خانه جایی در این نزدیکی

گاهی فکر می کنم یک عضو فرقه چه چیز هایی دارد و چه چیز هایی ندارد. داشته های یک عضو فرقه رجوی که از انگشتان دست تجاوز نمی کند. یک ذهن ساده و رشد نیافته، توان تحلیل محدود و یک فریب بزرگ که گاهی تمامی روح او را می پوشاند.

اعضای فرقه ی رجوی هم از این واقعیت مستثنی نیستند. بگذارید چند تا از نداشته های آنها را هم بگویم. حق انتخاب لباس. اعضای فرقه ی رجوی در اشرف مجبورند آنچه به آنها دیکته می شود را بپوشند. لباس خاکی نظامی. بصورت دراز مدت این مسئله چه تاثیری در ذهن و روح افراد باقی خواهد گزارد؟ درست مثل لباس زندانی ها.

این موضوع بحث امروز ما در یکی از این ملاقاتها بود. برای کسانی که یک زندگی نرمال و عادی را پیگیری می کنند (زندگی در جامعه آزاد پیشکش) این حرفها جدا قابل فهم نیست که در قرن بیست و یکم قبایل آمازونی اینچنینی هم یافت بشوند. (نمی دانم چرا داد و بیدادش را با ما میکنند! ما هم آدرس پنتاگون را دادیم که مقصر اصلی مشخص شود)

نامه ای از طرف انجمن نجات به نمایندگان اسقف توتو در ژنو تحویل شد که متن کامل آن را شاید منتشر کنیم. اسقف قرار است فردا گزارش هیئت حقیقت یاب سازمان ملل را در مورد مسئله فلسطین تسلیم کند. از همین حالا خبرگزاری ها گزارش کرده اند که گزارش اسرائیل را بشدت محکوم کرده و خواسته تا در مورد جنایات جنگی بر علیه مردم فلسطین تحقیق شود.

کاش کمیته حقیقت یابی هم برای مسئله اشرف تشکیل شود تا سیه روی شود هرکه درو غش باشد. زندانیان اشرف نیازمند کمک هستند و با خروج عوامل رجوی از آن تنها کسانی باقی مانده اند که سالها مترصد فرصت خروج بوده اند.

نکته ی آخر امروز بحث کوتاهی بود که با یکی از وابستگان فرقه پیش آمد. البته من می دانم که ایشان ناچار هستند چگونه گزارش بدهند و بحثی هم ندارم که فردای فروپاشی فرقه اگر روبرو شدیم… فقط حرفم را به ایشان تکرار می کنم: زندانبان اروپا نشین اسرا در اشرف نباشید. از خودتان بپرسید چند تن از این 3000 نفر بزور نگاهداشته شده اند.

مهم است. خیلی مهم است. وقت هم کم است. خیلی کم است. باید این بچه ها را به هر شکل شده از عراق خارج کرد و البته باید حواسمان جمع باشد رجوی باز یک تعدادی را نسوزاند و نکشد و از بین نبرد.

از طرف دیگر خیلی امیدوارم. هم به این که بتوانیم نجاتشان بدهیم و هم به این که رجوی را تحویل دادگاه بدهیم.

خیلی امیدوارم. خیلی. برای کسانی که خانواده هایشان منتظرند و خانه هایشان جایی در همین نزدیکی است. در قلب من و تو

آرش صامتی پور، وبلاگ آرش، هجدهم سپتامبر 2008

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا