شوی ویلپنت، طوفانی در فنجان

درمراسم کلیشه ای مجاهدین در ویلپنت فرانسه در تاریخ 22ژوئن (اول تیرماه) با آنهمه تبلیغات میلیونی و اجیر کردن مسافران و پناهجویان به بهانه تور مجانی فرانسه، همانطور که انتظار می رفت شاهد ضد و نقیض بافی ها ویاوه گویی های فراوانی ازسوی مریم قجر،رهبری مفلوک این فرقه بودیم.در این نمایش پرهزینه و نمایشی،این عفریته پیر،دم از ارزشهایی مانند؛ آزادی بیان و رسانه ها،و داشتن حق فعالیت آزاد برای همه ادیان ومذاهب زده و سخن ها به گزاف گفت. مریم قجر در سخنان سراسر دروغ خود،ادعای اعتقاد به نظام سکولار،و آزادی بیان و اندیشه و حق رای و….، آزادی زندانیان سیاسی و آزادی احزاب و گروهها و….. حرفهای بی محتوا،ممکن است برای هرشنونده ای که این عفریته را نشناسد، یا از مناسبات درونی فرقه ای آن آگاهی نداشته باشد،سخنان دل ربایی باشند.
البته که حرفهای پر طمطراق آن نمایش، همانند نمایش سالهای پیش،در همان سالن به خاک سپرده و فراموش می شوند، وهیچ تغییر و تحولی در سیاستهای فرقه ای و یا موضع کشورها نسبت به این فرقه نخواهیم دید. و از آن آبی برایشان گرم نمی شود، و این فرقه کماکان،در خارج از انزوا و عدم مشروعیت و در درون از بحران فزاینده و موج جدایی ها و فرارها و سرانجام به سراشیبی سقوط،به سر می برد.
اما روی سخن، با این عفریته آنجاست که وی، درحالی سخن از مناسبات آزاد و دموکراتیک می زند و ژست اعتقاد به مرام و مسلک آزاداندیشی و انتخابات آزاد می گیرد! و ادعای دارا بودن پایگاه عظیم اجتماعی!! می زند،که خدا را شکر هنوز کسانی هستند که به ندای وجدان بیدارشان پاسخ دهند، کسانی که با تحمل سالیان،رنج وشکنجه های سران فرقه توانستند خود را از شر مناسبات بغایت ضد بشری فرقه رها کنند و در هر زمینه ای و هرمیدانی که پای مریم قجر به میدان آید حاضرند او را افشا کنند و سرجایش بنشانند. اینها دلیل های روشن،دروغگویی و ریاکاری سران فرقه هستند.
حال باید به خانم مریم قجر گفت، نکند منظورتان از آزادی بیان و اندیشه، همان نشستهای تحقیر و سرکوب موسوم به عملیات جاری است؟یا نکند منظورتان سرکوب امیال انسانی در نشستهای غسل،موسوم به هفتگی است؟آیا منظورتان از آزادی انتخاب و اختیار،همان خاکریزهای چند لایه با سیم خاردارهای سرتاسری و دژبانهای مقرها نیست؟ تا مانع انتخاب آزاد افراد شوند؟ یا رسانه به اصطلاح آزادی، که تنها گلچین خبرهای دروغ و تحلیلهای آبکی خود را به خورد ما می دادید؟ یا منظورتان گشتهای شبانه روزی در سطح زندان اسیرکش اشرف، برای دستگیری هر کسی که سودای رهایی در سر داشته باشد و پیه دستگیری درحین فرار را به تن رنجورش مالیده، باشد؟ یا نشستهای کذایی انتقاد ازخود؟ و یا فشرده کردن ساعات و برنامه های کاری سخت و طاقت فرسا، جهت خسته کردن تن رنجور افراد تا مرز بیهوشی و غش کردن درنشستهای مطول و کلیشه ای تان، تا فرد اسیر فرصت اندیشیدن به روزها و سالیان نکبت باری که در سازمان از سر گذرانده، داشته باشد؟ تا مبادا عضو اسیر، کمی به خود آید و به کرده خود بیندیشد و پس از پی بردن به بیهودگی و بطلان راه طی شده اش با شما، اعلام جدایی  و یا فرار نماید. راستی،نکند یادتان رفته که درانتخاب مسئول اولی فرقه،همه را وادار میکردید که به فردی رای دهند که رجوی انتخاب کرده و حتی کاندید دومی هم برای انتخاب وجود نداشت!! آیا منظورتان از آزادی انتخاب و دموکراسی اینها بودند؟ زندانهای کمپ اسیرکش اشرف را چه میگویید؟ جلادان و زندانبانان حلقه بگوش که اعضای خواهان جدایی را یا شکنجه یا تحویل نیروهای عراقی می دادند را چگونه توجیه میکنید؟ توصیف و دشمن خواندن خانواده توسط شما و القاء اندیشه ضدیت با آنرا چه می نامید؟
شما که درمناسبات ضد انسانی تان ذره ای به شعارهایتان ایمان ندارید،چگونه میخواهید آنرا در ایران ساری و جاری نمایید؟!! و مگر مردم تا بحال شما را نشناخته اند؟ حال باید به مریم قجر گفت، آیا هرگز به ذهن مالیخولیایی اش خطور کرده است که وقتی اعضای به ستوه آمده از مناسبات درونی دگم و سکتشان، این حرفهای پوچ و مسخره را بشنوند، آنوقت با خود چه خواهند گفت؟ به تناقض حرف تا عملتان در رفتار و کردارتان و مناسباتتان، نمی اندیشند؟ و پاسخ این همه تناقض گویی و وارونه نمایی حقایق را چگونه به آنها خواهد داد؟
به واقع که به شمایان، چه باید گفت؟ همه کردار و رفتارتان،همه ژستهای مدرن نمایی تان و ادعای نظام مبتنی بر دموکراسی وشعارهای کشک و پوشالی تان،همه و همه، گویای فریب و نفاق و انحطاط فکری و ایدئولوژیکی مطلق شما و فرقه منحوستان است. نه، به تناقضگویی هایتان درنمایش مسخره وتکراری ویلپنت هایتان، نه به جمع ایرانیان آزاده که در آن مراسم کذایی دعوت کرده بودید!!! نه به شعارهایتان در اشرف ولیبرتی که به خورد نیروها میدادید و نه اعتقادتان به تمامی مقدسات وارزشهای انسانی!! همه اینها و خیلی دیگر، در دیدگاه شما شعارهایی بیش نیستند،که فقط و فقط بدرد استحمار نیروهای از همه جا بی خبرتان و برای پز دادن خانم قجر در برابر اربابان،امریکایی و یهودی اش،مصرف دارند.
برای همین است که شما (مریم قجر) را باید در ردیف جنایتکاران جنگی قرار داد. برای همین است که دیگر باید به دستگاه پوسیده فکری و منحط شما گفت: دیگر کافیست. این دکان شعبده و دغلکاری را تخته کنید و نیروهای به جان آمده از دروغپردازیهایتان را به حال خود رها کنید. فراموش نکنید عصری که در آن زندگی میکنیم اندیشه های متحجر و عقب مانده اتان را سالیان است که به بایگانی تاریخ سپرده. این عصر،عصر فریب و دروغ و اغفال،و در بی خبری نگه داشتن اعضای بدبخت و اسیر نیست.اما شما نمی خواهید باور کنید. همانند دروغگویی می مانید که دروغ خود را باور کرده باشد،و در توهم به سر می برد. دور نیست که شما و اندیشه عقب مانده تان را  با خودبه گور خواهید برد.
قل الله ؛ ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون
…بگو خدا! سپس رهایشان کن تا در یاوه گوییهای خود غوطه ور باشند.    
سوره انعام بخشی از آیه 91
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا