سیاست بازی به سبک رجوی

فرض می گیریم و یا حتا اصل را بر این می گیریم که این خانواده ها به درخواست وزارت اطلاعات رژیم به آنجا آمده باشند، سوآل اینجاست که شما به چه مجوزی از دیدار این خانواده ها با عزیزانشان جلوگیری می کنید؟ و چرا از روبرو شدن این خانواده ها در یک فضای آزاد و خارج از فضای ترس و مراقبت شدید مأموران خودتان با عزیزانشان در هراسید؟ چه اصراری هست که آنها باید حتماً به داخل مقر شما بیایند و آنجا با فرزندان خود ملاقات کنند؟
سران فرقۀ رجوی باز هم با اعلام یک خبر مدعی شدند خانوادهای ساکنان اشرف که توسط وزارت اطلاعات رژیم روانۀ این پادگان شده بودند تا با فرزندان خود ملاقات کنند را بازگردانیده اند. تارنمای خبری این فرقه همچنین اعلام نمود که قرارگاه اشرف به مدت 10 ماه است توسط دولت عراق تبدیل به زندان شده و از ورود خانواده ها و خبرنگاران و وکلا به داخل آن ممانعت به عمل می آورد: «در حالیکه دولت عراق 10ماه است که اشرف را به زندان تبدیل کرده و از ورود خبرنگاران و خانواده ها و وکلا و سازمانهاى بین المللى مدافع حقوق بشر و کمیتههاى پارلمانى به اشرف، اکیداً ممانعت به عمل مى آورد، امروز کمیته عراقى مسئول سرکوب ساکنان اشرف، همراه با تعدادى عوامل عراقى و ایرانى رژیم تحت عنوان خبرنگار و یک مینى بوس از خانواده هاى اعزام شده توسط وزارت اطلاعات که از سوى شعبه اطلاعات آخوندها در اصفهان تحت عنوان انجمن نجات، گردآورى شده بودند به در ورودى اشرف آمده و با ارائه لیست شمارى از ساکنان، خواستار دیدار آنها با خانواده هایشان در بیرون قرارگاه شدند. مجاهدان اشرف گفتند که هرکس خواستار دیدار خانوادگى است مىتواند به داخل اشرف بیاید اما مأموران عراقى اجازه ندادند. از این رو مجاهدان اشرف از همراهى با توطئه رژیم آخوندى سرباز زدند.» این موضوع که رهبران فرقه اجازه ندهند اعضایشان با خانواده ها ملاقات داشته باشند چیز جدیدی نیست و از ابتدای تأسیس قرارگاه اشرف و پیش از آن، اینکار جرم محسوب شده و اساساً کسی مجاز نبود به آنجا ترددی داشته باشد. البته تا قبل از بحث آتش بس که اساساً هیچ ایرانی نمی توانست ترددی به خاک عراق داشته باشد مگر با مجوز مجاهدین. نکتۀ جدیدی که در این اقدام اخیر می توان ابراز داشت این است که فرض می گیریم و یا حتا اصل را بر این می گیریم که این خانواده ها به درخواست وزارت اطلاعات رژیم به آنجا آمده باشند، سوآل اینجاست که شما به چه مجوزی از دیدار این خانواده ها با عزیزانشان جلوگیری می کنید؟ و چرا از روبرو شدن این خانواده ها در یک فضای آزاد و خارج از فضای ترس و مراقبت شدید مأموران خودتان با عزیزانشان در هراسید؟ چه اصراری هست که آنها باید حتماً به داخل مقر شما بیایند و آنجا با فرزندان خود ملاقات کنند؟ پاسخ به این سوآلات البته کار دشواری نیست اما این یک واقعیت است که علارغم تمامی تبلیغات بیرونی که سران فرقه به راه می اندازند و اعلام می کنند که تمامی اعضای فرقه با خواست خود در مناسبات مانده اند و خواهان زندگی در اشرف هستند، اکثریت این افراد ناچارند و به اجبار تشکیلات در این مکان دورافتاده و خارج از استانداردهای انسانی و بین المللی باقی مانده اند و راه دومی پیش رو ندارند. کافی است هر انسان با وجدانی از خود بپرسد که چرا وقتی این فرقه علیه رژیم اینهمه موضعگیری می کند و اینهمه از زندانیان سیاسی درون رژیم سخن می گوید و اینهمه از نقض حقوق بشر در ایران صحبت می کند و اینکه رژیم به خانواده های زندانیان سیاسی اجازه دیدار با عزیزانشان را نمی دهد، چرا خودشان باید چنین باشند و اجازه ندهند خانواده هایی که صدها فرسنگ راه را طی کرده تا به اشرف رسیده اند، با فرزندانشان ملاقات داشته باشند؟ براستی از چه در هراسند؟ به این بخش از خبر بنگرید: «از این پیشتر، به مدت 6 سال از 2003 تا پایان 2008، خانواده هایى که خواهان دیدار بستگانشان در اشرف بودند از داخل و خارج ایران آزادانه وارد اشرف مى شدند اما دولت کنونى عراق به دستور رژیم آخوندها از ابتداى سال جارى میلادى از این امر ممانعت نمود و ملاقاتهاى خانوادگى با ساکنان اشرف را منحصر به کسانى کرد که در قالب تورهاى وزارت اطلاعات به عراق بیایند و حاضر باشند در بیرون قرارگاه زیر دوربینهاى وزارت بدنام با بستگانشان دیدار نموده و آنها را به ندامت و تسلیم و بازگشت به حاکمیت آخوندى و لجن پراکنى علیه مجاهدان اشرف ترغیب کنند.» پاسخ سوآل تا حدودی در خود اطلاعیه داده شده است آنجا که گفته می شود: «توسط دولت عراق، ملاقاتهای خانوادگی منحصر به کسانی شد که حاضر باشند در بیرون قرارگاه (اینجا دیگر فراموش کرده اند نام شهر بر اشرف بگذارند) زیر دوربینهای وزارت بدنام با بستگانشان دیدار نموده و آنها را به ندامت و تسلیم و بازگشت به حاکمیت آخوندی و لجن پراکنی علیه مجاهدان اشرف ترغیب کنند!!!» ملاحظه می کنید! نگرانی سران فرقه فقط از ترغیب شدن این افراد برای بازگشت به دامان خانواده است و دیگر هیچ. معلوم نیست خانم عضدانلو چندی پیش به چه علت خودش رسماً موضع گرفته بود که اگر فلان شرایط در ایران مهیا باشد مجاهدین آماده اند به ایران بروند؟! اگر ایران خطرناک نیست پس به چه علت در این مواقع از ندامت و تسلیم و بازگشت اعضا به داخل ایران در هراسید و اگر خطرناک است اساساً طرح آن پیشنهاد چه بود؟ آیا جز سیاست بازی ها و دجالگری های همیشگی؟ از خانم عضدانلو و سران فرقه و بویژه از خود رهبر مخفی شده باید پرسید شما که اینهمه سال در خشونت بار ترین و ضد انسانی ترین و ضد اسلامی ترین شکل ممکن افراد خود را مورد شستشوهای مستمر و طولانی مغزی قرار داده و از تمامی آنها بارها و بارها امضا گرفتید که خون و نفس شان متعلق به مریم و خودت باشد، دیگر از تأثیر کدامین سخن خانواده ها می هراسید؟ چطور ممکن است بعد از اینهمه سال شستشوی مغزی و آموزشهای ایدئولوژیک و ادعاهای بزرگ در این مورد که تمامی اشرفیان با دل و جان در کنار شما ایستاده اند، یکدفعه با حضور خانواده ها این پیوند عظیم ایدئولوژیکی شکاف برداشته و این افراد شما را ترک کرده و به دشمن تان بپیوندند؟ اگر چنین است، نباید به آن دستگاه مخوف خودتان شک کنید که بعد از این همه سال نتوانسته کسانی را تربیت کند که تا آخر پایدار باشند و از یک ساعت دیدار با خانواده دچار لغزش و جدایی نشوند؟ خانم عضدانلو، مگر بسیاری از همین اعضا، میلیشیاهای سابق فرقۀ شما نبودند که به قول شما رنج زندان و شکنجه و دربدری و بی خانمانی و بی همسری و فقر و گرسنگی را به جان پذیرا شدند و از خانه و خانواده و درس و مشق خود دل کنده و به شما پیوستند؟ مگر همین ها از دل خانواده شان، آنهم در سنین نوجوانی بیرون نیامده و به شما نپیوسته بودند؟ مگر بسیاری از اینها از کشورهای اروپایی و تحصیل در دانشگاههای آنجا دل نبریده و به اشرف و دیگر قرارگاههای شما پا نهادند؟ پس از کدام دیدار خانواده ها در هراسید؟ چه چیزی تغییر کرده که شما می ترسید از اینکه مبادا دیدار این اعضا با خانواده شان (بدون حضور مکّارانۀ مسئولین منتخب شما) بتواند آنها را دوباره به دامان خانواده بازگرداند؟ آیا چیزی جز آگاه شدن اکثر آنان نسبت به حقایق و واقعیتهای موجود است که شما طی سالیان دراز از آنان مخفی نگه داشته بودید؟ راستی چرا افراد آموزش دیده و شستشوی مغزی شدۀ شما امروز نمی توانند بر روی خانواده های خود تأثیر بگذارند و آنها را به داخل اشرف بکشانند و برعکس این شما هستید که می ترسید آنان فرزندانشان را به سمت خود بکشانند؟ به این تناقض بزرگ چگونه پاسخ می دهید؟ در پایان خبر، همچنین گفته شده: «مقاومت ایران با محکوم کردن اقدامات امروز کمیته دولت عراق براى سرکوب اشرف، که مجرى دستورات ولى فقیه ارتجاع است، ممانعت از ورود خانواده ها به داخل اشرف و مجبور کردن ساکنان اشرف به ملاقات با خانواده هایشان در زیر دوربینهاى وزارت اطلاعات در بیرون از قرارگاه را یک اقدام غیرقانونى و ضدانسانى به منظور سوء استفاده از علایق خانوادگى براى پیش بردن نیات شوم دیکتاتورى دینى حاکم بر ایران علیه مخالفان این رژیم مى داند. تبدیل کردن اشرف به زندان با الگوى ملاقات زندانیان، نقض قوانین بین المللى و اصول بنیادین حقوق بشر است.» در این رابطه هم باید پرسید سوء استفاده از علایق خانواده ها چه معنایی می دهد؟ آیا شما طی این چند دهه، بویژه در 20 سال گذشته جز با سوء استفاده از احساسات انسانی هزاران نفر از اعضای خودتان و سوء استفاده از احساسات و علایق خانواده ها به حیات خود ادامه داده اید؟ مگر به این عنوان که رزمندگانتان در عراق و در شرایط سخت هستند از هزاران خانوادۀ بی اطلاع ایرانی پول و امکانات مادی و معنوی دریافت نمی کردید؟ تا کی تزویر و ریا؟ بیش از همه در این سالیان شما بودید که از علایق خانواده ها سوء استفاده کردید و در عین حال اعضای خود را تحت فشارهای طاقت فرسای روحی قرار دادید که از خانواده های خود دل کنده و فقط به رجوی فکر کنند. آیا دلبستگی و هر نوع یاد و خاطره از خانواده ها جرم محسوب نمی شد و افراد را به این دلیل تحت فشارهای روحی قرار نمی دادید که چرا حتا لحظه ای به خانواده فکر کرده اند و هنوز نخ وصل خود را را آنان قطع نکرده اند؟ آیا غیر از این است؟ آیا نمونه ها را خودتان کم دارید؟ و آیا به دلیل همین مسائل و افشای اینگونه موضوعات و رخدادها و واقعیتها در درون مناسباتتان نیست که مدام تلاش می کنید جدا شده ها را با نسبت دادنشان به رژیم، تابو کنید که کسی به سخنانشان گوش نکند و این اسرار همچنان مخفی بماند؟ تردیدی در این نیست اما خیلی دیر شده است. حامد صرافپور

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا