خیانت رهبران مجاهدین

در این روزها دلم به حال بچه ها میسوخت که چطور بازیچه رجوی ها شده اند. راستش اینکه وقتی ما در آنجا بودیم هر روز از ما کاغذ میگرفتند که مبادا خیانت کنید شما سوگند جلاله خورده اید، خارجه بد است، چرا جلو ذهنتان را نمی گیرید. بعد ما تا آمدیم بجنبیم دیدیم که حضرات خودشان فرار کردند و به خارجه رفتند. آیا شما به این خیانت آنهم به این بزرگی چه میگویید؟
حالا در ماجرای اشرف باز برملا شد خودشان بعد از آنهمه هوچی گری و به کشتن دادن 11 نفر و اعتصاب غذا یا بهتر بگویم گشنگی به چه چیزی نائل آمدند؟ به ماندن در اشرف خوب این چه اهمیتی دارد قبلا هم که در آنجا بودند. اما در این جریان کدامیک از آنها مریم رجوی یا مسعود ناپدید شده کدامیک در کتک خوردنها و اعتصاب غذا شرکت داشتند و اصلا به جز پیامهای تکراری مبارک باد و پیروز شدیم چه دادند؟
آدم سیاسی و عاقل میداند که این جز بازیچه شدن کار دیگری بلد نیستند راستی که خود رجوی خوب میداند که سالها بازیچه شده است و از این کار لذت میبرد و روزگار را سپری میکند. میداند امروز جنگی بین دول غربی و ایران است با افت و خیز اینها صحنه هر روز عوض میشود اما بدا به حال ساکنان اشرف که بازیچه دست رجوی شده اند و فکر میکنند که دارند مبارزه میکنند.
واقعا من از این سیاست بازی حالم بهم میخورد. متا سفانه در این دوران نیز دوست عزیزم مهرداد رضا زاده کشته سیاست بازیهای رجوی شد. من بخوبی میدانستم که او از سازمان و خطوط انحرافی آن سئوال داشت و بدون اینکه پاسخ آنرا در این دنیا دریافت کند رفت. اما روسیاهی آن به رجوی ماند.
اصغر فرزین

خروج از نسخه موبایل