نماد سایت انجمن نجات

نجات در هفته ای که گذشت – قسمت ۲۱۹

*شنبه 10 آبان

در روز شنبه جمعاً 9 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

با نسل جوان خودتان چه کردید؟!

… زوج متوهم رجوی، در زمان جنگ اول خلیج کودکان را به بهانه فرار از خطر، از والدینشان جدا کردند و به کشورهای مختلف اروپایی منتقل کردند. این بچه ها در شرایط بسیار نابهنجار بزرگ شدند و خاطرات و مستندات بسیاری در این باره وجود دارد.
رجوی به این حد از ظلم هم اکتفا نکرد و وقتی این کودکان به سن بلوغ و نوجوانی و جوانی رسیدند، آنها را با ترفندهای مختلف دوباره به عراق کشاند.
این شد که بعد از مدتی همان کودک سربازانی که در اشرف به اصطلاح لباس ارتش را به تن کرده بودند از سازمان راضی نبودند و خواهان جدائی شدند اما از آنجائی که خروج ممنوع شده بود اگر کسی می خواست از سازمان جدا شود باید زندان ابوغریب را تحمل می کرد النهایه معلوم نبود زنده در می آید یا خیر!
… حدود 400 نفر را که همان کودک سرباز بودند از جوامع اروپائی و آمریکایی به عراق آوردند سئوال این است از بین این تعداد الان چند نفر در اشرف 3 باقی مانده اند؟
کمتر از 50 نفر باقی مانده اند، چرا این همه از سازمان بیزار و گریختند و حالا هم در اقصی نقاط دنیا علیه سازمان فعالیت و دست به افشاگری می زنند!…

نگاهی اجمالی به طرح کذائی ۱۰ماده ای مریم رجوی – قسمت هشتم

… ماده 8 برنامه ی پیشنهادی مریم: … “عدالت و فرصت‌های برابر در اشتغال و در کسب و کار و بازار آزاد برای تمام مردم ایران. احقاق حقوق کارگر و دهقان، پرستاران، کارمندان، فرهنگیان و بازنشستگان”
تجربه ثابت کرده است که ایجاد فرصت های برابر برای تامین شغل و…، تنها و تنها ازعهده ی دولت های مردمی برمیآید و شما باید ثابت کنید که دولت مردمی خواهید داشت!
چگونه این مهم – تشکیل دولت مردمی – ازباند رجوی که حتی در برابر نزدیک ترین کسانش نمیتواند برابری و عدالت را برقرار کند و برعکس هر حق کشی و ظلمی را درحق آنها میکند – عملی خواهد شد؟
… چگونه یک دشمن داخلی مردم و تروریست واقعی با دشمن خارجی دست به دست هم خواهند داد و مردم ایران را از نظر داشتن شغل و کار در خور و شأن یک انسان تامین خواهند کرد و اساسا آیا چنین کاری ممکن است؟…

خفقان حاکم بر تشکیلات رجوی

آقای محمود آسمان پناه: … یکی از روزها فرمانده ما آمد و اعلام کرد که مرضیه خواننده به قرارگاه اشرف می آید. او از نیروها خواست تا هر کس که می تواند هدیه ای را برای او درست کند و تقدیمش کند.
محمد گفت که تصمیم گرفته یک گچ بری کوچک درست کند و به مرضیه بدهد. من هم دیدم او خیلی خوشحال است و با شوق پشت این کار است خوشحال شدم و گفتم خیلی خوبه و اوهم روی یک درب قابلمه کوچک اندازه یک توپ یک گچ بری درست کرد و یک سر ببر (حیوان وحشی ببر) روی آن کنده کاری کرد و رنگ آمیزی کرد و به من نشان داد که خوبه من هم گفتم خیلی قشنگ شده.
… در همین حین و قبل از آمدن مرضیه او را فراخواندند؛ نمی دانم چه اتفاقی درآن جلسه افتاده بود و چه به او گفته بودند که من دیدم دیگر شوق و ذوق قبلی را نداشت!
موقع تحویل هدیه اش به مرضیه چندین فرمانده زن و مرد او را دوره کرده بودند که تنها پیش مرضیه نباشد و چند جمله به او گفته بودند که فقط اینها را بگو و برو و حق زیاد حرف زدن را هم نداری!
در واقع سازمان هیچ گاه اجازه تصمیم گیری مستقل و یا ابراز احساسات به نیروهایش نمی داد. باید هر جور دستور می دادند فکر میکردی، حرف می زدی، حس میکردی و خلاصه برای نفس کشیدن هم می بایست طبق فرامین رفتار می کردیم. این بود جو خفقان آور تشکیلات رجوی.

حمایت انجمن نجات یزد از اقدامات انجمن نجات آلبانی

… وقتی که در سایت انجمن نجات و در قسمت انجمن نجات آلبانی اخبار و رویدادهای این انجمن را مطالعه ‌کنید، خواهید دید که انجمن نجات آلبانی از بدو شکل گیری تا این لحظه و خصوصا فعالیت ها در یکی دو ماه گذشته همگی در خور تحسین و شایسته تقدیر است .
برملا نمودن ماهیت شیطانی و غیر انسانی سران تشکیلات تروریستی رجوی اصلی ترین اقدامی است که این عزیزان علیرغم تهدیدات و توهین های بی شمار دست از آن نکشیده و هر بار مصمم تر از قبل و با تلاش مضاعف سعی بر برملا نمودن اقدامات پلیدانه فرقه دارند .
جا دارد به چند نمونه از این اقدامات و فعالیت ها به شرح ذیل و به صورت تیتر وار اشاره کرد که مشروح این اقدامات در سایت انجمن درج گردیده است.
1- کنفرانس انجمن نجات در آلبانی از روز جهانی سازمان ملل
2- همایش افشاگرانه انجمن نجات آلبانی به مناسبت روز سازمان ملل
3- حضور اعضای انجمن نجات آلبانی در برنامه فرهنگی تیرانا
4- دیدار انجمن نجات آلبانی با هیئت وکلای این کشور
5- حضور اعضای انجمن نجات آلبانی در تجمع غرور آلبانی در میدان مرکزی تیرانا….

تبریک مجاهدین خلق به یک اپوزیسیون ایرانی؟!

خبر تبریک سازمان مجاهدین خلق برای اعلام موجودیت نهادی به نام “کانون همکاری نهادهای جمهوری‌خواه ایران”، در نوع خود، بی‌سابقه بود، چرا که این تشکیلات تاکنون در موارد بسیار نادری از دیگر اپوزیسیون ها استقبال کرده است.
در حقیقت سابقه همکاری با اپوزیسیون‌ها برای تشکیلات مجاهدین خلق تنها در هواداری از گروه‌های تجزیه طلب چون جدایی طلبان بلوچ، عرب یا کرد خلاصه شده است و با توجه به سابقه و ساختار مجاهدین خلق این تشکیلات نمی‌تواند در رده جنبش‌های سکولار دمکرات و جهموری خواه ایرانی محسوب شود.
سازمان مجاهدین خلق که در ابتدا با ایدئولوژی ترکیبی برگرفته از اسلام و مارکسیسم شکل گرفته، در طول تاریخ خود تغییرات ایدئولوژیک و ساختاری متعددی را تجربه کرده است اما ساختار درونی آن هرگز به سمت دمکراسی و جمهوریت نرفته است. برعکس به شهادت بسیاری از تحلیل‌گران و سازمان‌های حقوق بشری، ساختار درونی مجاهدین خلق به شدت سلسله مراتبی، فرقه گرایانه، فاقد شفافیت و دمکراسی است.
… در حقیقت درونی تشکیلات مجاهدین خلق، همواره ملاک خوب و بد، سرسپردگی به رهبری رجوی بوده است. هرگونه تلاشی برای نشان دادن سازگاری با دیگر جنبش‌ها صرفا در جهت جلب توجه و فریب افکار عمومی است. اپوزیسیونی که در تمام عرصه‌های جلب توجه هموطنان، شکست خورده است راهی جز رنگ عوض کردن‌های گاه به گاه ندارد.

*یکشنبه 11 آبان

5 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

کانونهای شورشی – از قصه تا واقعیت

سیروس غضنفری، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و عضو کنونی انجمن نجات آذربایجان شرقی در گفتگویی با بخشعلی علیزاده دیگر عضو جدا شده، به موضوع کانون های شورشی که اخیراً تشکیلات رجوی در رسانه هایشان مانور زیادی روی آن می دهند، پرداختند.
در این گفتگو نحوه شکل گیری کانون های شورشی، مفهوم این عبارت و حوزه و قدرت عمل واقعی آن و همچنین ادعاهای سازمان در این باره مورد بررسی قرار می گیرد.

این گفتگو ضمن روشنگری درباره ماهیت واقعی کانون های شورشی، تلاش دارد تا ذهن خانواده ها و نسل جوان را در این باره روشن نماید تا فریفته ادعاهای پوچ و توخالی عوامل رجوی نشوند نیروی جوانی شان صرف مطامع قدرت طلبانه رجوی نشود.

استفاده ابزاری رجوی از نمادهای ملی و مذهبی

رسانه های مجاهدین خلق در روزهای اخیر همزمان با فرا رسیدن روز 7 آبان به عنوان گرامیداشت روز کوروش اعلام کرده اند براساس رویدادنامه نبونید، در تاریخ 7 ابان 539 (پیش از میلاد) کوروش وارد دولت شهر بابل شد و یهودیان اسیر را آزاد کرد. روز کوروش هر ساله توسط مردم ایران گرامی داشته میشود. مسعود رجوی سرکرده فرقه تروریستی مجاهدین خلق که در طی عملکرد سالیان تلاش کرده از مفاهیم و مبانی و نمادهای ملی و مذهبی استفاده ابزاری نماید و در حالیکه در محتوا هیچ اعتقادی به آنها ندارد و در ضدیت کامل با آنها می باشد طی روزهای اخیر در رسانه ها و ارگان های تبلیغاتی خود از جشن و بزرگداشت کوروش کبیر پادشاه باستانی ایران سخن می گوید. آنچه مشخص است برنامه اصلی این گروه ایجاد اغتشاش و هرج و مرج تحت پوش بزرگداشت کوروش کبیر است.
… رجوی با استفاده از تز هدف وسیله را توجیه می کند برای رسیدن به اهداف ضد ملی و اسلامی و انسانی از هر شیوه ای استفاده می نمود. تجلیل این روزهای رجوی و سایت های فرقه اش از روز کوروش و گرامیداشت صوری آن بهانه ای است برای تحریک احساسات و فریب جوانان به خواسته و اهداف نامشروع خود در زمینه ایجاد هرج و مرج و تشنج و درگیری دست بزند، که همانند همیشه با هوشیاری مردم و نسل جوان که بخوبی با ذات نفاق وی آشنایی دارند در نطفه خفه خواهد شد و به اهداف خود نخواهد رسید.

در تشکیلات رجوی همه چیز بر پایه بی اعتمادیست!

در درون مناسبات سازمان مجاهدین خلق همه چیز بر اساس بی اعتمادی محض چیده شده است. تمامی بگیر و ببندهای تشکیلاتی و قوانین سفت و سخت حاکم بر مناسبات همه بر پایه اعتمادی است که وجود ندارد.
سیم خاردارهای اطراف قرارگاه ها که به سمت درون بودند، پست های نگهبانی چند نفره و تفتیش وسایل گاه به گاه و تفتیش عقاید مداوم همه و همه گویای اعتمادی هستند که در تشکیلات رجوی وجود ندارد.
قطع ارتباط کامل افراد با دنیای بیرون از تشکیلات و حتی با دنیای درون خود فرد و فردیتش و حتی با هم تیمی هایش و هم رزمانش همه می گفتند که در تشکیلات رجوی اعتمادی وجود ندارد.
این بی اعتمادی البته دو طرفه است؛ یعنی این که نیروها هم به سران تشکیلات اعتماد ندارند. هر کدام شان بارها و بارها تناقضاتی را در حرف و عمل سران دیده اند که بر این بی اعتمادی دامن زده است.
… رجوی از همان ابتدا به هیچکس اعتماد نداشت. حتی به قدیمی ترین اعضای سازمان هم اعتماد نمی کرد چون وی اعتقاد داشت کسی نباید در این حیطه وارد شود. او برای خودش جایگاهی درست کرده بود تا برای کسی دست یافتنی نباشد! وقتی افراد زاویه پیدا می کردند باید مانند علی زرکش از دور خارج می شدند.

*دوشنبه 12 آبان

در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

موهومات مسعود و مریم رجوی در برابر خردگرایی نسل جوان

… برخلاف ماهیت وجودی مجاهدین خلق که هرگز در آن گفتگو جایی ندارد و اعضای آن برای کوچکترین اظهار نظر مخالف یا تفکر شخصی، سرکوب میشوند، نسل Zها احساسات خود را به راحتی بروز می‌دهند، و به گفتگو برای حل تعارض‌ها و بهبود دنیا اعتقاد دارند. اعضای این نسل معتقدند تغییر با گفت‌وگو حاصل می‌شود. اهداف و انگیزه‌های مشترک برای انجام کارهای بزرگ و جدید آن‌ها را گرد هم می آورد و بر اساس داده‌هایی که از شبکه‌های ارتباطی خود جمع می‌کنند، تحلیل می‌کنند و تصمیم می‌گیرند.
برخلاف مناسبات درونی مجاهدین خلق که مبتنی بر خود انتقادی مستمر و خودسانسوری شدید است، خودسانسوری در نسل Z کمتر دیده می‌شود و آن ها خواسته‌هایشان را بدون رودربایستی و محافظه‌کاری مطرح می‌کنند و عقاید و نظرات خود را درباره اعضای خانواده، همکلاسی‌ها، همکاران، دوستان و مدیران و حاکمیت با بی‌پروایی بیشتری بیان می‌کنند.
… ایدئولوژی سختگیرانه مجاهدین خلق، دیکتاتوری درون سازمانی، اجبارهای بی‌شمار در زندگی فردی، آنها را از خواسته های نسلی که به دنبال آزادی انتخاب، آزادی بیان و ارزش‌های دمکراتیک است، منفک کرده است. نسل Z ایران مانند دیگر همتایانشان در سراسر جهان، با تاکید زیاد بر حقوق فردی، دسترسی آزاد به اطلاعات و تمایل به ایجاد تغییرات بر مبنای اصول دمکراتیک مدرن شناخته می‌شود. رفتارهای گذشته و اکنون مجاهدین خلق از جمله ساختار درونی فرقه‌ای و استبدادی آن، همکاری تاریخی‌شان با قدرت‌های خارجی دشمن ایران مانند صدام و اسرائیل، برای نسل Z ضد ارزش محسوب می‌شوند….

رجوی چند نسل از جوانان ایرانی را نابوده کرده است؟!

رجوی تاکنون چند نسل از جوانان و نوجوانان را نابود کرده است و حالا باز هم ضحاک وار دنبال قربانی کردن جوانان و نوجوانان دیگری است. او در سرفصل های گوناگون جوانانی که فریب داده بود را به نابودی کشاند و خودش جان به در برد.
نخستین سرفصل در سال 1360 بعد از شروع رسمی جنگ مسلحانه از سوی مجاهدین خلق بر علیه جمهوری اسلامی بود. رجوی با رفتن به پاریس جان خود را بدر برد اما نیروهای هوادار مجاهدین که اکثراً نوجوان و جوان بودند را در برابر عواقب خطرناک شروع جنگ مسلحانه یعنی دربدری، زندان و اعدام رها کرد. اگر واقعا ماندن در ایران غیر ممکن بود وی می بایست دستور می داد تا نیروهای مجاهدین به هر طریق که می توانند از کشور خارج شوند اما او خودش از مهلکه در رفته بود و بقیه را به ماندن تشویق می کرد تا از خون های ریخته شده از هر دو طرف بهره برداری کند. اگر کشته ها خودی بودند رجوی از آن برای تبلیغ بر علیه جمهوری اسلامی سوء استفاده کرد و اگر کشته ها از طرف مقابل بودند از آن برای تبلیغ تشکیلات خودش و قدرت نمایی سوء استفاده نمود.

سرفصل دوم که او جوانان هوادارش را به کام مرگ داد در زمان پذیرش آتش بس از سوی ایران بود. رجوی که ارتشش زائده جنگ ایران و عراق بود، در هماهنگی با اربابش صدام فرمان حمله به ایران را تحت عنوان عملیات فروغ جاویدان صادر کرد. او این اقدام را عاشوراگونه توصیف نمود یعنی می بایست همه کس و همه چیز آماده قربانی شدن باشند اما برای در امان ماندن، خودش و مریم رجوی وارد صحنه نشدند و دیگران را به کشتن دادند. هزاران تن از نیروهای مجاهدین که اکثرا جوان بودند در این عملیات کشته شدند….

روش‌های تبلیغاتی فرقه رجوی در نمایش “ملاقات‌های خانوادگی”

بعضی اوقات در رسانه‌ها و صفحات وابسته به فرقه رجوی اقدام به بازنمایی دیدارهای ساختگی بین افرادی که از مناسبات جدا شده‌اند و اعضای خانواده‌ی آنان در داخل تشکیلات کرده‌اند. این‌گونه نمایش‌ها به عنوان ابزاری سوء‌استفاده می‌شوند تا به مخاطب القا شود که خانواده‌ها می‌توانند «به‌راحتی» با عزیزانشان ملاقات کنند.
این انجمن تاکید می‌کند که این عمل نه یک رویداد واقعی و عادی، بلکه بخشی از روش شناخته‌شده و سیستماتیکِ تبلیغاتیِ فرقه است که با اهداف مشخص و از پیش طراحی‌شده اجرا می‌شود.
این یک عمل تبلیغاتی سازمان‌یافته است.
شخصیت‌هایی که در این اقدامات نشان داده می‌شوند غالباً افرادی هستند که جداشده‌ معرفی می‌شوند اما در عمل تحت نفوذ یا هدایت دفاتر و ساز و کارهای تبلیغاتی فرقه قرار دارند. بنابراین این نمایش‌ها قابل‌اعتنا به عنوان «نمونه ملاقات آزاد» نیستند و باید به‌عنوان عملیاتِ تبلیغاتیِ سازمان تحلیل شوند.
… این گونه نمایش‌ها بخشی از رویه تبلیغاتی و کنترل اطلاعاتِ فرقه است که با هدف مشروع‌نمایی و پوشاندن شرایط واقعی اعضا اجرا می‌شود. انجمن نجات آلبانی این روش را افشا می‌کند و از نهادهای حقوق بشری، رسانه‌های مستقل و افکار عمومی می‌خواهد که با دقت و حساسیت، این‌گونه اقدامات نمایشی را به‌عنوان بخشی از استراتژی تبلیغاتیِ فرقه بررسی کنند و برای احقاق حق ملاقاتِ آزاد خانواده‌ها فشار بیاورند.

چرا تشکیلات مجاهدین خلق “خطرناک” توصیف می‌شود؟

وقتی در محافل رسانه‌ای یا سیاسی از گروه تروریستی مجاهدین خلق به عنوان “گروهی خطرناک” یاد می‌شود، منظور از این واژه هرگز توان نظامی یا قدرت براندازی آنان نیست. واقعیت این است که این گروه سال‌هاست از نظر ساختار عملیاتی، نیروی انسانی و حتی پایگاه اجتماعی به موجودی فرسوده و منزوی تبدیل شده است. آنچه باعث می‌شود همچنان در تریبون‌های رسمی و تحلیل‌های سیاسی از واژه خطرناک برای توصیف آنان استفاده شود، به جنبه‌ای عمیق‌تر و نگران‌کننده‌تر بازمی‌گردد: خطر ذاتی، ایدئولوژیک و اخلاقی این تشکیلات.
… وقتی از گروه تروریست مجاهدین خلق به عنوان “گروه خطرناک” یاد می‌شود، این واژه اشاره به قدرت یا نفوذ سیاسی ندارد. بلکه به خطر اخلاقی، روانی و انسانی اشاره دارد که از ذات این تفکر برمی‌خیزد. خطری که اگرچه ممکن است امروز در میدان جنگ فیزیکی حضور نداشته باشد، اما در عرصه ذهن، رسانه و اخلاق اجتماعی همچنان فعال است.
هشدار درباره این گروه، هشداری است برای حفظ آگاهی، اخلاق و انسانیت؛ چرا که بزرگ‌ترین تهدید آنان نه اسلحه، بلکه فریب و زوال وجدان انسانی است.

*سه شنبه 13 آبان

در این روز 8 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

محمد رضا مبین – از زندان های رجوی تا رهایی و زندگی در دنیای آزاد

نمای بیرونی سازمان مجاهدین خلق، هرگز بازتاب مناسبات درونی آن نیست. دوگانگی عظیمی سرتاپای این سازمان را در بر گرفته است، از بیرون که نگاه می کنی:
نمای بیرونی سازمان مجاهدین خلق
آزادی، مبارزه، دمکراسی، مناسبات توحیدی، مناسبات انقلابی و بدون تبعیض، که سر در این سازمان هم صداقت و فدا نگارش شده است.
اما در درون این مناسبات :
محتوای درونی سازمان مجاهدین خلق
توهین و تحقیر به هویت تک تک انسانها، تفتیش عقاید، شستشوی مغزی، زندان، سلول انفرادی، قرنطینه، برخوردهای وحشیانه ضدانسانی، هتک حرمت، توهین به خانواده و عزیزان، فحش و فحش کاری، برخوردهای فیزیکی، کتک زدن و شکنجه، کارهای اجباری فیزیکی سنگین، بتن ریزی، جاروکشی، علف کنی، شستشوی توالت، کار در گرمای بالای 50 درجه در عراق، غذای کم و عدم تنوع و انتخاب در غذا، تقسیم غذای اجباری مثل زندان و در سینی های فلزی در وعده های غذائی، دوری از خانواده، طلاق همسر و خانواده ، طلاق ذهنی زن و زندگی ، تف کردن به صورت یکدیگر، خودکشی کردن اجباری با سیانور یا تیغ و کاتر در زندان های انفرادی، بی خوابی دادن در زندان…

اجتماع جوانان مقاومت یا نمایش تبلیغاتی مریم رجوی؟

در آستانه‌ی سالگرد حوادث آبان ۹۸، مریم رجوی بار دیگر با برگزاری گردهمایی‌ تحت عنوان “اجتماع جوانان ایرانی هوادار مقاومت ایران” کوشید تا حضور و نفوذ اجتماعی از دست‌رفته‌ خود را بازسازی کند. این گردهمایی که با ظاهری رسمی و پر زرق‌وبرق در چند کشور اروپایی برگزار شد، بیش از آن‌ که صدای جوانان باشد، بازتاب پروژه‌ای تبلیغاتی برای احیای تصویری فرسوده از مجاهدین ضد خلق بود.
… ادعای «نمایندگی نسل جوان ایران» در تضاد آشکار با واقعیت میدان است. جوانان حقیقی ایران در سال‌های اخیر هزینه‌ی آزادی را در کف خیابان پرداخته‌اند، نه در سالن‌های امن اروپا. چنین رویدادهایی بیش از آنکه صدای جوانان باشند، پژواک برنامه‌ریزی رسانه‌ای برای بازسازی تصویری است که مدت‌هاست در افکار عمومی ایران رنگ باخته است.
نمایش اخیر مریم رجوی، نمونه‌ای از سیاست دیرپای او در بهره‌گیری از تبلیغات پر حجم برای پوشاندن خلأ مشروعیت اجتماعی است. هرچند ممکن است پوشش رسانه‌ای آن پر سر و صدا باشد، اما در واقعیت، از پیوندی زنده با جامعه‌ ایران خبری نیست.
پشت این نورها و تیترها، تنها تلاش تکراری یک جریان سیاسی برای فرار از فراموشی دیده می‌شود.

نقش مخرب مجاهدین خلق در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸

… مجاهدین خلق یکی از گروههایی بود که با سوء استفاده از فضای ملتهب پس از پیروزی انقلاب اسلامی سال 57 در صدد ایجاد آشوب و برهم زدن اوضاع در داخل کشور بود. ابوالحسن بنی صدر که در آن ایام ریاست جمهوری کشور را عهده دار بود هم سو با تفکرات مجاهدین خلق نقشه ای در خصوص واقعه تسخیر سفارت آمریکا در سر داشت. برخلاف عقاید اولیه بنیانگذاران مجاهدین خلق مبنی بر مبارزه با امپریالیسم، رجوی نه در شکل و نه در محتوا هیچ تمایلی برای تداوم شعار مبارزه با آمریکا از خود نشان نمی داد. عوامل مجاهدین تلاش داشتند در 13 آبان سال 1358 با حمله به دانشجویان پیرو خط امام اختیار سفارت آمریکا را شخصا به دست گیرند تا به واسطه آن جو اجتماعی و سیاسی ایران را هر چه بیشتر به نفع خودشان متلاطم کرده و شاید مسیر انقلاب نو پا را منحرف کنند.
سرکرده مجاهدین با طراحی حمله به دانشجویان و تصرف سفارت آمریکا در صدد بود که به هر شکلی خون ریزی در درگیری رخ دهد و شرایط و جو سیاسی کشور هر چه بیشتر متاثر از اقدامات مخرب آنها شود….

دام جدید مریم رجوی برای فریب و جذب جوانان

مریم قجر عضدانلو در جدید ترین اقدام خود جلسه ای را با عنوان، پیوستگی نسل ها در نبرد برای آزادی، بمناسبت 30 مهر سالگرد معرفی خودش از طرف مسعود رجوی بعنوان رئیس جمهور تحمیلی، با تعدادی از جوانان برگزار نمود. در این جلسه بنا به ادعای سایت های مربوط به فرقه رجوی، نمایندگان 32 انجمن جوانان هوادار مقاومت در حضور مریم قجر عضدانلو سخنرانی کرده اند. بنا به گفته منابع تبلیغاتی مجاهدین خلق بصورت همزمان جوانانی از کشورهای انگلستان، آلمان، سویس و همچنین شخصیت های سیاسی از کشورهای مختلف جهان در این گردهمایی شرکت داشته اند.
این دام جدید مریم قجر عضدانلو در حقیقت ادامه همان شیوه های فریب و جذب جوانانی است که از سال 57 در بستر اجتماعی و بدنبال آن بعد از شکست و فرار مفتضحانه رجوی به خارج از کشور در فضای مجازی در برابر جوانان گسترده شد. بدنبال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران جریان رجوی با سوء استفاده از جو هیجانی جامعه و اقبال اجتماعی جوانان نسبت به اصل انقلاب و تغییر نظام شاهنشاهی با طرح شعارهای جذاب و فریبنده و بخصوص مانور تبلیغاتی روی شعارهای جذاب و جوان پسند مثل آزادی، مبارزه ضدامپریالیستی و حمایت از طبقات محروم جامعه از جمله کارگران و دهقانان و تاکید روی باورهای مترقی از اسلام، بخشی از جوانان جامعه را بدام خود کشاند….

*چهارشنبه 14 آبان

در این روز مجموعاً 8 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

جوانان هوادار مجاهدین خلق یا اشخاص هزار چهره!

اخیراً مجاهدین خلق در پاریس برنامه ای برگزار کردند و مدعی شدند که شرکت کنندگان جوانانی بودند که به مجاهدین خلق پیوستند. تعدادی از این افراد را نیز به عنوان نماینده مشخص کردند تا صحبت کنند. اما سوال این است که آیا این افراد جوانانی بودند که اخیراً جذب مجاهدین خلق شدند؟
گردشی در اینترنت و جستجوی نام آنان نشان می دهد که این افراد سال های سال است در برنامه های مختلف مجاهدین خلق در خارج از ایران شرکت می کنند و اصلاً جدید نیستند و مجاهدین خلق کماکان ابتر و ناتوان از جذب نیرو می باشند. ضمن اینکه مشخص می شود انجمن های گوناگونی که مجاهدین خلق اسم می برند اولاً شامل یک نفر است و ثانیاً همچون اکنت های فیک که در فضای مجازی استفاده می کنند و هر نفر از ارتش سایبری مجاهدین خلق دهها اکانت دارد….

تنها هدف رجوی کسب قدرت بوده و هست

در طول دهه‌های گذشته، رهبران خائن گروه تروریستی موسوم به مجاهدین خلق به عنوان یک اپوزیسیون نما، از همان ابتدا به شکل واضحی به تقابل با ملت ایران و خواسته شان پرداختند. چنان که گویی حاکمیت ارثیه پدریشان بوده که ملت ایران از آنان دریغ و یا به یغما برده اند. برای این تروریست های خائن، معیار “خوب یا بد بودن” تحولات کشور، نه به نتیجه‌ واقعی آن بلکه به میزان سود سیاسی‌شان بستگی دارد. اگر پیشرفت در داخل ایران موجب کاهش نارضایتی و افزایش امید اجتماعی شود، عملاً پایگاه تبلیغاتی و سیاسی آن هاست که تضعیف می‌شود و همین، تضاد بنیادی آن‌ها با توسعه‌ کشور است.
… قدرت‌طلبیِ سران این گروه بی اخلاق، آن هم بدون پایبندی به منافع ملی، همواره تهدیدی جدی برای ملت ایران بوده چرا که با خائنینی طرفند که اگر خارجی ها به تهدید اقتصاد و امنیت این کشور بسنده کنند، این خائن ها تلاش صد چندان می کنند تا تهدید ها جامه عمل بپوشند. این گروه تروریستی فرصت طلب، تنها با بحران و تخریب زنده می‌مانند، هرگز نمی‌توانند امید و تغییر مثبت در ایران را توسط حاکمیتی غیر از خود ببینند.

 

خروج از نسخه موبایل