامی، از جمهوری اسلامی گرفته تا صدام حسین و اسراییل و آمریکا و حتی مردم و اعضای ناراضی شان و هیچ کدام و هیچ فاکتور دیگری، بر رهبران مجاهدین تاثیری ندارد. آنان با کله ی شق استالینیستی، فکر و کار می کنند. استالین هم که سالهاست مرده و اندیشه اش را برای فرزندانش به ارث گذاشته است. اگر هم استالین زنده می بود، اصلاً معلوم نبود که تا به حال تغییری در اندیشه اش ایجاد می شد یا نه؟ به هر حال فرزندانش که هم اکنون زنده و یا در زندانها و مخفیگاهها به سر می برند، الحق که فرزندان راستینش هستند و از جمجمه پوسیده اش نیز تبعیت و پیروی می کنند.
واقعیت امر این است که دو جریان وابسته فکری که از مسکو و بغداد روی بر آورده و در کشور ایران خشونت را تئوریزه و تجربه کرده بودند، پس از سقوط مسکو و بغداد، خشونت را ظاهراً رها کرده و ایدئولوژی مسکو و بغداد را مورد نقد و بررسی مجدد قرار دادند.
در این میان آن چه که حیرت انگیز است، اتخاذ ایدئولوژی و خشونت در ابتدای امر، به افکار عمومی توضیح داده می شد، اما کنار گذاشتنش را کسی به روی مبارکش نمی آورد، چرا این که کنار گذاشتن خشونت، آن هم پس از دهها سال تجربه، بهای گزافی را می طلبد و کسی را یارای پرداختن چنین بهایی نیست.
جریان مذهبی مجاهد خلق نیز که پس از سقوط بغداد، ناچاراً و به دستور آمریکا، سلاح را به صورت تاکتیکی کنار گذاشته است، با این وجود قادر به پرداخت بهایش نخواهد بود.
این بهاء، حداقل انحلال سازمان خواهد بود، ولی همگان می دانیم که سازمان مجاهدین، برای گشایش راهش ناچاراً مابین بد و بدتر، یکی را به صورت تاکتیکی انتخاب کرده است. و سازمان بدون سلاح نیز منحل نخواهد شد، بلکه تا زمانی که جمهوری اسلامی با دنیای خارج، زاویه داشته باشد و پولهای صدام حسین در جیبهای مجاهدین باقی مانده باشد، این سازمان همچنان به حیات خفیف و خائنانه اش ادامه خواهد داد.
سالیان سال بود، بسیاری از کشورهای جهان منجمله کشورهای عربی و غربی، در دعوا با جمهوری اسلامی، از ابزار مجاهد خلق استفاده خشونت آمیز می کردند. زمان که گذشت و دوران عوض شد، به مرور زمان، اهرم خشونت در ایران و در مقابل جمهوری اسلامی، از کارایی افتاد و غیر موثر واقع شد. این امر، بسیاری از کشورهای غربی و اربابان مجاهدین را بر آن داشت تا در استفاده از ابزار مجاهد خلق، استفاده بهینه تری بکنند. این چنین بود که پس از سقوط صدام حسین در سال 2003 در بغداد، آمریکا سه پیشنهاد و راه حل خروج از بن بست را به مجاهدین ارائه نمود که یکی از آن پیشنهادات، به زمین گذاشتن سلاح در مقابل جمهوری اسلامی بود. سلاحی که از جانب مجاهدین، قوی ترین ابزار دفاعی و تهاجمی به شمار می رفت.
اگرچه آمریکا در راستای سقوط دیکتاتوری و مبارزه علیه تروریسم، ناچار شد سلاح را از دست مجاهد خلق بگیرد، ولی سازمان فاجعه خلع سلاح را، تاکتیکی و تحمیلی قلمداد کرده و سالها بعد نیز همچنان بر شعار مبارزه مسلحانه پایفشاری نموده و خشونت را یگانه راه برای سقوط جمهوری اسلامی و دست یافتن به قدرت سیاسی، تبلیغ می کرد و اصرار می ورزید.
در بهار سال 2003 که نیروهای آمریکایی با قدرت قلاع مجاهدین را فتح نموده و در ابتدا سلاح را از دست آنان باز پس گرفتند، رهبری مجاهدین، به نیروهایش پیامی با این مضمون ارسال داشت، نگران خلع سلاح نباشید، سلاح را دوباه می توان به دست آورد، آن چه را که ما هنوز از دست نداده ایم، هویت و ایدئولوژی مان است! و تا ما ایدئولوژی خودمان را حفظ نماییم، در ارتباط با به دست آوردن سلاح نگران نباشید!
رهبری مجاهدین درست می گفت. در ارتباط با مجاهدین خلق، آن چه که خطرناکتر بود، صرف سلاح نبود، بلکه این ایدئولوژی شان بود که سلاح را به صورت استراتژیک، دفاع و تهاجم، تجویز می کرد و به کار می برد. سلاحی که هم در درون و هم در بیرون، استفاده می شد و ویرانی به بار می آورد. این سلاح اگرچه هم اکنون از دستها خارج شد، اما از اذهان خارج نشده و نخواهد شد!