ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
سرگذشت تلخ علی اصغر برجی بیاتی افشاگری فتح الله اسکندری از جنایات هولناک سران مجاهدین خلق
سخنی با لفته شهیدی از اعضای محاهدین خلق
آقا لفته سلام من حمید دهدار هستم. نمی دانم مرا زمانی که در تشکیلات مجاهدین بودم بخاطر داری یا نه. البته چون با هم در یک مقر نبودیم و ارتباط کاری با هم نداشتیم شاید به یاد نداشته باشی. به هر حال زمانی من هم مثل تو و بقیه چون فکر کردیم تنها مجاهدین به […]
رویای آزادی که به حقیقت پیوست
در مقطعی از زندگیم و لحظات و سنینی که می توانستند اوج شکوفایی و بهترین روزهای زندگی من باشند، در اسارت مجاهدین خلق بودم و آنها با القائات غیر انسانی و مغز شویی، جسم و روح من و سایر اعضا را تسخیر کرده بودند. این رویه شرایط زندگی در اسارت مرا از نظر فیزیکی و […]
به مناسبت یازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم صمد نظری
روز سی آبان 1404، یازدهمین سالگرد مرحوم صمد نظری، برای اعضای انجمن نجات و خانواده های استان مازندران بسیار دردناک است. یازده سال پیش در چنین روزی، عزیزی را از دست دادیم که بعد از رهایی از تشکیلات رجوی سعی کرد در راستای افشای ماهیت ضد انسانی مجاهدین گام بر دارد ولی متاسفانه مرگ به […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و یکم
یغمایی در قسمت قبل خاطراتش، قصه علیرضا میرباقری را شروع کرد. وقتی گفتم میخواهم جدا شوم، انگار زمین زیر پای فرماندهان لرزید. دیگر خبری از تشویق و لبخند نبود. آنچه در پی آمد، لایههایی بود از تهدید، نرمیِ فریبنده، و فرو رفتن آرام در باتلاق وفاداری ساختگی. اولین کسی که مقابلم ایستاد، جمال ناطقی بود. […]
حضورم در دادگاه محاکمه ۱۰۴ تن از سران مجاهدین
بعد از حضورم در جلسه دادگاه محاکمه 104 تن از سران تشکیلات مجاهدین می دانستم که وقتی برگشتم به استان و محل زندگی ام خانواده و بستگانم که از وضعیت من مطلع هستند حرفی نداشته باشند اما می دانستم به دلیل منفور بودن چهره مجاهدین خلق نزد مردم، شاید برخی دوستان کاری، همسایگان و اهالی […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصتم
کمی بعد از آن که در مرکز جدید در اشرف مستقر شدیم، تقسیم مسئولیت بین واحدهای مختلف پایگاه انجام گرفت. واحد ما مسئولیت راهاندازی یک باغچه بزرگ برای پرورش سبزیهای مورد استفاده در آشپزی ایرانی را بر عهده گرفت؛ از جمله نعناع، ریحان، جعفری و تره. گروه علیرضا میرباقری که من هم عضو آن بودم، […]
دنیای بدون رجوی واقعا زیباست
در روزگارانی که خنده سران گروه تروریستی مجاهدین خلق از زمین خوردن ماست پس با قدرت برمی خیزیم تا چنین طایفه ای بگریند. خدای بزرگ و متعال را هزاران بار شاکریم که این نعمت عظیم را دراختیار ما قرار داد تا خودمان را از قید و بند ظالمانه گروه ضد انسانی مجاهدین خلق نجات دهیم […]
پیام حمید حاجی پور به مناسبت درگذشت محمود دهقان
جناب پوراحمد و دوستان و برادران عزیزم در آلبانی و خانواده های محترم چشم انتظار. محمود دهقان چه غریبانه از میان ما پرکشید و عاشقانه در دنیای باقی به والدین عزیز خود پیوست. از صمیم قلب در گذشت برادر عزیزم محمود دهقان را به شما عزیزان گلم تسلیت عرض میکنم و برایش در بهشت برین […]
دام های رنگانگ سازمان مجاهدین خلق در فضای مجازی
همیشه وقتی به روزهایی که در درون سازمان بودم فکر میکنم، قلبم فشرده میشود. روزهایی که وعدهٔ آزادی و عدالت، تنها بهانهای بود برای کنترل ذهن و قلب ما. جوانانی که با شور و اشتیاق وارد میشدند، یکی پس از دیگری در میان دیوارهای بلند قرارگاهها گم میشدند، دور از خانواده، دور از دوستان و […]
خاطره ای از دوست عزیزم محمود دهقان
اخبار و تصاویر مربوط به مراسم درگذشت محمود دهقان که در انجمن نجات آلبانی برگزار شده بود را که دیدم واقعا شوکه شدم. برایم باورپذیر نبود. انگار همین دیروز بود که از زندان اشرف 3 فرار کرد و من وقتی شنیدم که فرار کرده و خودش را از آن جهنم نجات داده، خیلی خوشحال شدم. […]
مروری بر سرگذشت یکساله مرحوم محمود دهقان
قبل از هر چیز لازم است درگذشت مرحوم محمود دهقان را، که یکسال عضو انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی بود، به خانواده ایشان در گیلان تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم از درگاه باری تعالی مغفرت و علو درجات مسئلت نمایم. متوجه شدم که برخی با سوء استفاده از فوت مرحوم محمود دهقان، […]
پیام غلامعلی میرزایی به دوست قدیمی اش محمود ذوالقدر در کمپ آلبانی
درود و سلامی گرم به دوست صمیمی ام محمود محمود جان، لحظاتی را که در دوران اسارت در اردوگاه های صدام با هم بودیم هیچوقت از یاد نخواهم برد. آن زمان که ما در زیر فشار های روحی و جسمی اسارت بودیم و شما با تعریف های خود ما را شاد و فضای اردوگاه را […]

