نامه فلاکت بار و التماس آمیز رجوی به رضا پهلوی

او موذیانه رضا را از اعمال پدر و پدر بزرگش مبری می داند تا به خیال خود باجی هم به او داده باشد ونظر او را نسبت به خود مساعد نماید.
رجوی در این نامه رضا پهلوی را مخاطب قرار داده و او را نصیحت می کند اما در پوش این نصیحت از وی درخواست کمک و واسطه گری نزد مقامات امریکائی می کند و ضمن درخواست از وی که چنین و چنان کن یعنی بیا برای من چنین و چنان کن تا از گرداب بیرون بیایم.
او از رضا پهلوی می خواهد که داعیه سالطنت را کنار بگذارد تا رجوی بتواند بدون رقیب خود را رهبر مادام العمر و خانمش را رئیس جمهور مادام العمر در حکومت خیالی آینده بنماید.
این مفلوک بخت بر گشته نمی داند دخیل بستن به رضا پهلوی نه مایه نجات و بالا کشیدن او است که باعث اعتبار و بالا رفتن رضا پهلوی می شود.
البته رضا پهلوی هم حرفهای زیادی خطاب به رجوی خواهد داشت که بگوید و چه بسا بیشتر از حرفها و نصایح رجوی به فرزند شاه.
برای آن که نظر سایر ایرانیان و قضاوتشان را در رابطه با این نامه بدانیم در ذیل دو نوشته کوتاه از سایت ایران گلوبال به عنوان نمونه از نظر خوانندگان می گذرد.
“ مسعود رجوی پیامی از موضع پدرانه به رضا پهلوی میدهد. به پسری میدهد که از هرجهت نه یک سر و گردن بلکه ده ها سر و چند گردن بر پدر برتری دارد. مسعود رجوی در مقام رهبری انقلاب نوین اسلامی پیام میدهد. به کسی میدهد که اگرچه رهبر زاده میباشد ولی مدعی رهبری نمیباشد. به کسی میدهد که از ابتدا در جامعه به تحصیل و فراگیری انواع فنون اشتغال داشته است. مسعود رجوی چرا این پیام ها را به رهبران اقشار و گرو های مختلف میدهد؟ این عملش را نباید حمل بر فروتنی ایشان و ارزش و احترام به دیگران محسوب کرد. اولین مورد که به ذهن میرسد این است که ایشان در وضعیت کنونی جنبش خودش را به جای پیامبر اسلام میگذارد و به دیگران پیام میدهد و همگان را دعوت به گرایش و حمایت از اشرف و بالطبع اطاعت از خودش مینماید.اما مهمتر این است که او میخواهد با این بزرگ نمایی ها و گنده گویی ها به اربابانش برساند که رجوی هم یلی میباشد اما در سوراخ موش. میخواهد بگوید میر حسین موسوی، کروبی رضا پهلوی و امثالهم دردی از شما دوا نخواهند کرد. من را دریابید که حلقه بگوشتان و دربست در خدمت شما میباشم.
اما این بار اربابان به این نتیجه رسیده اند که از این موش کور آبی گرم نمیشود. اولا آنها با تجربه ای که از کودتا علیه دکتر مصدق بکار بردند خیلی ابلهانه به نظر میرسد که در پی انتخاب مسعود چلبی(رجوی) برای ایران باشند. آنها فهمید ه اند که این بار توده مردم پشت این جنبش قرار دارند و اقدام به کودتا برایشان متصور نیست.
اگر بر فرض محال بخواهند بین رضا پهلوی و مسعود رجوی یکی را انتخاب کنند بسیار بی سلیقه گی و احمقانه است که رجوی را برگزینند. هواداران رضا پهلوی ایرانیان تحصیل کرده،اجتمایی، امروزی، مدرن و با فرهنگی هستند که در تمامی اروپا و آمریکا شاخص میباشند. این افراد از تمامی امکانات رسانه ای و ارتباطاتی استفاده میکنند و از چگونگی اوضاع و تغیرات در ایران مطلع میباشند. عمدتا انسان هایی هستند که از خشونت بیزار میباشند.
از آنطرف هواداران رجوی حد اقل به مدت بیست و پنج سال است که در یک کمپ و درون دیوارهای بلند پوشیده از سیم های خاردار و خاکریز های بلند بدور خودشان میچرخند. نه خانه و خانواده ای دارند و نه با انسان های دیگر در تماس بوده اند. هیچ منبع ارتباطی با خارج از خودشان نداشته اند. از پیشرفت اینترنت و انواع و اقسام وسایل ارتباطی بی خبرند. خوراک مغزشان همان هایی بوده است که از مسعود و مریم رجوی شنیده اند. اگر آنها را از کمپ اشرف بیرون بیآورند نمیتوانند شمال و جنوب خودشان را تشخیص بدهند. آنها بیش از آنکه بخواهند به دیگران کمک کنند و مملکتی را اداره کنند خودشان نیاز به پزشک و روان پزشک دارند” سعید “ چرا رجوی دست به دامان رضا پهلوی میشود؟ حتما از خود میپرسید که چرا مسعود رجوی از میان تمامی جرجیسهای اپوزیسیون جناب رضا «پهلوی» را پیدا کرده است وبه او نصیحت ها پدرانه میکند. البته این نصیحت ها ی رجوی به رضا پهلوی و میدان داری برای او بی دلیل نیست. از قدیم گفته اند که فلانی بی جهت دم تکان نمیدهد. رضا پهلوی که وزنه سیاسی مردمی که ندارد مانند موسوی که رجوی از روی فرصت طلبی به حمایت او برخیزد بلکه او روی وزنه دیگر او حساب میکند که حسابی در هیئت حاکمه آمریکا به آن نیاز دارد وبرای همین اینهمه در نزد رضا پهلوی تره خرد میکند ولنگ میاندازد و زبان چربی میکند که برخورد رجوی با او، رضا پهلوی متفاوت است ومثل خمینی نیست، علتش را باید گفت: مثل اینکه رجوی در پشت تمامی هارت وپورتهایش به پایان نقطه خود نزدیک میشود زیرا که دیگر دست به دامان پسر شاه سابق شده است زیرا که او در نزد آمریکاییان از امکانات بیشتری برخوردار است و میخواهد در واقع با نزدیک شدن به رضا پهلوی چند نشان را با یک تیر بزند.اول ازا اینکه خواسته آمریکاییان برای پذرفتن سلطنت طلبان را بپذیرد و در عین حال از موقعیت او هم استفاده کرده و برای خود در نزد آمریکاییان وجناحهای حامی رضا پهلوی جای بیشتری برای خود پیدا کند. البته او برای رضا پهلوی شرط وشروطی میگذارد و لی در عین حال میخواهد از عرش خود پایین نیاید و بخواهد ا ز موضع بالا با او برخورد کند ولی این در واقع پیسی این رهبر را بیشتر نشان میدهد که امروز دیگر برای اتحاد هم بدنبال جرجیسی مثل رضا پهلوی میرود. ولی او درواقع در پی پایگاه مردمی ویک راه حل مردمی نیست بلکه بخوبی میداند که نه خود او نه رضا پهلوی در بین مردم شانس واقعی ندارند ولی نظرش جلب حمایت آمریکاییان برای حمایت از او وماندن در عراق است. البته این رضا پهلوی هم دیگر حتما برای او ناز بیشتر میکند و درواقع این رضا پهلوی نیست که به رجوی احتیاج دارد وبرعکس است وبرای همین رجوی در موضعی نیست که بتواند برای رضا پهلوی خط ونشان بکشد و احتمالا در پشت تمامی این هارت وپورتهای رجوی میتوان وضعیت دردناک اورا دید که به هر خاشاکی از کاندیداهای بعثی و «ماشه جنگ بین ایران و آمریکا بر سر انتخابات عراق » را که سایت «همبستگی ملی »وابسته به مجاهدین عنوان کرده است، وضعیت روحی وسیاسی رجوی را نشان میدهد، وامروز نیز این را رضا پهلوی بخوبی واقف است واگر هم بخواهد جوابی به این «رهبر» وا مانده بدهد مطمئنا از موضع بالا خواهد بود وشروط او نیز مطمئنا برای رجوی قابل اجرا نیست وباز میماند رجوی حوضش به نام قلعه اشرف! واین کارت را هم بازی کرد وسوخت
فرشید.ت

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا