پیام خانواده های قربانیان تشکیلات به رجوی

چند در صد در ایران از وجود 5 الی 10 آدرس سایتی که این افراد به بیان دردهایشان پرداخته اند اطلاع دارند تا با مراجعه به این سایت ها حرفهایشان را بشنوند و به عمق جنایت تو پی ببرند؟ تو از عدم امکانات این افراد سوء استفاده کرده و بهشان حمله میکنی. ولی بدان این افراد بدلیل شجاعت اشان که رودرروی تو ایستادند و توانسته اند از دست تو جلاد دژخیم جان سالم بدر برند قابل ستایش اند.

از آنجائی که به دستور مقام قضایی ایران دست یابی به برخی از سایت های امکان پذیر نمی باشد بهمین دلیل برای ما که در ایران زندگی عادی داریم دسترسی به انواع سایت های فرقه رجوی امکان پذیر نمی باشد لذا برای آگاهی از افاضات این مفقودالاثر تاریخی ، بزرگ تبیین کننده جنایات در اشرف ، بنیانگذار خشونت و خیانت در تشکیلات مجاهدین باید از لابلای نوشتارهای منتقدین ردیابی گردد.
با ذکر این نکته که در اولین روز ها با خواندن نامه ته گشاده به مسعود رجوی! این تصور بوجود آمد که او از ابقاء نام فرقه در لیست گروههای تروریستی منتشره از سوی سازمانهای بین المللی است که جیغ کشید ه و از دود شدن عنوان تروریستی فرقه اش آنهم توسط ملت ایران! یاد کرده و ادعای گلو دریدن های بی حاصل و کوبیدن سرهای مدعیان تروریستی بودن فرقه ، به صخره های دماوند برای این است ، ولی با مطالعه نوشته های دیگر از زنده مانده های (جداشدگان ) از مخالفان خشونت و جنگ ستیزی این دیکتاتور برجسته قرن به نشیب های بیشتری (فراز که نداشته ) از رهنمودهای او دست یافته و ابعاد دیگری از تفکرات این واخورده سیاسی در ایران هم عریان گردید. و شاید باشد بخش های دیگری از هیجانات روحی او که برای ما که در ایران زندگی می کنیم هنوز نا گفته باقی مانده باشد. ولی همین مقدار نیز ما را کفایت می کند تا متوجه شویم این جانیان تاریخی تا چه اندازه به روانپزشک نیاز دارند ، باید روانکاوی شده و تحت درمان قرارگیرند شاید به این وسیله کمک شود تا از توهم خود رهبربینی و خود رئیس جمهور بینی و…. رها شوند!
این اطلاعیه به همه چیز شبیه بود جز یک بیانیه سیاسی از رهبری مجاهد! و بیشتر به دیالوگ نمایشی مضحک شباهت دارد تا بیانیه.
اما یک نکته جالب در این اطلاعیه تازگی داشت حداقل برای ما که در ایران زندگی میکنیم وافتخاری بر ما بوده که از نزدیک با او نباشیم و دد منشی های او را از نزدیک نبینیم و فقط از شنیدن آن جنایت ها برای تیر کشیدن ستون فقراتمان کفایت می کند. اما نکته جالب آن فروتنی! این جانور درنده خو در برابر زنش می باشد. ( و بقول آن بزرگوار : پس از دستور طلاق جمعی در تشکیلات معلوم نیست هنوز زنش هست یا نه ؟).
یادشده به غایت خوار و ذلیلانه! در برابر رئیس جمهور! منتخب خودش ( فقط خودش و تعدادی حدود 4000 نفر ) چنان کرنش نموده و به تمجید برخاسته که میگوید :
سخنان او در همه لحظات، از شجاعتی شگفت و از مجاهدتی ستایش‌انگیز سرشار بود. خوشا به این‌همه پاکبازی و صدق و پاکیزگی که تشعشع بی‌مانندآن، آدمی را فرامی‌گرفت.
– سخنان مریم در همه لحظات برای این عقب مانده ذهنی! از شجاعت و شگفتی سرشاراست وگرنه در سرزمین پاریس ( مشهور به سرزمین آزادی) سخن گفتن و قداره بندی و تهمت زدن که شجاعت نمی خواهد. اگر راست میگوید در خاک ایران سخنرانی و فعالیت نماید!
– باید گفت کرکس رجوی! این تاج افتخار را تو به او هدیه نموده ای! پس نیمی از تشعشاتش به تو بر میگردد ولی ای دون پایه هرچه عملکرد رئیس جمهورت را بررسی نمودیم تشعشعی در کلام ، منش و سیاستش نیافتیم. به جرئت میتوان گفت که تشعشات شکنجه ها و کشتارهای درون گروهی اتان آدمی را به شگفتی واداشته نه پاکبازی و صدق و پاکیزگی اتان!
ما در مورد صدور دستوری مبنی بر ضرورت نگاهبانی عوامل ات بر ملاک و معیار ها و مرزبندی ها ی مشخص شده توسط تو مدعی رهبری :
(می‌خواهم به همه شما در هر کجا و در هر شرایطی که هستید، این ملاک و معیار و این خط قرمز و این حصار حیاتی و مرزبندی مقدس ملی ( چقدر مقدس ؟) و میهنی و ضرورت نگاهبانی از آن را یادآوری کنم. )
اول کمی فکر میکردی و بعد قلم میزدی آخه مگر شما چند نفر شده اید نگاهبان تفکرات میهنی و آزادی و…. این ملت ؟! شما چند نفر زنجیر کش و قداره بند که به اثبات رسیده بطرز فجیعانه ای آزادیخواهان را شکنجه کرده و به اسارت برده اید و تا جایی هم که توانسته اید کشتار کرده اید! حالا ادعای قیومیت بر اندیشه های این ملت داری و تعیین تکلیف می کنی و ملاک و معیار مشخص می کنی وحیاتی ها ( ببخشید سیاوش ها را ) به نگاهبانی معیارهایت فرا می خوانی ؟ ( جالب است بدانید که بعد از 17 ژوئن در ایران به قداره بندان و چاقوکشان میگویند محمد حیاتی یا سیاوش! )
هرکس اگر با این رژیم، به‌نحوی درهم و هم‌جبهه و هم‌خط و هم‌موضع شده و مرز‌بندی و روزه ملی و میهنی در‌برابر این رژیم را ولو به‌اندازه یک قطره یا یک گرم و به اندازه یک قدم یا یک قلم شکسته باشد، هرکس که می‌خواهد باشد، در هر رده و مقام و مرتبت و مسئولیتی هم که بوده، خائن و خیانت‌پیشه حقیری بیش نیست. نباید به او نزدیک شد. نباید به او میدان داد. باید او را افشا و طرد و تحریم کرد. دیگر شایسته هیچ اعتماد و احترامی که از خون شهیدان سرچشمه گرفته نیست.
به قول آن بزرگوار؟ مگر تو داروغه هستی ؟ یا مدعی العموم ؟ یا میزان حق و باطل را تو باید تشخیص دهی که کی خائن است و کی مبارز و دستور میدهی نباید به او میدان داد باید طرد و تحریم شوند. باید گفت اعتماد و احترام تو ارزانی خودت آنان نیازی به اعتماد و احترام تو و وابستگانت ندارند.
حالا تو دیگه وارث خون شده ای ؟ همه را یا کشته ای و یا به کشتن داده ای و ادعای ارث میکنی ؟ تهدید میکنی ؟
تو خود بخوبی میدانی که نه این زنده ماندگان از دست جنایت های تو ابلیس خبیث! و نه ملت ایران نیازی ندارند که تو ملاک و معیار و خط مش برایشان مشخص نمایی! تو برو به کارهای خودت که همانا جاسوسی و وطن فروشی و پول شویی است برس! و همچنان از ترس ملت ایران خودت را در سوراخی گم و گور بکن!
تازه تو باید به پابوسی این رژیم برسی که با بستن سایت ها و… روزنامه ها نگذاشته تا ایرانیان به ابعاد جنایت تو آگاه شوند. ی مبارز درمانده اگر رژیم در سال های دهه 70 که اولین افراد ازدست تو و فرقه ات گریخته اند صدایشان را بگوش ایرانیان میرسانید و عمق جنایت و وقاحت تو در همان سالها روشن می شد تو جرئت نمیکردی آزادیخواهان دیگری را شکنجه کنی و کشتار نمایی و نیز جوانانی را که با رویای زندگی بهتر در غرب به ترکیه و پاکستان رفته بودند تا خود را به کشورهای غربی برسانند را بدزدی و در عراق زندانی کنی و به زور در ارتش پوشالی آزادی بخش ات! زندانی کنی وادارشان نمایی تا باهات همکاری کنند و بدین وسیله بتوانی به جنایت هایت بیشتری ادامه دهی.
ای مبارز درمانده! این 200 الی 300 نفر پراکنده در سراسر جهان برای فریاد خواهی بر مظلومیت اشان از چنگال تو مگر بجز یک سایت ، ابزار دیگری در اختیار دارند ؟ کدام سازمان جهانی مدعی آزادیخواهی از اینها حمایت کرده است ؟ کدام نشریه یا کانالهای آزادی خواهی! به کمک این ها شتافته که تو وقیحانه متهم اشان میکنی ؟
چند در صد در ایران از وجود 5 الی 10 آدرس سایتی که این افراد به بیان دردهایشان پرداخته اند اطلاع دارند تا با مراجعه به این سایت ها حرفهایشان را بشنوند و به عمق جنایت تو پی ببرند ؟ تو از عدم امکانات این افراد سوء استفاده کرده و بهشان حمله میکنی. ولی بدان این افراد بدلیل شجاعت اشان که رودرروی تو ایستادند و توانسته اند از دست تو جلاد دژخیم جان سالم بدر برند قابل ستایش اند.
تو خود بهتر میدانی با تمام شکنجه هایی که به آنها وارد نموده ای آنها قادر نیستند مانند تو سخیف و پست باشند و در پاسخ تحریک نیروهایت ، آنها نیز به کشتار و قتل و جنایت دست بزنند وگرنه نزد تو می ماندند. این حرکت ها شایسته تو و آن عفریته است و بس.
قضاوت در باره آزادیخواهی و اصالت و استقلال این مقاومت درصلاحیت مردم و تاریخ ایران است. پیوسته گفته ایم و تکرار میکنیم که بغایت استقبال میکنیم تا رودرروی مردم ایران از جوادیه تا نازی آباد و از کرانه های ارس و خزر تا خلیج فارس, درباره جزء به جزء , نکته به نکته , دینار به دینار و مو به موی هرآنچه در مبارزات چهل ودو ساله انجام داده یا نداده ایم حساب پس بدهیم.بهمین خاطر صنعت تزویر و ریا و روایات مجعول آخوندی دیگر اثر ندارد!
خیالت راحت هیچ ایرانی نیست که از تو حساب بخواهد اصلا تو دیگر در ایران مطرح نیستی! سالهاست که بین تو و ایرانیان فاصله افتاده ( نه فاصله طولی ) تو با رویای 30 سال پیش بر سر منبر رفته ای! تو باید حساب هایت را به مراجع قضایی و قانونی پس بدهی تا رسیدگی شود زیرا تنها هنر تواشک تمساح ریختن و فریب داد ن ملت ایران است. حتما انتظار داری ملت کشته شوند تا تو به قدرت برسی ؟ برای همین است که جیغ های بنفش می کشی و چون دیگر چیزی در چنته ات نیست به چند نفر بی پناه بند کرده ای و هی تهمت میزنی مگر تو کار دیگری نداری ای رهبر ؟
هوش و ذکاوت که نداری تا خودت بفهمی باید برایت هیجی کرد باید برایت سوگند خورد به تمامی مقدسات که تو قبولشان نداری! ملت ایران ترا نمی خواهند! این را برای همیشه آویزه گوشهای سنگین ات قرار بده! که : در ایران فقط خانواده قربانیان تشکیلات تو هستند که برایشان مهم هست که چه میکنی ؟ وگرنه در پیش ملت به اندازه ارزنی مهم نیستی بعلاوه خانواده های قربانیان نیز برای پاسخگویی به جنایاتت مهم هستی ولاغیر! خانواده های قربانیان شامل دو گروه می شوند.
1- خانواده های قربانیان ترور هایت
2- خانواده های قربانیان تشکیلاتی ات.
در مورد خانواده های قربانیان ترورهایت و چگونگی قضاوت وبرخوردشان با تو در محدوده ما نیست تا صحبتی گفته شود.
ولی ما خانواده قربانیان تشکیلات رهبری تو ، خواهان دادگاهی عادلانه ، جهانی بر علیه اتان می باشیم بهمین دلیل است که گاهی مطرح می شوی و گرنه برای ما نیز ارزشی نداری!
حالا چطور شده از لانه ات بیانیه داده ای ؟ شاید توانسته ای حمایت چند پس مانده و رشوه خوار را جلب نموده و کمی دلگرم شده ای ؟ که پس از 4 سال دمب می جنبانی! اگر آن اجتماع مفتضح! سی ژوئن ترا اینگونه بوجد آورده ؟ لازم است تا رئیس جمهورت یکبار دیگر همچین مراسمی را برگزار کند تا تو معلق زنان از سوراخت بیرون بیای!
خیال میکنی با چند سال قایم موشک بازی میتوانی بار دیگر خودت را قهرمان جا بزنی ؟ همه میدانند که تو طبق سنت دیرینه ات شبانه بهمراه مریم (البته با چادر مریم که از سرش برداشته و به تو هدیه داده است تا خود ادای روشنفکری درآورد) از اشرف به پاریس فرار کرده ای تا از گزند جنگ در عراق در امان باشی وگرنه تو دل و جرئت هیچی را نداری عرضه تو. فقط توی سوراخی قایم شدن است! شاید از ترس باز پس دادن هایی…. ؟ ولی بیچاره این را بدان که هیچکدام از خانواده های قربانیان تشکیلاتت و نیز رها شدگان از چنگالت! خواهان مرگ فیزیکی تو نیستند همانطور که بارها گفته شده فقط دادگاهی عادلانه ، جهانی بر علیه اتان!
در مورد ادعایت برای آزادی ایران : خود بهتر میدانی که بیشتر وطن را که به اسارت کشاندید تا به آزادی! سعی کنید خودتان را معالجه کنید! شاید پس از معالجه دریابید در کجا قرار دارید!
حالا دیگئه نوبت مریم است که از تو تمجید بکند ، به او بگو برایت کف بزند و هورا بکشد و چاشنی آن یک بیانیه برایت صادر نماید و از تشعشاتت بر خودش سخن ها بگوید.
بیچاره ها! محدوده مبارزه این رهبری و آن رئیس جمهوری! همین است ، در سرزمین آزادی تو برای او بیانیه صادر کن و اون برای تو – و ابریشمچی هم برای شما دو نفرکف بزند و هورا بکشد.
چه مبارزه شورانگیزی!

از طرف جمعی از خانواده های قربانیان تشکیلات
ایران – سوسن نوروزی 21/04/1386

سوسن نوروزی، سیزدهم ژوئیه 2007