قرار دادن اعضا در مقابل خانواده در سازمان ضدانسانی مجاهدین خلق

سران سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق برای آنکه بتوانند اعضای فرتوت خود را هر چه بیشتر مغزشویی کرده و از آنها برای اهداف پوچشان بیشتر سوءاستفاده نمایند، برنامه هایی ترتیب داده اند که در آن فرد را در نقطه مقابل خانواده خود قرار میدهند تا بدین طریق بتوانند روح و روان عنصر منسوخ شده خود را هر چه بیشتر در اختیار داشته باشند که مبادا فکر جدایی از فرقه به مغز او خطور نماید .

سران سازمان مجاهدین خلق وقتی به عینه دیدند که نمی توانند حریف خانواده هایی شوند که تنها درخواست آنها ملاقات حضوری با فرزندانشان و یا جویا شدن از اوضاع روحی و روانی و فیزیکی فرزندانشان است، راهکار قرار دادن اعضا خود با خانواده را پیش بردند تا از این طریق بتوانند ذهنیت فرد را مشغول کرده و از این طرف هم خانواده او را از ادامه پیگیری های انسانی خویش دلسرد نمایند اما زهی خیال باطل . چرا که خانواده و بخصوص پدران و مادرانی که اکنون نزدیک به دو دهه بطور خستگی ناپذیر بدنبال رهایی فرزندان خود از چنگال این شیاطین هستند، با این ترفندها از میدان بیرون نمیروند و برعکس اصرار و پافشاری آنها برای پیگیری خواسته انسانی شان بیشتر و بیشتر میشود .

در رابطه با قرار دادن افراد در مقابل خانواده در ادامه بحث از نقطه نظرات حمید محمد آتابای استفاده شده که در ذیل بطور کامل از بیان شده و افشا کننده بسیاری از خیانت های سران فرقه رجوی در حق اعضا خود و خانواده ها می باشد .

نکته کلیدی در این بحث: خانواده آنتی تز مجاهدین

کمی به گذشته ها سری بزنیم. طبق حرف ها و نشستهایی که برای فراموش کردن خانواده و عواطف خانوادگی گذاشته میشد ، بارها شنیدم، رجوی سال ۶۰ با صدها شاید هم هزاران ترور نتوانست حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون کند و رو آورد به خاک کردستان ایران و نهایتا ترک خاک وطن و به پا بوسی صدام رفت که به ایران خانه ما تجاوز کرده بود !

پس از درگیری ها و ترورهای انبوه تعداد زیادی از هسته ها، سلول های نظامی یا فریب خوردگان وقتی آزاد میشدند، سازمان افرادی به اسم پیک دنبال این نفرات آزاد شده از زندان می‌فرستاد تا قبل از این که جذب جامعه شده و دنبال زندگی و تشکیل خانواده بروند شکارشان کرده  و به اسارت مجدد خود در آورد، در این رابطه موفقیت هایی هم داشت.

اما چرا وقتی نیرو برای منطقه اعزام میشد به او گفته میشد خانواده را ترک کن ! این جمله کوتاه، اما معنی دار نشان از چیست؟ پاسخ این است، دور خانواده را خط بکش! از قدیم تماس گرفتن با خانواده برای افراد ممنوع بود! حفظ و نگهداری عکس خانوادگی را امری نادرست و ناپسند جلوه میدادند و به جای آن عکس های منفور مسعود رجوی و مریم رجوی باید نگهداری می شد.

بارها مسعود گفت خانواده چه خوب، چه بد مال من است! بدهید به من تا ذهنتان درگیر نشود! آخر چطور مسعود رجوی می تواند جای پدر و مادری که عمر به پای جگر گوشه شان از شیره جانشان فدا کردند را بگیرد؟!

در یکی از پستهای قبلی در رابطه با تماس و طرف صحبتم در سال 87 که جمیله جانم بود اشاره ای کردم اما کمی عقب تر یعنی سال 78 و 82 را بیشتر بررسی کنیم.

مهرماه سال 78 مهناز گرامی معاون وقت ماندانا بی‌درنگ صدایمان زد و گفت یک کار داخلی دارد، همه شرکت کنید !موضوع از این قرار بود که پس از وارد شدن به لیست تروریستی آمریکا و روشدن پول شویی ها قرار بر این شدند که هر کسی روی برگه خط دار اسم پدر یا برادر یا … بنویسد و مبلغ یک تا چند میلیون را نوشته و بعنوان کمک به سازمان به اسامی خانواده امضا کند !!! وقتی گندکاری سازمان بالا میزد خانواده میشد اینقدر عزیز برای سو استفاده !

29 آذر ماه سال 1382 برادر عزیزم محمد با ستون خانواده ها به اشرف آمده بود. همه چیز از اینجا شروع شد. کار از کار گذشته و مجبور بودند خبر حضور داداش گلم را بدهند. در نتیجه سه ساعت در اتاق سادات – محبوبه جمشیدی، زیر رگبار دروغ ها بودم که هیچکسی نمی‌رود و تو هم خواستی نرو !!!

تشنه دیدار داداشم بودم، سراز پا نمی‌شناختم انگاری این خبر جان تازه ای در کالبد خسته ام دمید برای اینکه نشان بدهم بحرف های توهین آمیز آنها اعتبار قائلم بدروغ گفتم من میروم تا بجنگم !!

جنگ با کی؟ با داداش؟ کسی که جنس خونش از خون من بود. در دقایق کوتاه ولی پراحساس داداشم را بو کشیدم. عجب بوی پدر و مار نازنینم را میداد . آلبوم عکسی در آورد هنوز کلمه ای از زبان محمد جاری نشده بود عکس ها را بوسیدم بویییدم اشک شوق در چشمانم جاری شده بود …

پس از آن ملاقات اما آن لحظات بر من حرام شد. سادات دستور داد بهرام جعفری آلبوم را از من گرفت .

گذشت تا اینکه ستون های خانوادگی بسمت اشرف سرازیر شدند. تعداد زیادی از دوستان وقتی اسم هایمان از بلند گوها خوانده میشد سراپا گوش بودیم اسم ما چه زمانی خوانده میشود!؟ این شده بود حسرت بدلی اغلب مان !

دیگر بار سال 87 وقتی دولت عراق بخاطر تغییر قانون اساسی جدید و دولت جدید دیگر نمی‌خواست سازمان در عراق بماند و مثل گذشته ها که کرد کشی کرده بود و حالا شیعه کشی…. میخواست به جنایات سازمان پایان داده و سازمان از خاک آن کشور خارج شود. ایمیلی به اسم شناسنامه ای من از طرف پدر عزیزم آمده بود ، شخص فرشته یگانه به اتاق کارش صدام کرد و به گونه ای تهدید آمیز گفت یا موضع گیری یا از درب اشرف اخراج و بیرون میروی !!!

پس از ۲۰ سال بودن بخاطر یک ایمیل !؟

هر خبری، هر اتفاقی، می افتاد صدایمان میکردند و برگه ای جلوی رویمان می گذاشتند، بین چندین نفر حالت توهین آمیز و تحقیر کردن مجبورت میکردند خانواده را دشمن خطاب کنی و حتی پا را فراتر می گذاشتند مثل امیر اصلان که بخاطر انرژی گذاری مفرط مژگان پارسایی ، صدیقه حسینی ، جواد خراسان و افشین نامی اینقدر روی مخ او کار کردند تا به مادری که 9 ماه او را در شکم خود حمل کرده و از شیر جانش غذا داده و بزرگ کرده بود را نامادری خطاب کند .

مورد آخر هم سال 1394 بود که حمید رضا حکیمی در لیبرتی (فرودگاه بغداد عراق) صدام کرده و گفت مزدوران اسم تو را صدا میکنند .  لازمه یاد آوری کنم هرگز صداقت نداشتند بگویند خانوادت پشت تی وال آمده و گرمای ما فوق تصورعراق را تحمل میکنند اما به آنها انگ مزدوری می‌زدند وحتی با فلاخون و سنگ می‌زدند.

نتیجه اینکه محال بود که اسمت مثلا در سایت انجمن نجات آمده باشد و بابت این موضوع زیر ضرب نروی! اینقدر فشار و تهدید و ارعاب زیاد بود تا که توهینی به خانواده بکنی تا از سرت دست بردارند !!

براستی سازمانی که شعارهایش این همه گوش عالم را پر کرده و در بوق و کرنا میدمد که ما آزادی داریم و اعضاء ما آزاد هستند و ما برای مردم ایران دموکراسی و آزادی میخواهیم، چگونه برای اعضا فرتوت خود چنین اسارتگاه و زندانی از ذهن را ایجاد نموده اند که تنها با یک درخواست انسانی و ساده پدران و مادرانی که دیدن و بوییدن فرزندشان حقشان میباشد ، چنین برآشفته میشوند که فرد مورد نظر زیر شکنجه های روحی و روانی قرار داده و او را مجبور به مقابله با خانواده مینمایند؟

راستی نقش نهادهای حقوق بشری در این بین چه شده که ادعای برابری و ازادی برای انسانها را مینمایند در صورتیکه جلوی چشم انها چنین خیانتهای فاجعه باری در سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق در آلبانی در حال رخ دادن است ؟!!!!

محمد اتابای

با همکاری صمیمانه حمیدمحمد اتابای نجات یافته از سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق در آلبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا