هر وقت ضربه ای بر ملاج رهبری عقیدتی مجاهدین وارد می شود تونل کشف می کند لابد وقتی ضربه به جاهای دیگر ایشان وارد شود چاله ی اتمی و شاید چیزهای دیگری کشف کند.
ضرورت چیست؟ رجوی در این انتخاباتی که در ایران اتفاق افتاد فهمید که دیگر در معادلات ذره ای جا ندارد بخصوص در میان ایرانیان. البته این برایش کمتر اهمیت داشت وقتی میدید که دنیای غرب هم فرقه مجاهدین را از حساب و کتاب های خود کنار می گذارند مثل همیشه دست به فیل هوا کردن دیگری زد.
البته این نوع بلف های رجوی تازگی ندارد. در گاو گیجه گرفتن انتخابات دور اول احمدی نژاد / رجوی با دست پاچگی تمام آمد عکسی را چاپ کرد و روی سینه سید المحدثین الصاق کرد و او را به درب کاخ سفید فرستاد. این بود که یک نفر بازوی دیپلمات امریکایی را گرفته و از سفارت بیرون کشیده بود (دوران اشغال لانه جاسوسی) رجوی به اربابش امریکا می گفت این عکس همین احمدی نژاد است نگذارید به سازمان ملل برای سخنرانی بیاید.او تروریست است.
اکنون هم می گوید زیر کوهی در نزدیکی تهران چند تونل هسته ای اتمی به طول صدها متر کشف کرده و این کار رئیس جمهور جدید یعنی آقای روحانی است.
رجوی ها در قدم بعد بدون شک می گویند این تونل ها توسط شخص روحانی و یک تنه لابد با الزامات انفرادی مثل بیل و کلنگ کنده شده تا هرچه بیشتر پیاز داغ جاسوسی و پاچه خواری خود را برای غرب بیشتر کنند.
رجوی به هرقیمت می خواهد در بازی غرب باشد ولو در شکل نازل و جاسوسی و مزدوری و هرگونه لفت و لیس و نجاست خواری دیگر.
شخص رجوی در نشست های عمومی خاطره ای تعریف می کرد که به احتمال قطعی مخاطب اصلی خودش بود.
گفت: وقتی یکی را در دوران زندان انفرادی شاه چند وقتی بی محل کرده بودند و از او اطلاعات نمی خواستند و به سراغ او نمی رفتند. آن فرد از بلاتکلیفی و اینکه او را طرف حساب نمی دانستند خسته شده بود و مدام از ماموران می خواست به وی کاغذ و قلم بدهند تا بنویسد و یا به سراغش آیند و از وی بازجویی کنند تا از تنهایی در آید. و وقتی حتی هیچ چیز برای گفتن نداشته از مامورین خواسته در فواصل زمانی بیایند و او را کتک بزنند تا احساس کند که هنوز طرف حساب است.
اکنون ماجرای کشف تونل، چاله، سوراخ و… اتمی و هسته هایی که رجوی کشف می کند همان قضیه سابقه دار خودش در گذشته است.