اعضای پادگان اشرف را چونان رباط های بی اراده و بی اختیار یافتم

زمانی که به خاک عراق رسیدیم با خود فکرمی کردیم که چگونه باید این دیداررا توصیف کنیم. ساعتها دربیابان های عراق در پی گمشده های خویش می گشتیم بدون آنکه ازفرجام کار با خبر باشیم. درمقابل خود در پادگان اشرف افراد بی اراده را دیدیم که مانند رباطهای آهنی هیچ اختیاری ازخود نداشته وفقط گوش به حرف پرسنل ارشد سازمان بودند!

بنام خداوند بخشنده مهربان با عرض سلام وتبریک سال نو
بنام آنکه انسان را آفرید وبه اوعقل و فکر داد که در مورد اعمال خود بیندیشد و به او لقب اشرف مخلوقات داد. کیلومترها راه را پیمودیم تا شما عزیزان را درآغوش بگیریم غافل ازاینکه خیالی بیش نبود.
زمانی که به خاک عراق رسیدیم با خود فکرمی کردیم که چگونه باید این دیداررا توصیف کنیم. ساعتها دربیابان های عراق در پی گمشده های خویش می گشتیم بدون آنکه ازفرجام کار با خبر باشیم. درمقابل خود در پادگان اشرف افراد بی اراده را دیدیم که مانند رباطهای آهنی هیچ اختیاری ازخود نداشته وفقط گوش به حرف پرسنل ارشد سازمان بودند!
آیا میشود توصیف کرد که خانواده هایی را که با پذیرفتن ریسک خطرهای فراوان عراق مثل بمب گذاریهای بی امان وهمه وهمه خطرها، این افراد مزدور وزارت اطلاعات باشند!؟
آیا این برچسب سازمان نیست برای اینکه افراد به خانواده خود فکرنکنند؟ چرا که سازمان منبع اصلی فساد را خانواده می داند ومیگوید عشق ومحبت ودوست داشتن، وفای به عهد، همه وهمه اینها فقط باید برای سازمان باشد وبه غیرازاین تعطیل است.
با دوراندیشی روزی فرا خواهد رسید که این دیوارهای سازمانی فرو بریزد و اسرار ناگفته سازمان رسوا شود ودیگرهیچ چیزی برای سازمان باقی نماند برای دفاع کردن. اکبرتلاوتی
از برادران اعضای اسیر پادگان اشرف احمد وامین تلاوتی

blank

 

برچسب ها

نامه رضا حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی 03 دی 1404
منتظر خبر آزادیت هستیم

نامه رضا حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی

سلام برادر زن عزیزم خوبی عباس سلامتی در چه حالی؟ من شما را همچون برادر خودم می دانم و از خداوند می خواهم همیشه سالم باشی. من و خواهرت فاطمه همیشه به یاد شما هستیم. از رفتنت چندین سال می گذرد و من و خواهرت نگران شما هستیم. کاش می دانستیم در چه وضعیتی هستی. […]

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم 03 دی 1404
درگیری با حشمت و رشید؛ آغاز اسارت من

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم

رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش درباره تعدادی از عملیات های ایذایی و تروریستی سازمان در خاک عراق و در خاک ایران مواردی را بیان کرد از جمله انفجار اتوبوس پیشمرگه ها در منطقه کفری عراق، عملیات بزرگ در خاک ایران و همچنین سه دانش آموزی که برای انجام عملیات به داخل ایران فرستاده شدند. […]

چند کلامی با مسعود رجوی 03 دی 1404
مرا فریب دادید

چند کلامی با مسعود رجوی

آقای رجوی می خواهم سخنی را با شما آغاز کنم آنقدر در تشکیلات شما سختی کشیده ام که نمی دانم از کجا شروع کنم. من در زمان جنگ سرباز بودم و در جبهه بدست نیروهای شما اسیر شدم. مرا به اردوگاه خودتان منتقل کردید در اُردوگاه توسط افرادی بنام سید سادات دربندی (عادل) و مجید […]

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.