شکست بروکسل، فروغ جاویدان مخیمات

شکست بروکسل، فروغ جاویدان مخیماتمسعود خدابنده، بیست و هشتم نوامبربا سلام به همه کسانی که هنوز و به هر دلیل شخصی ای ( و البته از نظر من غیر قابل قبول) در شورای رجوی مانده اند.مطلب را با عنوان شکست بروکسل، فروغ جاویدان مخیمات آغاز کردم. توضیح کوتاهی بدهم که کلمه مخیمات از لغاتی است […]

شکست بروکسل، فروغ جاویدان مخیمات

مسعود خدابنده، بیست و هشتم نوامبر
با سلام به همه کسانی که هنوز و به هر دلیل شخصی ای ( و البته از نظر من غیر قابل قبول) در شورای رجوی مانده اند.
مطلب را با عنوان شکست بروکسل، فروغ جاویدان مخیمات آغاز کردم. توضیح کوتاهی بدهم که کلمه مخیمات از لغاتی است که مریم رجوی مدعی ابداعش هست و از تک تک شمایان در بیست و اند سال گذشته با این کلمه یاد کرده و یاد می کند. معنی اش را از خود ایشان بپرسید ولی مواظب باشید به جرم سوال به مامویت از طرف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی متهم نشوید.
اگر شما بخاطر نیاورید، من هنوز به خوبی یادم هست که پس از عملیات دیوانه وار و از جهتی احمقانه فروغ که توصیف جنایات جنگی آن خود زمانی و مکانی دیگر می طلبد، رجوی که تنها راه باقی مانده اش فرار به جلو و انداختن تقصیرات به گردن تک تک اعضای سازما ن بود بسرعت جلسه ای برگزار نمود و در نشست های متمادی آنقدر بر افراد فشار آورد تا تک تک آنها پشت میکروفون رفته و تمامی خطا های استراتژیکی، تاکتیکی و نظامی رجوی را بر گردن گرفتند و نهایتا فاز دوم انقلاب ایدئولوژیک، طلاق های اجباری، جدا کردن فرزندان و بدنبالش نشست های دیگ و غسل هفتگی و عملیات جاری و… محصولات بعدی آن بود.
فکر می کنم اکنون دیگر در تاریخ هم ثبت شده باشد که فروغ جاویدان آغاز پایان تاریخ نظامی سازمان مجاهدین بود. فروغ جاویدان همچنین آغاز فرار علنی اعضا و آغاز ظهور لخت و عور زندان، شکنجه و قتل کسانی بود که نخواستند و یا نتوانستند واقعیت ها را در پشت انبوهی از فشارهای جسمی و روحی به فراموشی بسپارند. فروغ جاویدان همچنین جدی ترین قدم در تغییر محتوایی بقایای این سازمان نظامی سیاسی به یک فرقه تروریستی ناب بود. آنان که توانستند خود را نجات دهند دست به افشاگری زدند و آنان که ماندند وارد فازی جدید شدند. فازی از تخیلات و هجویات ذهنی بیمار که نهایتش جز همین که می بینید نمی توانست باشد.
جلسه ای داشتید تحت عنوان اجلاس میان دوره ای شورای ملی مقاومت که به گفته خودتان تحولات سیاسی داخلی، منطقه ای و بین المللی را مورد بررسی قرار داده اید. به کسانی از شما که خودتان متن اطلاعیه تان را نخوانده اید توصیه می کنم حد اقل این بار چنین کنید.
در انتهای اطلاعیه تان آمده است که
… اجلاس میان دوره ای شورای ملی مقاومت، برگزاری تظاهرات بزرگ ایرانیان در روز شانزدهم آبان (هفتم نوامبر) در بروکسل را که با شعار های ارجاع پرونده اتمی رژیم آخوندی به شورای امنیت ملل متحد و حذف نام مجاهدین از لیست تروریستی در برابر محل اجلاس وزیران اتحادیه اروپا در بروکسل برگزار گردید و واکنش خشمگینانه رژیم آخوندی و سفیر آن در بروکسل را برانگیخت، به دست اند کاران و شرکت کنندگان تبریک گفت و هموطنان مقیم خارج از کشور را به گسترش فعلیت هایشان برای رساندن صدای آزادیخواهی مردم ایران و حمایت از قهرمانان آزادی ستان شهر اشرف فرا خواند.
(دبیر خانه شورای ملی مقاومت ایران، بیست و یکم آبان هشتاد و چهار)
نمی دانم چند نفرتان آنجا بودید. نمی دانم چند نفرتان نسبت به این پاراپراف بالا در دل خندیده و یا دچار تناقض!! شده اید. ولی می دانم که جدای از تمامی از این شاخ به آن شاخ پریدن هایی که در همین پاراگراف فوق هم بوضوح نمایان است، واقفید که برای افرادی مثل من که قبل از شما و حتی قبل از رئیس جمهورتان در کشاکش فعالیت های سازمان مجاهدین و شورا در خارج از کشور بوده و بعد ها هم غالب شگردهای رجوی و دوستانش را شخصا تجربه کرده و به چشم دیده، کلمات میان سطور و سفیدی های کاغذتان از گفتارهای ظاهری نوشته شده بر کاغذتان بسیار گویا تر است. تردید ندارم که در میان خود شمایان نیز بسیاری تا کنون به این مطلب پی برده اند. این که چند نفر تا کنون به کنه فاجعه فکر کرده اند را نمی دانم.
امیدوارم که هنوز ذهن انتقادی تان صد در صد خشک نشده باشد و بتواند تحلیلی کم و بیش منطقی از جریانات را در پیش چشمانتان قرار دهد.
جلسه ای که پس از شکست مفتضحانه رجوی در بروکسل برای شما تشکیل شد در محتوی آن، سر سوزنی با جلسه ای که پس از شکست مفتضحانه رجوی در تنگه چهار زبر برای ما تشکیل شد تفاوت ندارد. با اطمینان و از سر تجربه می توانم بگویم که اگر فروغ جاویدان آغاز پایان کار نظامی فرقه رجوی بود، بروکسل آغاز پایان کار سیاسی تبلیغاتی وی در خارج از کشور است (طبعا منظورم مزدوری نیست کما این که بعد از فروغ هم شاهد خمپاره زدن به اهداف غیر نظامی و ترور های کور بودیم).
رجوی همانطور که بعد از فروغ و برای لاپوشانی کشتار نیمی از نیروهایش (جنایت مشخص جنگی) تبلیغات مسخره ای همچون از پای در آوردن بیش از پنجاه هزار نفر از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را توی بوق های داخلی اش به صدا در آورد، امروز هم بخاطر لاپوشانی عیان شدن ریزش شدید شرکت کنندگان در تظاهراتش در بروکسل که تمام قوا بمدت سه ماه روی آن کار می کرد، به همان وضع احمقانه سعی نموده است تا جمعیت میانگین پانصد نفر را، سی و پنج هزار نفر به خورد شما بدهد (به خورد شما و نه کس دیگری. توضیح خواهم داد).
رجوی بهتر از من و شما می داند که نه آن پنجاه هزار تلفات رژیم جمهوری اسلامی را و نه این سی و پنج هزار نفر بروکسل را کسی خارج از دیوار های اور به پشیزی نخواهد گرفت. راستی فکر می کنید این باور کردن یا به زور باوراندن به شما از چه درجه اهمیتی برخوردار است؟ بنظر من موفقیت و یا شکست این تزریق باور، مرز بین ماندن و رفتن شما از اور سور اواز است و این را رجوی به تجربه دیده و هم بنده بعنوان کسی که پروسه های مشابه را دنبال کرده ام.
ولی آنچه برای من و به طریق اولا برای تک تک شما مهم است و باید مهم باشد گذشته نیست، بلکه آینده است و آنچه مهم است تبعات و جریانی است که تک تک شما اکنون در آغازین مراحل آن قدم بر می دارید. جریان قبولاندن غیر قابل قبول ها به خودتان به هر حیله و فشار، جریان تجربه شده ذوب در رهبری، روی پای مریم راه رفتن، مایه گذاشتن برای رهبری و… جریان تقبل حرف رهبر در قبال آنچه از مغز تراوش می کند و جریان حرکت فعال برای جانشینی تفکر رهبر بجای آنچه در مغز و در قلب دارید است.
در این مرحله انقباض دیگری از سری انقباضات اخیر فرقه که شاخص آن عقب گشیدن جدی مریم رجوی و معاونین سازمانی اش از هر گونه رو در رویی و جلو فرستادن شما است (درست عین زمان شکست فروغ و قال گذاشتن بچه ها در جلو و عقب کشیدن سران بزدلی مثل ابریشمچی و…).
بوضوح می بینم شکاف در شمایان را و بوضوح می بینم و لمس می کنم جنگ درونی تک تک تان را. برخی در این نزاع موفق شده و برخی جسدشان را تحویل رجوی خواهند داد که وی تا سرفصلی دیگر در ویترین مخروبه باقی مانده ازشورای ملی مقاومت اش به نمایش بگذارد. بوضوح می بینم ریزشی شدید در میان همین شما چند نفر باقی مانده را و باز بوضوح می بینم معدودی را که می مانند و تا مرفق در پندار و کردار و گفتار فرقه ای غرق شده و جهان واقعی و واقعیت ها را حد اقل برای دورانی طولانی وداع خواهند گفت.
نامه ام نه از سر پوئن گرفتن است و نه از سر بیکاری است. حتی قبول می کنم که اصلا نامه ای با هدفی سیاسی نیست. قصد موعظه هم ندارم که می دانم بسیاری از شما کوله بارهایی بسا سنگین تر از من دارید که متاسفانه سالهاست در صندوق خانه شورا خاک می خورند. می نویسم چرا که لازم دیدم در حد خودم آخرین هشدارها را قبل از وقوع حادثه بدهم و این را هم کمترین وظیفه خود و کسانی می دانم که چنین پروسه ای را بعد از عملیات فروغ طی کرده و به زیر و بم آن آشنا شده اند.
آقایان و خانم ها،
قبول تحت فشار گناه شکست بروکسل از طرف تک تک شما در آن جلسه و جلسات جنبی آن، کما این که قبول تقصیر شکست عملیات فروغ از سوی ما در آن زمان، نه انتهای کار که آغاز یک پروسه است. اگر هنوز بر این تصور هستید که با قبول لفظی و ارائه چند جمله ای در جلسه و قبول (حتی از نظر برخی از شما احتمالا سمبلیک) تقصیر شکست تظاهرات بروکسل مسئله ای را فیصله داده و یا گره ای از کار گشاده اید، سخت در اشتباهید. در نشست های بعد از فروغ درست همین سفسطه ها و سفسطه های مشابه را رجوی برای مقر آوردن بچه ها بکار می بست.
صفی که در چند روز اخیر در مقابل دوربین های تلویزیونی رجوی از شما چند نفر ایجاد شده هیچ تفاوتی با صفوفی که در نشست های جمعی رجوی بعد از فروغ در قرارگاه اشرف ایجاد می گردید ندارد. شما احضار شده اید (کما این که ما احضار شده بودیم) تا با به گردن گرفتن تمامی خطاهای استراتژیکی و تاکتیکی رجوی که منجر به افتضاح بروکسل شد هاله قداست و چهره معصوم وی در مقابل خودتان را حفظ کنید. (تاکید می کنم خودتان چون می دانم که نه کسی دیگری باور می کند و نه اصلا رجوی توقع دارد که کس دیگری باور کند) ولی این باور اولیه محتاج مراحل بعدی فشارهای روحی و اقتصادی و امنیتی و… بیشتر است و اگر نه به قول خود رجوی لم یرتابو نخواهد بود.
امتحان اولیه تان همین فحاشی ها و فضیحت ها است و حکم های اعدامی که چپ و راست در پشت تلویزیون باید بدهید ولی قدم های بعدی را چگونه بر خواهید داشت. امضای معاصی که رجوی در سالهای هشتاد از افراد سازمان گرفت امروز به طریقی مناسب برای وضعیت موجود مخیمات از شما می گیرد. راستی وقتی حکم اعدام قربانیان را می دهید فکر می کنید که فردا اگر ماموران انقلاب کرده تر رجوی باز یکی دیگر از قربانیان را در همین اروپا از پای در آوردند شما با امضای معاصی ای که در تلویزیون داده اید حق اعتراض نخواهید نداشته که مجبور خواهید شد از قتل نفس پشتیبانی کنید؟ و اگر چنین است شرمتان نمی شود رژیم جمهوری اسلامی را بخاطر اعدام قاچاقی و غیره به باد انتقاد می گیرید؟
البته از من بپرسید، باز بعنوان کسی که پروسه روبرویتان را تا انتها رفته و سپس جدا شده است می گویم که این اولین شواهد جایگزینی حق رهبری و تفکر رهبری بجای حق فردی و تفکر فردی در درون شما است.نقطه بعدی احساس عدم مسئولیت مطلق است. قدم بعدی این احساس خواهد بود که شما فقط در جهان مسئول پیروی از رهبری هستید و مقصود از به دنیا آمدن شما جز این نبوده و این رهبری است که بقیه مسئولیت ها را بدوش می کشد و نه شما. قدم بعدی خلاء انسانیت است و باید بگویم گاه ممکن است حتی از این تنزل از جهان انسانی به دنیای نباتات و آزادی مطلق در بی مسئولیتی مطلق لذت هم ببرید.
راستی هیچ وقت فکر می کردید روزی در خارج از کشور حکم اعدام قربانیانی که دست به افشای مدارک می زنند را بدهید؟ یا فکر می کنید مجید معینی، قهرمان مقاومت زندان های ساواک هیچ وقت به ذهنش می رسید که روزی در شکنجه گاههای رجوی همرزمان خودش را شکنجه کند؟ آقایان و خانم ها، شما دیگر جوانانی نا آگاه و بی تجربه نیستید. خواهشم این است که بیش از این هوشیار باشید.
آخرین شکست نظامی رجوی فروغ بود و آخرین افتضاح تبلیغاتی اش هم بروکسل. همانطور که خوب می دانید، هر گونه حرکت نظامی جدی ای از سوی رجوی پس از عملیات فروغ غیر ممکن بود و همانطور که یک دو دو تا چهار تای منطقی ثابت می کند (البته اگر هنوز به منطق معتقدید) هیچ گونه حرکت تبلیغاتی جدی ای پس از بروکسل برای مجاهدین امکانپذیر نیست (حد اقل در دروان کنونی و باز خارج از اعمال تروریستی و خود سوزی و غیره).
همانطور که تنها راه حل و راه نجات رهبر در مغز مغشوش رجوی پس از فروغ غرق کردن هر چه بیشتر افکار اطرافیان در تفکرات فرقه ای بود تنها راه حل همین مغز مغشوش پس از شکست بروکسل غرق کردن شما در همین مسیر است.
تکرار می کنم. پروسه ای که با شکست عملیات بروکسل شروع شد و جلسه قبول تقصیر و امضای معاصی شما را تحت عنوان اجلاس میان دوره ای شورا به دنبال داشت با به تلویزیون کشیدن و جلوی دوربین قرار دادن شما و دادن حکم اعدام قربانیان ادامه یافته و اگر دیر به خود بجنبید بزودی کارتان به جلسات دیگ و نشست های غسل هفتگی و نشست های عملیات جاری خواهد انجامید (البته در ظرف ممکن در خارج از عراق و در حد کشش افرادی چون شما که هنوز روابطی هر چند محدود در خارج از تشکیلات مجاهدین برای خود قائل هستید).
در پایان به اطلاع همه شما می رسانم که در گفتگویی در خدمت خانم الهه ایشان برای تک تک شما آرزوی موفقیت کرده و دعا نمودند که بر مشکلات فائق آمده و بار دیگر بتوانید خودتان باشید. پیام ایشان به تک تک شما این بود که روزی که احساس کردید کاری از دست ما (خانم الهه) بر می آید، همگی در خدمتیم. حیف از هوای آزاد نیست که در قفس بنشینی؟
مسعود خدابنده
بیست و هشتم نوامبر
لیدز انگلستان