شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
جرمم این بود که بیمار شده بودم 12 تیر 1401

جرمم این بود که بیمار شده بودم

در فرقه رجوی کسی نباید مریض می شد! اگر مریض می شد به او انواع برچسب ها را در نشست می زدند. مریم رجوی در نشستی گفت ما در مناسبات مریض نداریم. ما بهترین زندگی را در مناسبات برای شما فراهم کردیم و بهترین غذا را به شما می دهیم، پس مریضی معنا ندارد هر […]

نامه ولی الله گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 07 تیر 1401

نامه ولی الله گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

عباس جان سلام حال و احوالت چطور است؟ دلم بسیار هوایت را کرده. تا کی من بایستی چشم انتظارت بمانم؟ من به لحاظ جسمی سرحال نیستم، دلم می خواهد تو را ببینم . این چه بلایی بود که بر سر خودت و ما آوردی؟ من و همه اعضای خانواده دوستت دارم و چشم به راهت […]

نامه حسین رضایی به برادرش حسن رضایی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 06 تیر 1401

نامه حسین رضایی به برادرش حسن رضایی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

حسن سلام. امیدوارم حالت خوب باشد. مدتی است که تماس خود را قطع کرده ای! دلیلش را نمی دانم. خانواده شما نگران شما هستند و ما نمی دانیم در چه وضعیتی هستی. این همه سال خانواده خود را ترک کردی کافی نیست؟ خودت را در یک کمپ نگه داشتی! می خواهی به چه نتیجه ای […]

پیام فواد بصری خطاب به اسیران کمپ آلبانی مجاهدین خلق 26 خرداد 1401

پیام فواد بصری خطاب به اسیران کمپ آلبانی مجاهدین خلق

فواد بصری عضو سابق سازمان مجاهدین خلق، با انتشار پیامی تصویری از دوستان سابقش که همچنان در اسارت سازمان مجاهدین خلق به سر می برند خواست تا خود را نجات بدهند و به دنیای آزاد قدم بگذارند. بصری خطاب به اسیران کمپ اشرف 3 می گوید: آیا از مزخرفات رجوی ها خسته نشده اید؟ آنها […]

نامه مصطفی نوری به برادرش حمید رضا در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 26 خرداد 1401

نامه مصطفی نوری به برادرش حمید رضا در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

حمید رضا جان سلام . امیدوارم حالت خوب باشد. من و بقیه اعضای خانواده ، سالهاست که منتظریم با ما تماس بگیری. همه ما نگران شما هستیم بخصوص پدر که بعد از فوت مادر مدام به شما فکر می کند و می گوید پس این حمید رضا چه وقت می آید؟ می خواهم تا در قید […]

نامه ای برای خواهرم طیبه یگانه 22 خرداد 1401

نامه ای برای خواهرم طیبه یگانه

طیبه عزیز سلام. حالت چطور است. امیدوارم که خوب باشی. امروز قصد نوشتن این نامه را کردم. من امروز به اندازه تمام روزهایی که با هم گذرانده‌ایم و تمام خاطرات خوبی که با هم داشتیم دلتنگ تو هستم. من هیچ‌گاه قدر مهربانی‌ها و حمایت‌های خواهرانه تو را ندانستم. دلم می خواهد مثل گذشته در کنار یکدیگر […]

نامه عزیز الله رستمی به برادرش داریوش در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 22 خرداد 1401

نامه عزیز الله رستمی به برادرش داریوش در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

داریوش جان سلام نمی خواهی بعد از چندین سال دوری از خانواده ات تماسی با من بگیری؟ من نگران شما هستم. نمی دانم به لحاظ جسمی در چه وضعیتی بسر می بری و این مرا نگران کرده. شما که در یک کشور اروپایی زندگی می کنی چرا درخواست نمی کنی با خانواده ات تماسی برقرار […]

جرمتان این است که مناسبات سازمان را شخم می زنید! 19 خرداد 1401

جرمتان این است که مناسبات سازمان را شخم می زنید!

زمانی که در پادگان اشرف بودم به من ابلاغ شد که فلان ساعت در سالن ستاد باصطلاح ارتش باشم. محل ستاد نزدیک مقر ما یعنی قلعه 900 بود. من و چند نفر به سمت ستاد راه افتادیم. در مسیر خودم را بالا و پایین می کردم و با خودم می گفتم باز دیگه چه خوابی […]

چند خطی برای برادرم فرزین هاشمی 10 خرداد 1401

چند خطی برای برادرم فرزین هاشمی

فرزین جان سلام، حالت خوب است؟ نمی دانم چرا جواب نامه های مرا نمی دهی شما که مشکلی در این رابطه نداری تا آنجایی که از شما خبر دارم به اینترنت دسترسی داری. نکند ما را فراموش کردی؟! ولی من هیچ وقت شما را فراموش نمی کنم. ما برادریم و از یک خون هستیم. عواطف […]

نامه مادر مصطفی قائدی به نخست وزیر آلبانی 08 خرداد 1401

نامه مادر مصطفی قائدی به نخست وزیر آلبانی

آقای ادی راما نخست وزیر کشور آلبانی با سلام من یک مادرم. مادری زخم خورده و دل شکسته. فرزند من مصطفی قائدی چندین سال است در سازمان مجاهدین است و در کشور شما آلبانی در یک کمپ متعلق به سازمان مجاهدین زندگی می کند. زمانی که سازمان مجاهدین در عراق بود چند بار به عراق […]

روزی که مرا برای تماس تلفنی با خانواده ام به بغداد بردند 03 خرداد 1401

روزی که مرا برای تماس تلفنی با خانواده ام به بغداد بردند

در زمان حضورم در فرقه رجوی و بعد از عملیات دروغ جاویدان زیر فشار روحی بودم. چند بار از سران فرقه درخواست کرده بودم مرا به خارج از عراق بفرستند که موافقت نکردند. روزها در پادگان اشرف خیلی به من سخت می گذشت. هر نقطه از پادگان اشرف را چک می کردم راه فراری برای […]

مادر پروانه ربیعی: برای من ویزا صادر کنید 02 خرداد 1401

مادر پروانه ربیعی: برای من ویزا صادر کنید

با سلام عالی جناب آقای ادی راما نخست وزیر محترم آلبانی من مهین حبیبی مادر پروانه ربیعی عباسی هستم. دختر من در کمپ سازمان مجاهدین خلق است و در کشور شما زندگی می کند. چندین سال است از دخترم اطلاعی ندارم. سازمان مجاهدین خلق به دخترم اجازه نمی دهد با من تماسی بگیرد. این چندمین […]

blank
blank
blank