مجاهدین از سال 60 هر سال را سال سرنگونی اعلام می کنند

اگر به گذشته نه چندان دور این رهبران فرقه نگاه کنیم تماماً صحبتشان این است که حکومت ایران در خط پایان است ولی تا به امروز این خط پایان نداشته و هنوز هم پایان ندارد. مسعود که خود را جزئی از سیاسی کاران حرفه ای در دنیا می داند نباید این کلمه را همین طوری خرج می کرد تا حالا هم که خرج کرده است از نادانی ایشان نیست بلکه از فرط فشار وارده از درون تشکیلات است در اینجا به چند سر فصل که مسعود اعلام کرده امسال سال سرنگونی است اشاره می کنم تا روشن شود که رهبران فرقه برای چه این کلمه را استفاده می کنند. در سال 70 بعد از رژه در کمپ اشرف مسعود در جلوی خبرنگاران قرار گرفت که به سوالات خبرنگاران پاسخ بدهد وقتی که خبر نگار سوال کرد چطوربه ایران حمله می کنید؟ گفت: با همین نیروها , پرسید از کدام مرز؟ گفت: از مرز عراق , خبرنگار ادامه داد در حال حاضر بین ایران و عراق آتش بس برقرار است چطور وارد خاک ایران می شوید؟ مسعود جواب داد من با دولت ایران آتش بس نکرده ام و ما مهمان عراقی ها هستیم هر موقع هم که خواستیم حکومت ایران را سرنگون می کنیم , خبرنگار ادامه داد کی این اتفاق می افتد؟ گفت زودتر از آنچه که شما فکر می کنید.
بعد از این مصاحبه در درون تشکیلات فرقه شروع کردند به نیروها القا کردن که دیدید مسعود چه گفت؟ اگر شما انقلاب مریم را قبول کنید در عرض چند ماه حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون می کنیم و مشکل ما مرز و آتش بس نیست بلکه انقلاب تک تک شما است که تمام عیار وارد انقلاب نمی شوید و در آن زمان خیلی ها برای اینکه حرفشان را اثبات کنند انقلاب مریم را قبول کردند تا اثبات کنند که مشکل انقلاب تک تک افراد نیست بلکه مشکل مرز و آتش بس است. وقتی تناقضات نفرات بالا گرفت مسعود مریم را به عنوان رئیس جمهوربه شورای ملی مقاومت تحمیل کرد تا بتواند برای بیرون حرف تازه ای داشته باشد و برای داخل تشکیلات از این اهرم به عنوان سلاح سرکوب استفاده کند و مریم را به فرانسه فرستاد و چند ماه دیگر بعد از نشست با نیروهای موجود در اشرف اعلام کرد که در سال 78 حکومت ایران توسط شما سرنگون خواهد شد و مرحله سرنگونی را در سه محور اعلام کرد:
1- مرحله شناسائی در مرز
2- مرحله آمادگی نیروها و زرهی
3- خیز برای سرنگونی برق آسا
و چند مثال هم از رفتن مریم به فرانسه آورد از جمله اینکه در زمان انقلاب ضد سلطنتی هم آقای آیت الله خمینی از عراق به فرانسه رفت مسعود می خواست با این مثالها نیروهای داخل تشکیلات را روحیه دهد و از نافرمانی نیروها جلوگیری کند. در همان سال سرکوب نفرات در داخل تشکیلات شروع شد و از این طریق توانست راه خروج از قرارگاه را ببندد وقتی که آقای خاتمی سر کار آمد صحنه سیاسی به طور کلی عوض شد و نیروهای داخل تشکیلات شرایط به وجود آمده در ایران رادرک می کردند. مجدداً نا فرمانی اوج گرفت که مسعود در همان زمان یک تابلویی رسم کرد که آخر آن تابلو سرنگونی حکومت ایران در دو سال آینده بود و بعد از این مرحله شناسائی در مرز شروع شد که باید هر محور هزار معبر را شناسائی می کردند و این در زمانی شروع شد که اساساً صحنه سیاسی بر علیه حکومت ایران نبود وقتی که عملیات مرزی و عملیات داخل کشور جواب نداد مسعود در زیر فشار تشکیلات مانده بود و هر روز برای نیروها یک پیام از طریق فرماندهان ارسال می کرد تا از این طریق حفظ نیرو کند که ماجرای کوی دانشگاه در داخل به وجود آمد مسعود سریعاً اعلام آماده باش داد تا نیروهای روحیه باخته در کمپ های رجوی کمی روحیه بگیرند و نافرمانی های تشکیلاتی به وجود آمده را بتواند با کوی دانشگاه بازسازی کند.
چند روز بعد که داستان کوی دانشگاه تمام شد مسعود برای اینکه از حرفش بر نگردد و روحیه نیروها را حفظ کند اعلام مرحله آمادگی کرد و در اطراف کمپ اشرف مانورهایی شروع کرد تا خبرسازی کند و در همان زمان اعلام کرد هر کس از ما نیست بر علیه ما است و دانشجوهای اعتراض کننده در ایران را بچه سوسول اعلام کرد که باید آنها را سرکوب کرد و رجوی در سال 77 در کنار مریم آ. 77 را اعلام کرد و قرار شد چند ماه بعد مرحله سرنگونی را به تمام دنیا اعلام کند. در درون تشکیلات از نیروها تعهدهایی گرفت که سال 78 سال سرنگونی ایران است.اما نه تابلوها و نه تحلیل ها و نه مانورهای سیاسی و نظامی مسعود به بار ننشست و مریم هم که قرار بود از فرانسه به ایران برای نشستن روی کرسی ریاست جمهوری پرواز کند بر عکس مجدداً از فرانسه به عراق آمد و اعلام کرد می روم با نیروهایم برای سرنگونی خیز بردارم و در آن زمان نیروهای داخل تشکیلات کاملاً روحیه شان را باخته بودن وهمه چیز را در سرآب می دیدند نیروها را از تمام کمپ ها جمع کردند و نشست های تشکیلاتی گذاشته شد وانقلابی به نام جهاد اکبر (غسل هفتگی) اعلام کردند تا از این طریق تناقضات درون تشکیلات را بخشکانند ودر درون تشکیلات سرکوب به اوج رسید وطوری شد که خیلی ها دست به خود زنی زدند که در همان زمان داستان 11 سپتامبر پیش آمد مسعود که از این قضیه باخبر بود تمام نیروها را به قرارگاه باقرزاده جمع کرده بود و بند های انقلاب را باز سازی می کرد و اخبار 11 سپتامبر و حرفهای بوش پسر که ایران را جزو کشورهای محور شرارت نامیده بود به نیروها القا کرد که بعد از این داستان کشور ایران در اولویت سرنگونی دولت مردان آمریکائی قرار گرفت و فشار از روی صدام برداشته شد و این عمل با بازسازی نیروهای درون تشکیلات یکی شده تا بتوانیم در لحظه سرنگونی برق آسا وارد کشور شویم.
از ماجرا سواستفاده کرد تا از نیروها تا سال 82 تعهد گرفت که اگر تا آن موقع حکومت ایران سرنگون نشد هر کس می تواند راه خودش را انتخاب کند. وقتی که آمریکا به افغانستان حمله کرد مسعود در درون تشکیلات فرمان آماده باش را اعلام کرد و گفت از افغانستان فلش به سمت ایران است اما صحنه چرخید و تحلیل های مسعود تماماً آبکی شد و فلش از سمت افغانستان به سمت عراق آمد و پشتیبان قوی مسعود سرنگون شد. مریم به فرانسه فرار کرد ومسعود فراری شد و صدام اعدام شد اما رهبران فرقه سال 84 را سال سرنگونی حکومت ایران اعلام کردند و از نیروها تعهد گرفت. حفاظت اشرف دست آمریکایها بود و مسعود فرمان خوش رقصی به آمریکائیها و اسرئیلی ها را داد تا بتواند برای حفظ نیروها خبر سازی کنند و با وعده های پوشالی نیروهای موجود در کمپ اشرف را حفظ کند.
سال 84 در ایران دولت آقای احمدی نژاد روی کار آمد و هنوز هم در ایران حکومت می کند و دیگر از مسعود آن رهبر سیاسی حرفه ای خبری نیست که بتواند وعده های پوشالی به نیروها بدهد مریم با توجه به شرایط ایران که بعد از انتخابات پیش آمده هر روز در تمام جلسات و در همان سیمای به اصطلاح آزادی اعلام کرده عمر این حکومت تمام شده و امروز برای حفظ نیروهای کمپ اشرف اعلام کرده است یک سال دیگر حکومت ایران سرنگون می شود.این نتیجه را هم مریم از چند تظاهرات در تهران گرفته است ولی مریم خودش را به نادانی زده است و فکر می کند همه مثل مریم اند و دنیا زیر تشکیلات فرقه رجوی می باشد با اعلام یک سال به نیروهای خود که روحیه باخته اند و معلوم نیست چند ماه دیگر در اشرف باقی هستند توسط همان نیروها می خواهد حکومت ایران را سرنگون کند وچون در ایران هم اعلام شده چند نفر از گروه مجاهدین دستگیر شده سریعاً مریم برای مصاحبه به میدان آمد که ما هم در تظاهرات نقش داریم وتظاهرات را رهبری می کنیم. ولی بهتر است مریم خانم بداند که مردم ایران خوب دریافته اند که بین حکومت ایران با نام جمهوری اسلامی و حکومتی که قرار است شما با نام جمهوری دموکراتیک اسلامی در ایران برپا کنید چه هست به همین خاطر مریم خانم به معده خودتان برای شام درایران قول ندهید و مثل مسعود می سوزید و جلوی خبرنگارها نمی توانید صحبت کنید. اگر یک حکومت با اندک جمعیت معترض در یک شهر سرنگون شود تا حالا در خیلی از کشورها این کار رخ داده بود به عنوان یاد آوری می خواهم به شما بگویم که در کشور فرانسه بعد از روی کار آمدن رئیس جمهور سارکوزی چند هزار نفر تظاهرات کردند و در خیابانها ماشین و موتور و لاستیک آتش زدند ولی دولت فرانسه سرنگون نشد. در کشور ونزوئلا که رئیس جمهور آن کشور چاوز می باشد بر علیه اش یک کودتا و چند ماه مخالفان در خیابان تظاهرات کردند اما حکومت آن کشور سرنگون نشد. در یونان بعد از حادثه در گیری یک پلیس با یک جوان هزاران نفر درخیابان تظاهرات کردند اما حکومت سرنگون نشد، در مصر همینطور, در ترکیه ارتش این کشور دست به کاری زد که دولت را سرنگون کند اما هنوز نشده است و مریم خانم با یک گل بهار نمی شود در ایران دیگر انقلابی مثل انقلاب 57 به وجود نمی آید که شما همیشه در تحلیل هایتان دهه ها را می شمارید و روی آنها تحلیل می کنید مثل دهه 32 , 42, 57, 67, 77, 87, شمارش کنید شاید برای تعهد گرفتن از نیروهای در زنجیر 97 و 1407 را هم تعهد بگیرید آن بنده های خدا هر روز تعهد داده اند و می دهند تا روی شما کم بشود آره یک سال دیگر از اشرف خبری نیست این را تحلیل کن تا بتوانید در یک فرصت مناسب نیروها را از آنجا خارج کنید. در ایران برای شما جایی نیست و اگر هم تظاهرات هست برای شما نیست , این را تمام دولت مردان می گویند و آن دولت مردان می خواهند یک نفر از درون همین حکومت روی کار بیاید تا حرف آنها را اجرا کند چون دولت ایران به هیچ قدرتی در منطقه و دنیا وابسته نیست به همین خاطر بعضی از معده ها ترش می کند ولی نمی توانند غذای دلخواه خود را درایران به دست بیاورند.
شاه ایران وابسته بود در عرض یک سال شاه سرنگون شد و چند ماه دیگر هم سالگرد همان انقلاب می باشد. سال 56 در قم تظاهرات شد و برای چهلمین روز آن شهدا در تبریز مراسم برگزار شد و استارت انقلاب توسط مردم تبریز زده شد وانقلاب اسلامی به بار نشست و الان مریم خانم چه حکومتها بی طرف باشند ویا نباشند , جای شما در ایران نیست و با خبرسازی های دنیا روی انرژی هسته ای و تظاهرات می خواهند بیشترین سود را نصیب خود کنند وشما از این خبرها ذوق زده نباشید به قلب شما اساسا خوب نیست وهمچنین به قلب نیروهای پیرشده در کمپ هم خوب نیست واز شرایط برای روحیه نیروها در داخل تشکیلات استفاده کن تا ازشعار نویسی در و دیوارکمپ جدید خلاص شوید. به امید آزادی تمام اسیران در کمپ جدید عراق از دست فرقه رجوی.
سیروس

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا