گزارش گردهمايي انجمن نجات خوزستان
در مورخه 18/3/86 بنا به دعوت انجمن نجات شاخه خوزستان , جمعي از خانواده هاي خوزستاني اعضاي گرفتار در فرقه رجوي و اعضاي رها شده و بازگشتي ( اعضاي انجمن نجات خوزستان و چندتن از اعضاي انجمن هاي اصفهان , لرستان و فارس ) با گردهمايي در تالار آفتاب اهواز اعطاي امان نامه هاي قوه قضائيه به اعضاي جدا شده مجاهدين را جشن گرفتند.
حميد دهدار حسني خطاب به خانواده ها گفت : اگر نقش فعالانه شما خانواده ها در اميد بخشيدن به فرزندان اسيرتان در قرارگاه اشرف نبود يقيناً انجمن نجات نمي توانست باعث رهايي قريب به 500 تن از اعضاي مجاهدين و بازگشت آنان به وطن شان شود. به همين جهت نقش خودتان را دست کم نگيريد. حميد دهدار حسني با تشکر ويژه از حضور دادستان محترم عمومي و انقلاب اهواز ( آقاي پيريايي) و نيز مديرکل محترم سياسي امنيتي استانداري خوزستان ( آقاي جامعي ) در جمع خانواده ها اظهار داشت : همين که شخص دادستان محترم به نمايندگي از قوه قضائيه در اينجا حضور يافته تا امان نامه هاي جدا شدگان بازگشتي را به آنها اعطا نمايد بهترين تضمين است تا دوستان عزيز ما که هنوز در اسارتگاه رجوي تحت تاثير القائات مجاهدين هستند و تصور مي کنند در صورت بازگشت به ايران زنداني يا مورد آزار و اعدام قرار مي گيرند بدانند که اين بخشودگي و امان دادن يک اقدام کاملاً رسمي است و وقتي دادستان شخصاً و از سوي قوه قضائيه در جمع خانواده ها حاضر مي شود و کارت هاي امان نامه را تحويل رها شدگان مجاهدين مي دهد طبعاً جاي هيچ ترديد و شبهه اي در اين زمينه باقي نمي ماند. شما خانواده هايي که هنوز فرزندانتان در اسارت رجوي هستند بايد با يقين و اعتماد کامل اين پيام را به بچه هاي خودتان برسانيد که غير از بخشايش و يک زندگي آرام و بي دغدغه هيچ چيزي در انتظارشان نيست.
دهدار حسني در خاتمه سخنانش به خانواده ها اظهار داشت انجمن نجات در ساير استانهاي ايران و از جمله در خوزستان تصميم گرفته است تا از طريق نهاد هاي بين المللي نظير صليب سرخ جهاني و با همکاري دولت قانوني عراق شرايطي را فراهم آورد که شما بتوانيد بدون اين نظارت ها و کنترل هاي گشتاپويي مجاهدين و سانسور هاي مستبدانه اين فرقه , فرزندانتان را در قرار گاه اشرف ملاقات کنيد و يا با آنها مکالمه تلفني و مکاتبه نماييد. بهمين منظور تقاضاهايي که شما خانواده ها بصورت کتبي خطاب به صليب سرخ يا دولت عراق نوشته ايد توسط انجمن نجات تحويل صليب سرخ و دولت عراق و ديگر نهاد های بين المللي خواهد شد و انشاءالله پيگيري خواهيم کرد تا در اولين فرصت زمينه ملاقات شما با فرزندانتان در مقر اشرف فراهم شود.
پس از سخنان حميد دهدار حسني دادستان عمومي و انقلاب اهواز ( آقاي پيريايي ) پشت تريبون قرار گرفت و به ايراد سخن پرداخت. آقاي پيريايي با ارائه تحليلي در رابطه با کيفر و مجازات در دين اسلام اظهار داشت : اگر چه از نظر اسلام براي هر تخلفي مجازاتي لحاظ شده اما اسلام توجه به اين امر مهم دارد که اگر فرد مورد نظر در صدد اصلاح خويش برآمده باشد قانون نيز اولويت را بر عفو و گذشت مي گذارد. آقاي پيريايي در پاسخ به يکي از حاضرين که نحوه اعتماد بخشيدن به اعضاي گرفتار در فرقه رجوي را جويا مي شد اظهار داشت : من بعنوان يک شخص و با ديدگاه فردي خودم از امان و عفو جداشدگان حرف نمي زنم بلکه بعنوان نماينده قوه قضائيه اعلام مي کنم که نظام هيچکدام از جداشدگان فرقه مجاهدين که از گذشته خود پشيمان شده و قصد بازگشت به دامن خانواده را دارند مورد تعقيب و مجازات قرار نخواهد داد. مگر اينکه کسي بابت موضوعي ديگر نظير داشتن شاکي خصوصی و پرونده ديگري مشکل داشته باشد که آن هم ارتباطي با بحث اين فرقه ندارد و فرد مي تواند با جلب رضايت از شاکي خصوصي خودش مشکل خود را حل کند. اما در رابطه با سالهاي عضويت در اين فرقه هيچ مجازاتي براي بازگشتي ها در کار نخواهد بود. سپس دادستان اهواز خطاب به خانواده ها گفت : اگر شما خانواده ها , انجمن نجات و قوه قضائيه با همديگر در يک راستا تلاش کنيم براي رهايي اين اعضاي گرفتار خيلي موفق تر خواهيم بود آنچه که به حکومت و قوه قضائيه مربوط مي شود دادن امان و عفو به اين جدا شدگان است و شما خانواده ها هم بايد با کمک انجمن نجات اميد را در دل بچه هايتان زنده کنيد که انشاءالله به آغوش خانواده ها باز گردند.
پس از اتمام سخنان دادستان , تعدادي از جدا شدگان خوزستاني کارت هاي امان نامه خود را از دست دادستان و مدير کل سياسي امنيتي استانداري خوزستان دريافت نمودند. لازم به ذکر است صدور امان نامه هاي افراد بازگشتي همچنان ادامه دارد و انجمن نجات در مراسم مشابهي و به مناسبت هاي مختلف در هفته هاي آتي ساير امان نامه ها را به افراد تحويل خواهد داد.
اعضاي بازگشتي که در اين همايش امان نامه هايشان تحويل گرديد عبارت بودند از :
1- محمود عوده زاده
2- طالب فرحان
3- سيد شجاع سيد لطيفي
4- سيد رضا سيد لطيفي
5- علي سيد لطيفي
6- غلامرضا بهروزي
7- شنبه کلانتري
8- جليل آلبو غبيش
9- علي نيک بيان
10- محمد علي پسرزاده عطار
11- مجيد آلبو جنام
ضمناً براي تعداد 5 نفر از افراد جدا شده به اسامي ذيل امان نامه صادر شده بود که بدليل عدم حضور در مراسم کارت آنها تحویل انجمن نجات شد تا به دست افراد مورد نظر برساند.
1- عليرضا ثمراني
2- جواد مقامسي نژاد معرفي
3- جواد سواعدي
4- اميد صانعي پور
5- عبدالرضا عساکره
خانواده هاي حاضر در گردهمايي در هنگام اعطاي هرکدام از امان نامه ها توسط دادستان به نامبردگان با ذکر صلوات صميمانه به اظهار خوشحالي مي پرداختند که اين امر سبب ايجاد فضاي پر از عطوفت و توام با اميدواري و آينده روشن براي اعضاي جدا شده مجاهدين شده بود.
پس از اعطاي امان نامه ها و پذيرايي از حضار توسط اعضاي انجمن نجات، آقاي محسن هاشمي مسئول انجمن نجات شاخه اصفهان که ساليان متمادي از اعضاي فعال مجاهدين بوده و براي مشارکت در شادي دوستان خود به خوزستان آمده بود پشت تريبون قرار گرفت و به اظهار سخن پرداخت. محسن هاشمي گفت : من نميتوانم بگويم مجاهدين به من و امثال من خيانت کردند. من نمي توانم از واژه جنايت براي اعمال مجاهدين که در حق اعضاي خودشان روا داشته اند سخن بگويم. من معتقدم در فرهنگ و ادبيات ما و در فرهنگ هاي لغت موجود دنيا هيچ لغتي نيست که عمق خيانت ها و جنايت هاي مجاهدين را منعکس کند. لغت خيانت براي اعمال مجاهدين خيلي کوچک است. سه برادر جوان از من در راه مجاهدين کشته شده اند آنوقت همين مجاهدين به صرف اينکه من عملکردشان را به نقد مي کشيدم 6 سال مرا به سياه چالهاي ابوغريب و رژيم صدام سپرده اند. من قبلاً 6 سال در ايران زندان بودم اما حداقل آن سالها تصورم اين بود که در برابر يک حکومت ايستاده ام و طبعاً از موضع دشمني بود و ليکن مجاهدين رذالت را به حد اعلايش رساندند و وقيحانه ترين رفتارها را با اعضاي خود روا داشتند. هنوز آثار شکنجه هاي مجاهدين بر روي بدن من باقي است. محسن هاشمي که با سخنان خود تمام حاضرين را تحت تاثير قرار داده بود خطاب به خانواده ها گفت : انجمن نجات خار چشم رجوي شده است. چون تکيه گاه خانواده ها همين انجمن نجات است. فرقه مجاهدين از شما خانواده ها خيلي هراس دارند چون مي دانند به محض اينکه فرزندانتان شما را ملاقات کنند عواطف انساني شان بيدار مي شود و وقتی که عواطف غليان کند ديگر مجاهدين توان اين را ندارند که جلو اين احساسات را سد کنند. با عرض پوزش از شما بايد بگويم رجوي از خانواده بعنوان ام الفساد نام مي برد. محسن هاشمي در پايان سخنانش از تلاش هاي انجمن نجات خوزستان براي برپايي اين همايش قدرداني کرد.
علي مرادي د ادامه سخنانش پيرامون فعاليت هاي انجمن نجات اظهار داشت : انجمن نجات در تمام شهرها و استانهاي ايران و بلكه در سطح بين المللي و ساير كشور ها در حال فعاليت است تا موجبات رهايي ياران ديروز خودمان را فراهم آوريم.
مرادي با اشاره به سفري كه همراه خانواده هايي از ايران به كشور فرانسه داشت اظهار نمود : من و چند تن از اعضاي خانواده ها براي اينكه پيام شما خانواده ها و استمداد دوستان اسيرمان در فرقه رجوي را به گوش جهانيان برسانیم ، عازم فرانسه شديم و مدت يك ماه كه فرانسه بوديم كارهاي زياد و خيلي مفيدي انجام داديم. با محافل و نهادهاي مختلفي نظير پارلمان فرانسه ، عفو بين الملل ، صليب سرخ و شخصيت هاي فعال و معروف حقوقي و حقيقي در فرانسه ملاقات و آنان را در جريان حقايق فرقه رجوي قرار داديم ، رسانه هاي فرانسوي را از خيانتها و جنايت هاي مجاهدين آگاه كرديم. محققان ، نويسندگان و پژوهشگران معروف فرانسوي را ملاقات كرديم آنها اغلب اظهار مي داشتند براي نخستين بار است كه اين مسايل را مي شنوند.
پس از اتمام سخنان مرادي ، مجري همايش به قرائت و دكلمه متني پرداخت كه بشرح ذيل مي باشد :
برادرم! خواهرم! ياران دربند!
از فراسوي ديوارهاي اسارتگاه اشرف ، براي لحظاتي خانه انديشه ات را از حضور ناكسان خالي كن و آنگاه دلت را به سوي ما روانه ساز. از سيم هاي خارداري كه گرداگرد جسم و جانت تنيده اند عبور كن.
آسمان هميشه آبي وطنت را نظاره كن و در خانه دل ما فرود آي.
جگر گوشه عزيز مادر! نور ديدگان پدر، اينجا ايران است. دياري كه هرگز فرزندان خويش را از ياد نخواهد برد.
اينجا سرزميني است كه روح بلند مردمانش پهلو به پهلوي دماوند و البرز ميزند.
دياري كه وفاي عزيزانش را پاس مي دارد و جفاي ناخواسته اهلش را با كرامت و مهرباني بر آنان مي بخشايد. پس تو نيز هراس از دل بيرون كن و با بزرگترين « نه » خويش بر چشم كوته بين مزدوران ابليس بزن و تاوان جواني خود را از خدايان فريب و فسانه بازستان. و يگانه تاواني كه زيبنده تواست رهايي از تمام بندهايي است كه ساليان دراز روحت را به بيگاري كشيد.
سپس خانم صديقه بيگم مرشد زاده يكي از هواداران سابق مجاهدين كه مدتي قبل بهمراه همسرش بقصد ديدار برادرانش به قرارگاه اشرف رفته بودند و مجاهدين همسرش را به گروگان گرفتند پشت تريبون رفت و سخناني را ايراد نمود. صديقه بيگم مرشد زاده گفت : من و شوهرم هركدام چندين سال به جرم هواداري از مجاهدين در ايران زنداني كشيده بوديم و ديگر فعالیتي نداشتيم و زندگي آرام و خوبي را در شهرستان بهبهان از سر گرفته بوديم در اواسط سال 85 بود كه باتفاق همسرم و بصورت قاچاقي راهي عراق شديم تا پس از سالها برادرانم را كه در اشرف بودند ملاقات كنيم و دو دختر كودك و نوجوان خود را در خانه تنها گذاشتيم به اين تصور كه حداكثر تا 4 يا 5 روز از سفر عراق بازمي گرديم. اما وقتي به قرارگاه اشرف رسيديم مجاهدين ما را از هستي و زندگي ساقط كردند. مجاهدين شوهرم را به گروگان گرفتند و با اين بهانه كه بزودي بر مي گردد مرا روانه ايران نمودند آنها بدون اينكه ذره اي از عواطف انساني بو برده باشند مي خواستند خودم را هم نگهدارند ولي من بخاطر فرزندانم كه در خانه تنها بودند محكم ايستادم و نهايتاً بدون همسرم به ايران بازگشتم. هرچقدر گريه و التماس نمودم اثر نكرد و با دلبستگي كه همسرم نسبت به بچه هايش دارد تصور نمودم او هم بزودي به ايران بر مي گردد. اما وقتي به ايران برگشتم و تا دو ماه هرچقدر با ايميلي كه به من داده بودند تماس گرفتم نتوانستم از همسرم خبري بگيرم و مجاهدين به من گفتند شوهرت مي گويد : خانه را بفروش و پولش را بحساب مجاهدين واريز كن. ابتدا مخالفت كردم و گفتم اگر خانه ام را بفروشم خودم و بچه هايم آواره مي شويم ولي به اميد اينكه در صورت فروش منزل و واريز پولش برای مجاهدين حتماً همسرم ا رها مي كنند تا پيش ما برگردد ، اما آنها در نهايت رذالت، زندگي مرا متلاشي كردند. منزل را فروختم و 000/000/27 تومان پولش را براي آنها فرستادم ، اما همسرم را رها نكردند و حتي به او اجازه نداند يك تماس تلفني يا مكاتبه با دختران كوچكش برقرار نمايد. دختر 9 ساله ام آنقدر به پدرش وابستگي عاطفي دارد كه دوري پدرش او را به نحو عميقي متاثر و متالم كرده است. من يقين دارم همسرم هم تحمل دوري از فرزندانش را ندارد. او با تمام وجود تلاش مي كرد آسايش من و بچه هايم را مهيا كند و چنين كسي هرگز به ميل و رغبت خودش موجب فروپاشي خانواده اش نخواهد شد. اگر مجاهدين همسرم را رها نكنند نزد تمام جهانيان رسوايشان مي كنم. من و بچه هايم آرام نخواهيم نشست. اشرار و راهزنان اگر كسي را گروگان بگيرند حداقل وقتي پول درخواستي شان را دريافت مي كنند گروگان را رها مي كنند. اما من خانه و كاشانه و سرمايه زندگي بچه هايم را فروختم به اين اميد كه همسرم بر ميگردد و از نو زندگي را مي سازيم ولي مجاهدين با رذالت تمام هستي و زندگيمان را گرفتند ولي اجازه نمي دهند همسرم يك تماس تلفني با من و بچه هايش هم داشته باشد.
در حاشيه همايش :
انجمن نجات خوزستان در حاشيه اين همايش اقدام به برپايي نمايشگاهي از نشريات و آثار منتشر شده انجمن نجات و نمايش فيلم تزوير و تجاوز ( اعزام خانواده متواريان به عراق ) پرداخت كه مورد توجه شركت كنندگان قرار گرفت و خانواده ها عليرغم اشتراك و دريافت منظم نشريات و ماهنامه هاي انجمن ، بازهم با اشتياق به سراغ نشريات انجمن رفته و نسخه هايي را تحويل مي گرفتند.
پيش از ورود خانواده ها توسط واحد تبليغات انجمن نجات خوزستان ديوار هاي تالار آفتاب آراسته به تابلو ها و تراكت هايي از شعار ها و نوشته ها به زبانهاي فارسي ، عربي و انگليسي شده بود كه مورد توجه و مطالعه حضار قرار گرفت. تعدادي از آثار فكاهي و كاريكاتور هايي در زمينه ماهيت مجاهدين خلق تالار آفتاب را زيباتر ساخته بود در اين ميان اعضاي جوان خانواده ها نسبت به ميز نشريات و تابلو هاي نصب شده در تالار دقت جالب توجهي از خود نشان مي دادند. خواهران و اعضاي جوانتر خانواده ها در حاشيه همايش ( چه پيش از آغاز و چه در پايان آن هر چند نفرشان در گوشه اي از تالار گرد يكي از اعضاي انجمن حلقه زده بودند و راجع به بستگان خود در قرار گاه اشرف از اعضاي انجمن سئوال مي كردند. كه اعضاي انجمن نجات با گشاده رويي خود پاسخگوي سئوالات اين عزيزان مي شدند. برخي پدران و مادران عليرغم ديدارهايي كه در مراحل مختلف و در ايام گذشته با اعضاي انجمن داشتند بعضاً براي چندمين بار عكس هاي فرزندان خود را به اعضاي انجمن نشان مي دادند تا بار ديگر خبر سلامت عزيزان خود را از زبان افراد رهاشده بشنوند.
حضور خبرنگاران رسانه هاي مختلف نيز ديدني بود برخي از اين خبرنگاران علاوه بر مصاحبه هايي كه با اعضاي انجمن نجات انجام مي دادند ، پس از اتمام همايش ، از آنچه ديده و شنيده بودند اظهار حيرت مي كردند. در اين بين خبرنگاران جوانتر كندوكاو و كنجكاوي حرفه ايشان جالب توجه بود. پس از آنكه خانواده ها و اعضاي انجمن نجات نهار را در كنار همديگر صرف نمودند اگرچه به روشني پيدا بود كه بعضاً خانواده ها ( با وجود گرما و شرجي شديد در آن روز ) گويا دل به رفتن و جدايي از اين جمع نمي نهادند. برخي از جوانتر ها هم عليرغم روبوسي و وداع با اعضاي انجمن نجات ، از تالار كه خارج مي شدند و دقايقي بعد دوباره باز مي گشتند و در حالي كه پرسش هايي نو پيرامون عزيزان اسيرشان مطرح مي كردند گويي بهانه اي براي ماندن در كنار اعضاي انجمن را مي جستند.
اعضاي انجمن نجات پيش از آغاز همايش وظايف مختلف مربوط به برگزاري اين همايش را در بين خود تقسيم كرده بودند ، اما آنچه در عمل ديده مي شد نه تقسيم وظيفه بلكه عشق و محبتي سرشار بود كه سبب مي شد هريك از آنها جهت غني تر ساختن همايش از هيچ كاري فرو گذار نباشند.
« علي نيك بيان در پي يافتن زاويه اي مناسب با دوربين عكاسي اش پي در پي عكس مي گرفت ، علي سرخيان با نظم وانسجام مثال زدني به همراه يابر حزباوي ، كاظم پورخفاجيان و عبدالهادي رومي پور امور مربوط به پذيرايي از خانواده ها را انجام مي دادند ، محمد باقر مومن زاده با وجوديكه راهي طولاني پيموده بود و از شيراز آمده بود تمام همايش را تحت پوشش دوربين فيلمبرداري اش قرار داده بود ».
اعضاي انجمن نجات خوزستان با وجودي كه خود ميزبان بودند اما آنچه در عمل شاهد بوديم اين بود كه دوستان ميهمان از انجمن ساير استانها در سراسر همايش فعالانه مشاركت داشتند.
در خاتمه همايش اعضاي انجمن نجات و خانواده ها در حاليكه همديگر را به رهايي عزيزانشان از اسارتگاه رجوي نويد مي دادند ، به اميد ديداري ديگر از همديگر جدا و راهي خانه هايشان شدند.
انجمن نجات شاخه خوزستان