پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
روایت زینب حسین نژاد از تفکیک جنسیتی و ممنوعیت عشق در مجاهدین خلق 09 آذر 1404
به بهانه روز جهانی منع خشونت علیه زنان

روایت زینب حسین نژاد از تفکیک جنسیتی و ممنوعیت عشق در مجاهدین خلق

زمستان سال 1374 حدود هفده سال داشتم که از قسمت پذیرش ترخیص و به یگانهای ارتش منتقل شدم. آن زمان لشکرها و مراکز ارتش مختلط بود، فقط اتاق های کار، خوابگاه، ورزش، فاصله میزهای غذاخوری، ردیف صندلی کلاس ها و جلسات اما، تفکیک جنسیتی داشت. بعد از مدتی شاید فقط چند ماه بود، که تمام […]

خاطرات تلخ آبان ماه ۱۳۶۴ 19 آبان 1404
ورودم به تشکیلات ضد بشری مجاهدین خلق

خاطرات تلخ آبان ماه ۱۳۶۴

آبان ماه هر سال ناخودآگاه به یاد تصمیم اشتباهم می افتم که سالها مرا از زندگی عقب انداخت. آبان ماهی که با پای خودم وارد چاه ویل تشکیلات رجوی شدم. من از سال 1363 از طریق تلفن به سرپل سازمان وصل شدم. آبان سال 1364 از طریق مرز زاهدان توسط قاچاقچی در پاکستان به سازمان […]

اشرف پادگان نبود؛ زندان بود 19 آبان 1404
زندانی که رجوی ساخته بود

اشرف پادگان نبود؛ زندان بود

پادگان اشرف، پادگان نظامی نبود یک زندان بزرگ بود. سال 1375 از مقر ما یک نفر شبانه اقدام به فرار کرد. همان نیمه شب در مقر بیدار باش زدند و همه را در سالن غذا خوری جمع کردند. ما که آن زمان از چیزی خبر نداشتیم، فکر می کردیم جنگ شده و یا زلزله در […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و نهم 14 آبان 1404
بهای آزادی خواهی

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و نهم

در قسمت قبل امیر یغمایی از پروسه خلع سلاح در قرارگاه مجاهدین خلق گفت. حنیف کفایی – همتای کودک سربازی از سوئد تغییری دیگر که در یگان ما رخ داد، ورود فردی تازه‌وارد به نام حنیف کفایی بود؛ یک “بچه مجاهد” ایرانی‌تبار که به‌ تازگی از سوئد آمده بود و زیر نظر فرمانده پیشین من، […]

خفقان حاکم بر تشکیلات رجوی 10 آبان 1404
هدیه ای که محمد برای مرضیه خواننده درست کرد

خفقان حاکم بر تشکیلات رجوی

مدتی من به خاطر طراحی روی گچ و رنگ آمیزی با محمد محتشم در مناسبت های سازمان همکاری میکردم. محمد از لرستان بود. او سابق بر این فرمانده بود ولی بعد از کشته شدن زنش در عملیات فروغ کمی در خود بود و از مسئولین سازمان فاصله گرفته بود و سازمان هم همیشه او را […]

پاسخ رجوی به اعضای خواهان جدایی – قسمت پایانی 30 مهر 1404
زندان مخوف و بدنام ابوغریب

پاسخ رجوی به اعضای خواهان جدایی – قسمت پایانی

بدنبال افزایش مخالفت ها با خط و خطوط و استراتژی اتخاذ شده از طرف رجوی و پوچ و دروغ بودن وعده های سرنگونی و بن بستی که بعد از آتش بس در جنگ ایران و عراق از سال 67 در اذهان نیروها بوجود آمد و تعداد اعضای خواهان جدایی از تشکیلات افزایش پیدا کرده بود، […]

دزدی سازمان مجاهدین از مردم و ارتش عراق 29 مهر 1404
ماشین های نظامی را رنگ می کردند و به مردم روستا می فروختند

دزدی سازمان مجاهدین از مردم و ارتش عراق

در زمان بمباران کشور عراق توسط آمریکا و هم پیمانانشان، اوضاع عراق به شدت به هم ریخته و آشفته شده بود. هیچ امنیتی وجود نداشت و هرج و مرج همه جا را گرفته بود. ارتش عراق که عملاً شکست خورده بود، از هم پاشیده بود. ماشین ها و ادوات نظامی در جا به جای جاده […]

به خاطر ۱۰۰ دینار سوژه نشست شدم 29 مهر 1404
حریم خصوصی در تشکیلات مجاهدین خلق وجود ندارد

به خاطر ۱۰۰ دینار سوژه نشست شدم

در پادگان اشرف گاه به گاه، کمدهای شخصی نیروها را بازرسی می کردند. و این مسئله را به شکلی پنهانی و در زمانی انجام می دادند که فرد حضور نداشت. به طور مثال نیرو را به بهانه ای به مقر دیگری می فرستادند و سپس با خیال راحت کمد او را وارسی می کردند. درواقع […]

روایت حمید آتابای از اسارت به دست نیروهای مجاهدین خلق 28 مهر 1404
روز جدایی من از مادرم برای همیشه

روایت حمید آتابای از اسارت به دست نیروهای مجاهدین خلق

بیست‌ویکم مهرماه سال ۱۳۶۶، بعد از ناهار، به درخواست دو تا از دوستانم که هم‌خدمت بودیم، قرار شد یک روز زودتر به منطقه برگردیم. مرخصی آن‌ها دو روز دیگر تمام می‌شد، اما مرخصی من تا بیست‌وچهارم ادامه داشت. نمی‌دانستم این تصمیم ساده، قرار است سرنوشت مرا برای همیشه تغییر دهد. به ترمینال رفتم، بلیت اتوبوس […]

مهرماه سال ۱۳۶۶ آغاز اسارتم به دست مزدوران مجاهد خلق 26 مهر 1404
گفتند اینجا اردوگاه مجاهدین است و شما اسیر ما هستید

مهرماه سال ۱۳۶۶ آغاز اسارتم به دست مزدوران مجاهد خلق

در دوران جنگ تحمیلی من برای انجام خدمت سربازی و برای دفاع از وطنم، اعزام شدم. سه ماه آموزشی ام را در پادگان 05 کرمان به اتمام رساندم و بعد از دوره آموزشی به جبهه رفتم. در این مدت، در جبهه های مختلفی بودم؛ سرخ کوه کردستان، درگیری با کومله و مریوان، درگیری با نیروهای […]

دست و پا زدن های رجوی برای ماندن در عراق 26 مهر 1404
جعل اسناد

دست و پا زدن های رجوی برای ماندن در عراق

بعد از سرنگونی صدام حسین و رژیم بعث، دولت جدید عراق به رجوی و سرانش ابلاغ کرد تا پادگان اشرف را تخلیه کنند. اینجا بود که رجوی ها قوه شیادی شان را به کار گرفتند؛ آنها پادگان اشرف را به چند قسمت تقسیم کردند و برای هر قسمت یک سند جعلی همراه با مهر جعلی […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و هشتم 23 مهر 1404
بازگشت به اشرف - خداحافظی با سلاح

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاه و هشتم

در قسمت قبل امیر یغمایی از خلع سلاح شدن مجاهدین چنین گفت: سر میز شام، روی صفحه‌ی تلویزیون، چهره‌ رهبر سازمان ظاهر شد. گفت: “تصمیم سختی گرفتم. بین سلاح و نیرو، نیرو را انتخاب کردم.” یعنی ما دیگر نیروی مسلح نبودیم. ماه‌های بعدی را در پایگاه علوی گذراندیم. آنجا تمام وسایلی را که هنوز ارزشی […]

blank
blank
blank