نماد سایت انجمن نجات

نجات در هفته ای که گذشت – قسمت ۲۲۰

هفته نامه

هفته نامه

*شنبه 17 آبان

در روز شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

نگاهی اجمالی به طرح کذائی ۱۰ ماده ای مریم رجوی – قسمت نهم

… درد مریم رجوی مسئله ی جهانشمولی بنام رعایت محیط زیست نیست واساسا او که کارش رواج تروریزم ، نقض بغایت خشن بدیهی ترین حقوق اعضای مجاهدین، جاسوسی برای دشمن ترین دشمنان مردم ایران و ارضای شهوت فردپرستی خود و مسعود رجوی است، نمیتواند کوچکترین دغدغه ای برای حفظ محیط زیست داشته باشد و طرح این موضوع صرفا به خاطر خالی نبودن عریضه و شبیه عملکرد روغن ریخته ایست که نثار امام زاده ها میشود!
صورت دقیق تر عبارت از آنست که مریم رجوی و سازمان متبوعش ، برای اینکه مشاهده کرده اند که هر جریان و حزب سیاسی در برنامه های خود جایگاهی برای حفاظت بهینه ازمحیط زیست ارائه کرده اند، خواسته است که او هم حرفی درحد یک شعار کوتاه بدهد و به رخ هم بکشد که او هم چیزهایی در این مورد میداند ولاغیر.
برای صحت دروغگو بودن مریم ، باید ازخود او پرسید که آیا اربابان اصلی او که قسی القلب ترین دشمنان مردم ایران نیز هستند، علاقه ای به حفظ محیط زیست دارند و یا اقدامات جنایتکارانه ی آنها دردشمنی با طبیعت و زندگی است؟…

آیا جمهوری اسلامی حق محاکمه سازمان مجاهدین خلق را دارد؟

در سالهای پس از 1360 سازمان مجاهدین خلق با اتخاذ اقدامات مسلحانه و انجام عملیات های تروریستی، عملا در تقابل مسلحانه با حاکمیت قرار گرفت. مطابق حقوق داخلی ایران این اقدامات مصداق جرائم علیه امنیت ملی، مشارکت در اقدام مسلحانه و همکاری با دولت متخاصم محسوب شده و مبنای تشکیل پرونده های کیفری علیه اعضا و رهبران این سازمان قرار گرفته است.
… با توجه به اصول حقوقی بین الملل و حقوق داخلی ایران، دولت ایران حق رسیدگی قضایی به اقدامات سازمان مجاهدین خلق را دارد.
– اقدامات خشونت آمیز و مسلحانه علیه غیر نظامیان در نظام حقوق بین الملل ممنوع است
– این سازمان تاکنون در نظام حقوق بین المللی عنوان جنبش مقاومت مشروع دریافت نکرده است.
– مسئله فقدان یا وجود پایگاه اجتماعی این سازمان ، موضوعی سیاسی و اجتماعی است و صرفاٌ از این منظر نمی توان جایگاه حقوقی یک گروه را تعیین کرد.
پس با همه مدارک حقوق بین الملل در مورد گروه تروریست، سازمان مجاهدین خلق هم یک گروه تروریستی در ایران و جهان شناخته می شود چون هم در داخل کشور و هم در بیرون از مرزهای ایران یعنی در عراق دست به اقدامات خشونت آمیز و ترور زده است پس اگر اکنون بعضی از کشورها سازمان مجاهدین را از لیست تروریستی خود خارج کردند سیاسی بوده و برای دشمنی با مردم ایران است ولی در انتها باید گفت ماهیت سازمان مجاهدین هرگز تغییر نخواهد کرد و اگر اکنون دست به اقدامات تروریستی و یا مسلحانه نمی زند شرایط جهانی تغییر کرده و هیچ کشوری حاضر به قبول این مسئله نیست.

وابستگی عاطفی کودک سربازان مجاهدین خلق به سلاح‌

… تشکیلات مجاهدین خلق، بیش از سیصد کودک را به استخدام خود درآورده، تحت آموزش نظامی قرار داده و در عملیات‌های نظامی به کار گرفته است اما کار ایدئولوژیک و شستشوی مغزی انجام شده روی این کودکان آنها را با تناقضات زیاد و آسیب‌های روانی بسیار درگیر کرده است.
مجاهدین خلق پیوسته این اسناد را انکار کرده و ادعا می‌کند که افراد زیر ۱۸ سال در جنگ شرکت نداشته‌اند بلکه کودکان زیر سن قانونی در اردوگاه‌های آنها برای اهداف آموزشی آنجا بوده‌اند! با این حال، شهادت‌های کودک سربازان سابق مجاهدین خلق و تحقیقات مستقل، این انکارها را نقض می‌کند و شواهدی از استفاده سیستماتیک از کودکان در میان نیروهای آنها ارائه می‌دهد. در این شهادت ها مصادیقی از ضربه های عاطفی شدید به این نوجوانان و جوانان مشاهده می‌شود
… کودکان سرباز گروه‌های افراطی مانند مجاهدین خلق به دلیل تعاملات پیچیده فرقه‌ای و ساختار کنترل ذهن، وابستگی عاطفی عمیقی به سلاح‌های خود پیدا می‌کنند. در آن دوره، پس از سال‌ها انزوا در اردوگاه اشرف، سلاح برای کودک‌سربازان به منبع امنیت در موقعیت‌های بسیار ناامن و تهدیدآمیز تبدیل شده بود. ایدئولوژی مجاهدین خلق همواره مبارزه مسلحانه را ستایش کرده است و برای سلاح‌ ارزشی مقدس یا قهرمانانه قائل بوده است. این نوع آموزه‌های پیوندهای عاطفی کودک سربازان را با سلاح‌هایشان عمیق‌تر می‌کرد. بدین ترتیب، به دلیل این وابستگی، خلع سلاح برای اعضای مجاهدین خلق، به ویژه کودکان سربازان، به شدت چالش برانگیز بود و علیرغم تلاش های بسیار مجاهدین خلق برای تطهیر گذشته تاریک خویش، شواهد نقض حقوق بشر در این تشکیلات روز به روز آشکارتر می‌شود.

ابعاد بیشتری از جنایات رجوی در عملیات فروغ جاویدان

… عملیاتی که به نام فروغ جاویدان انجام گرفت دیوانگی محض بوده است این عملیات باعث کشتار و نابودی تعداد زیادی از مردم بی گناه شهرهای کرند و اسلام آباد شد. گرچه خودم در صحنه حضور داشتم ، اما ابعاد بیشتری از ماجرا در دادگاه برایم روشن شد.
تعدادی از خانواده های اهل اسلام آباد که در ارتباط زنده، در جلسه حضور یافتند مشاهدات خود از جنایات عوامل رجوی در حین این عملیات را بازگو کردند. شاهدان دیگری هم بودند که صحبت هایشان آدمی را بیش از پیش به فکر می برد.
جنایات سازمان رجوی، از کشتار مردم عادی کوچه و خیابان تا کشتار مردم در بیمارستان و اتاق عمل، تیر خلاص زدن به زخمی هایی که نمی توانستند به اسارت ببرند، بی رحمی در حق طفل شیرخوار و زن حامله
… از نگاه مردم ایران سازمان مجاهدین و به خصوص رجوی جنایت کاری است که تاکنون تاریخ به خودش ندیده است و تاکنون به کسی پاسخگو نبوده است برگزاری دادگاه محاکمه سران سازمان و بقیه اعضای فرقه ماهیت همه را رو نمود و دیگر جایی برای کسی به لحاظ جنایت ، وطن فروشی و همکاری با دشمن مردم ایران در زمان جنگ شک و شبهه ای باقی نگذاشت. آنان از ابتدا دشمن مردم ایران بودند و در انجام جنایات شان هیچ مرزی باقی نگذاشتند….

فعالیت های انجمن نجات آلبانی در ماه مهر ۱۴۰۴

شروع پائیز در آلبانی همراه با تشدید فعالیت های افشاگرانه و حقوق بشری انجمن نجات بود که در جهت تنویر افکار عمومی و توجه دادن به دولت این کشور انجام پذیرفت. اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق در تیرانا در قالب انجمن نجات آلبانی با ساز و کاری جدید اقدامات مؤثری را در راستای خواست خانواده ها و اهداف حقوق بشری آنان به اجرا گذاشتند….
– الان در اردوگاه سازمان مجاهدین خلق در آلبانی چه خبر است؟
ساز و کار مجاهدین خلق برای فریب و جذب جوانان از طریق فضای مجازی
– افشای واقعیت‌های درون فرقه رجوی
دیدار انجمن نجات آلبانی با هیئتی از وکلای این کشور
– از تمامی ظرفیت ها برای رساندن صدای اعتراض خانواده ها استفاده می کنیم
جلسه برخط اعضای کمیته بانوان انجمن نجات خوزستان و انجمن نجات آلبانی
– حضور اعضای انجمن نجات آلبانی در برنامه فرهنگی «Ambasada e Paqes» تیرانا
بیانیه انجمن نجات آلبانی
– سفری میان فرهنگ‌ها و حقیقت‌ها
برگزاری کنفرانس تهران میزبان تیرانا

*یکشنبه 18 آبان

11 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

پیام به نسل جوان میهنم درباره شیوه های فریب و جذب مجاهدین خلق – قسمت اول

آقای علی اکرامی: … کلاس نهم دبیرستان بودم که به دریای خروشان انقلاب پیوستم، از دوران دبیرستان، به یک درک و آگاهی نسبی از وضعیت جامعه رسیده بودم. دیدن فقر و وضعیت اسفناک مردم بندر که به رغم درآمد سرشار تاسیسات بندری و زندگی در سرزمین نفت در کپرهای حلبی زندگی می کردند بذر مخالفت با رژیم شاه را در درونم کاشت، ومن را به عرصه سیاست کشاند.
با پیروزی انقلاب اسلامی وشکل گیری آزادی های سیاسی و اجتماعی سازمانها و گروه های سیاسی مختلفی در جامعه خود را مطرح کردند. که نام مجاهدین خلق برای من به خاطر ویژگی های مذهبی شان از جذابیت بیشتری برخوردار بود. از سال 56 در کنار آشنا شدن با افکار و کتاب های دکتر شریعتی، زندگی نامه بنیان گذاران و و دفاعیات آنها را در دادگاههای نظامی شاه را خوانده بودم.
دفاعیات مهدی رضایی و فاطمه امینی تاثیر زیادی روی من گذاشته بود. من در آن سالها از استراتژی و مبانی اعتقادی مجاهدین خلق آگاهی نداشتم. ولی صرف اعتقادات مذهبی آنها و همچنین شجاعت و از جان گذشتگی بنیان گذاران و دیگر اعضای آن در مبارزه با رژیم شاه که گفته میشد در حمایت از طبقه زحمتکش جامعه صورت گرفته من را شیفته آنها کرده بود….

نقشه های شوم رجوی برای نسل زد Z

… نسل زد و نسل مورد بحث امروز آنهایی هستند که از سال های 1990 تا 2010 به دنیا آمده اند. این نسل به نسل آنلاین هم معروف هستند یعنی که این نسل در فضای مجازی و دنیای آنلاین و شبکه های اجتماعی رشد کرده و تغذیه شده اند محدوده سنی آنها از 10 الی 24ساله هستند.
این نسل در زمانی متولد شده اند و رشد کرده اند که تغییرات تکنولوژی زیادی در دنیا و جامعه رخ داده است. در نتیجه این نسل نسلی فراشناختی ظهور پیدا کرده در یک کلام و به زبان ساده این نسل عادت کرده کار روزمره را بدون حرکت و اقدام فیزیکی انجام دهد.
مثلا تحقیق مجازی که چه بخرد چه انتخاب کند و چه راهی برود و چه کاری پیدا کند.همه اش غیر فیزیکی و آنلاین و حتی در این نسل برای تهیه هر گونه مایحتاج روزمره قدم برنمی دارند و از طریق آنلاین اقدام می کنند و به همین دلیل نسلی وابسته شدید به تکنولوژی و نسلی تنبل نام گرفته اند.
از آنجایی که این نسل مستمرأ آنلاین و وابسته به فضای مجازی هستند به نام نسلی همیشه حاضر نام گرفته اند و به همین دلیل رجوی قصد دارد تا از طریق فضای مجازی این نسل را بفریبد.
رجوی یک بار در سال های 57 تا 60 از نسلی ساده دل وتازه وارد انقلاب شده سوء استفاده کرد و از آنها نسلی ساخت که با واژه میلیشیا وسایر القاب آنها را رودر روی مردم قرار داد و آنها را به نقطه ای کشاند که وارد ترور و اقدام مسلحانه و کشتار کرد و تقریبأ از آن نسل که رجوی در اوایل انقلاب فریب داد شاید انگشت شمار در تشکیلات مجاهدین باقی مانده همه را به فنا داد و اکنون رجوی فرصت طلب دندان تیز کرده برای فریب نسل زد و به قهقرا بردن آنها.
نام ساختگی رجوی برای نسل زد آتش است و این نقشه شومی است که برای این نسل در سر دارد.

سرنوشت حامیان مجاهدین خلق به نا کجا آباد است

… دوستی و معاشقه مجاهدین خلق (مریم) و جان بولتون به اندازه ای عمیق است که در دولت خیالی آینده مجاهدین خلق نیز پست و مسئولیت مهمی برای جان بولتون در نظر گرفته اند.
تا آخرین سخنرانی او در سال 2019 رسما با ابراز خوشحالی و امیدواری و البته اشتهای سیری ناپذیر آعلام کرد که کریسمس آینده را در ایران جشن میگیریم! اما بخت کج برای او و مریم یار نشد و عاقبتش اتفاقا توسط یار غارش ترامپ به زندان کشیده شد.
… چرا یک سازمان که آز آغاز از میان توده ها نشات میگیرد و از همین جوانان نیرو جذب میکند، عبارات و واژه های خلقی را یدک میکشد. شعار مبارزه برای رهایی خلق در زنجیر میدهد وهزاران شعار مقدس مآبانه و مردم فریب، آخرش سر از آستین امریکا و انگلیس و نهایتا به صراحت به پادویی اسرائیل حتی افتخار میکند؟؟؟؟
اینها سوالاتیست که یافتن پاسخ آن برای شناخت هرچه بیشتر مجاهدین بطور ریشه ای به ما و سایر جوانان که دقیقا آنها را نمیشناسند و از طریق فضای مجازی ممکن است گاهی نامی از آنها دیده و یا شنیده باشند بسیار کمک میکند. پاسخ به این سوالات را میتوان در مطالب متنوع و تجارب افراد جداشده در همین سایت انجمن نجات پیدا نمود.

هواداران جوان، ماندگارتر هستند یا نیروهای حرفه ای تمام وقت؟

… در سازمان مجاهدین ، همه چیز بر شیادی و کلاهبرداری استوار بود،اصلا مبارزه ای در کار نبود که نیاز به نیروهای تمام وقت و حرفه ای باشد، سازمان مجاهدین در پروسه ، به دکانی دو نبش برای مسعود رجوی مبدل شده بود که از آن ارتزاق اقتصادی و جنسی می کرد، هدف برقراری و تداوم سلطنت مینیاتوری برای مسعود و مریم رجوی بود.
… الان سازمان روی هواداران جوانی که بصورت انگشت شمار در خارجه جمع کرده است و با مریم رجوی هم در برخی خیمه شب بازی ها ، ملاقات می کنند، سرمایه گذاری کرده است و سعی در فریب افکار عمومی دارد، سازمان تلاش می کند مریم رجوی از دور خارج شده را ، به نسل جوانی پیوند بزند که گویا دغدغه ی اصلی شان سرنگونی جمهوری اسلامی است! همین جوانان باید بدانند که فقط پس از چند روز همراهی و هم قدمی با سازمان، باید به تمام دوستان دور و نزدیک خود و علی الخصوص باید به تمام اعضای خانواده ی خود پشت کنند و حتی فکر کردن به آنها هم ممنوع خواهد بود، باید تا آخر عمر در تجرد اجباری بسر ببرند، باید خود را دست بسته تسلیم سازمان کنند، این شروع راهی است که به فرجامی بسیار سیاه ، ( سیاه تر از آنچه که هر انسانی تصور کند) منجر خواهد شد…

مجاهدین خلق؛ اسطوره‌های ایستادگی در مسیر غلط

… حقیقت این است که مجاهدین خلق در داخل ایران نه محبوب‌اند، نه قابل احترام! هر بار کوشیدند بر موج اعتراضات سوار شوند و نقش قهرمان را بازی کنند، مواجه شدند با واکنش منفی و اتحاد بی‌سابقه مردم علیه افکار و رفتارهای‌شان.
جامعه ایران بارها و بارها نشان داده مجاهدین خلق را قهرمان خود نمی‌داند؛ بلکه بیشتر آنها را یادآور شکست‌های پیاپی و تلاش‌های بی‌نتیجه می‌شناسد. حتی گاهی تلاش‌شان برای ایجاد بحران یا تحریک افکار عمومی، دقیقاً روی سر خودشان خراب شده و فقط گامی دیگر به سوی فراموشی برداشته‌اند.
جالب آنجاست که اعضا و رسانه‌های این تشکیلات، همچنان با شور و هیجان از دستاوردهای خیالی سخن می‌گویند؛ گویی نشستن در دکه‌های رسانه‌ای غربی، خود نوعی فتح بزرگ است! تبلیغات پرشور در شبکه‌های اجتماعی، فریادهای آتشین، بیانیه‌های رنگارنگ و حتی «فراخوان‌های جهانی» هم نتوانست اندک تغییری در جایگاه اجتماعی‌شان ایجاد کند. شاید روزی این گروه را به عنوان الگویی در کتب انگیزشی معرفی کنند: الگویی برای کسانی که دوست دارند بدانند چطور می‌توان ده‌ها سال تلاش کرد و نه فقط هیچ دستاوردی نداشت، بلکه گاهی حتی به نماد شکست بدل شد….

نشست دوستانه انجمن نجات در آلبانی با هنرمندان آلبانیایی

انجمن نجات آلبانی در تیرانا از جمعی از هنرمندان شناخته شده و صادق آلبانیایی استقبال کرد. این نشست در فضای گرم و صمیمی با هدف صحبت درباره واقعیت های درون فرقه رجوی و شریک ساختن رنج ها و محدودیت هایی که اعضای سابق این فرقه تجربه کرده اند صورت گرفت.
آقای آلدو سلولاری رئیس آلبانیایی انجمن “نجات” در این نشست حضور یافت که پس از سلام به مهمانان بر اهمیت نقش هنرمندان در آگاهی جامعه تاکید کردند. همچنین آقای جتمیر یکی از خوانندگان محبوب آلبانیایی با تعبیر آهنگ زیبا به برنامه گرمی و هماهنگی بخشید….

مجاهدین خلق – از تنفر عمومی تا مرگ هویتی

… پنج دلیل بنیادی برای تنفر عمومی مردم ایران از مجاهدین وجود دارد که شامل:
– تروریسم که حاکی از ترورهای بی حد و حصر از مردم کوچه خیابان گرفته تا مسئولین طراز اول و اصرار بر اقدامات ضد امنیتی در قالب کانون های شورشی در کشور و…..
– خیانت ملی – همدست شدن با دشمن بعثی در جنگ هشت ساله یا لو دادن اسرار هسته ای
– ایدئولوژی غیرمعمول- تفکرات قرون وسطایی تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک
– فرقه کنترل ذهن بودن- مسخ نمودن نیروهای تحت امر خویش بنحوی که هیچ اراده و اختیار از خود نداشته و…
– منابع مالی مشکوک و شبهه‌انگیز- کمک های هنگفت امریکا و اسرائیل و دول غربی و برخی کشورهای همسایه
… هیچ وقت برای مجاهدین عزت وجود نداشته است؛ چه زمانی که رزمنده‌های ما را در جبهه های نبرد به شهادت می‌رساندند، چه زمانی که رسما دست دوستی با صدام دادند، چه زمانی که سرویس‌ به کشورهای اروپایی می‌دادند و چه زمانی که در خدمت صهیونیست‌ها درآمدند. اینها همگی دست به دست هم داده تا از مرحله تنفر عمومی جامعه عبور کرده و به مرگ هویتی برسد.

*دوشنبه 19 آبان

در این روز کلاً 11 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

چند نمونه از جذب افراد غیر ایرانی در تشکیلات مجاهدین خلق

… رجوی و سران مجاهدین برای رفع کمبود نیرو به یک ترفند غیر انسانی دست زده بودند. آنها توسط نفراتی که در کشورهای اطراف ایران داشتند و به آنها بابت جذب هر نیرو پول می دادند، ایرانیانی که به امید زندگی بهتر یا بدلیل مشکلاتی مثل مشکلات قضایی از کشور خارج شده بودند را شناسایی کرده و سپس به آنها می گفتند که یک شرکتی در عراق هست که اگر دو سال برای آن کار کنید، ضمن این که حقوق خوبی گرفته و پول پس انداز خواهید کرد، بعد از دو سال به شما کمک خواهد کرد تا در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی امکان اقامت بدست بیاورید. در واقع کاری معادل قاچاقچیانی که در سال های اخیر بسیاری از پناهندگان سوری و آفریقایی را بدام انداخته و آنها را بعد از سر کیسه کردن در وسط دریا رها می کنند و تاکنون تعداد زیادی از افرادی که به دام این تبهکاران افتاده اند در دریا غرق شده یا از شرایط بد به وضعیتی بدتر گرفتار شده اند.
اصطلاحا به چنین افرادی که گرفتار مجاهدین خلق می شدند “کاریاب” گفته می شود که به امید یافتن کار بهتر و زندگی بهتر گرفتار تشکیلات مجاهدین می شدند. شش پاکستانی و یک افغانی (عبدالله) که در بالا گفتم نیز با اینکه ایرانی نبودند با وعده به قرارگاه اشرف در عراق کشانده شدند و چون راه خروجی وجود نداشت مجبور به ماندن شدند تا آنکه صدام به عنوان پدرخوانده رجوی سرنگون و امکان جداشدن از مجاهدین خلق فراهم شد. این افراد نیز از مجاهدین جدا و به نیروهای آمریکایی پناه آورده بودند….

ادعاهای متناقض مریم رجوی درباره پوشش زنان مجاهدین خلق

در تازه‌ترین شوی تبلیغاتی تشکیلات مجاهدین خلق، صحنه‌ای جالب و از پیش‌ طراحی‌ شده توسط یکی از هواداران این گروه اجرا شد: پرسشی درباره‌ی حجاب به مریم رجوی، “رهبر” و نماد رسانه‌ای مجاهدین.
مطابق سناریویی که بیشتر به نمایش‌های پوپولیستی می‌ماند تا بحث آزاد، خانم رجوی با اعتماد به ‌نفسی ویژه مدعی شد که حجاب او و سایر زنان مجاهد، نه به اجبار بلکه از سر “انتخاب آزادانه” است! مریم رجوی تأکید کرد: “این حق زنان مجاهدین و من است که حجاب را انتخاب کنیم و هیچ اجبار و فشاری درون تشکیلات وجود ندارد.”
… کافی‌ست نگاهی به آرشیو تصاویر و اسناد این گروه بیندازیم تا دریابیم پوشش هماهنگ و شبیه‌سازی‌شده‌ی زنان و مردان مجاهدین همواره امضایی از انضباط اجباری بوده، نه انتخابی فردی.
… آنچه از روایت رسمی و نمایش‌های تکراری مریم رجوی درباره حجاب زنان مجاهدین دیده می‌شود، چیزی جز توجیهی برای انضباط آهنین و سیاست نمایشی این سازمان نیست. تجربه جداشدگان و شواهد عینی نشان می‌دهد آزادی انتخابی که رجوی از آن سخن می‌گوید، تنها در نمایش‌های سیاسی و جلوی دوربین معنا دارد؛ کافی‌ست فرد از دایره‌ی تشکیلات خارج شود تا “انتخاب” واقعی‌اش رخ بنماید!…

شارلاتان بازی مریم رجوی در برابر سوال یکی از هوادارانش در برلین

اخیراً مریم رجوی در پاسخ به سئوال یکی از هواداران تشکیلاتش درباره مسئله شیطان سازی از مجاهدین خلق! گفته که این موضوع همیشه به عنوان ابزاری بر علیه آزادیخواهان مورد استفاده قرار می گرفته و چیز تازه ای نیست!
بله واقعیت هم همین است و تشکیلات مجاهدین خلق سالهاست که با تبحر بالا از این ابزار برای خاموش کردن هر صدای آزادی خواهی و هر فریاد حق طلبی بهره برده است.
سازمان مسعود، استاد شیطان سازی بوده و هست و در این زمینه کسی به گرد پایشان هم نمی رسد.
مگر نه اینکه سالهاست صدای حق طلبی خانواده های اعضای گرفتار در تشکیلات را با شیطان سازی در درون مناسبات، خاموش کرده اید و یا دست کم سعی کرده اید خاموش کنید! خانواده هایی که حق طبیعی شان را برای ارتباط با عزیزان شان مطالبه می کنند و بس.
مگر نه اینکه سالهاست صدای هر یک از اعضایی که دیگر به هر دلیلی تمایل به ماندن در تشکیلات را ندارد، خفه میکنید و اگر فرد مورد نظر موفق شد و توانست قرارگاه تان را ترک کند می شود مزدور و جاسوس و مأمور وزارت اطلاعات و ….

فلور زارع چگونه قاتل شد؟

… تحلیل رفتار فلور زارع به عنوان نوجوانی که عضو سازمان مجاهدین خلق بود، مستلزم بررسی پدیده شستشوی مغزی و تاثیر آن بر افراد در سازمان‌های تروریستی افراطی با ساختارهای فرقه‌ای است. این تحلیل بر اساس منابع معتبر و با تمرکز بر جنبه های روانشناختی و جامعه شناختی این پدیده ارائه می‌شود.
تشکیلات مجاهدین خلق از جمله گروه‌هایی است که برای جذب و حفظ اعضای خود ار تکنیک‌های کنترل ذهن و شستشوی مغزی استفاده می‌کند. بر اساس نظرات مارگارت تالر سینگر، در کتاب فرقه‌ها در میان ما، این تکنیک‌ها شامل ایزوله سازی فرد از محیط بیرونی، کنترل اطلاعات، ایجاد وابستگی شدید به رهبری سازمان، و القای ایدئولوژی خاصی از طریق تکرار و فشار جمعی است.
… شستشوی مغزی در سازمان‌هایی مانند مجاهدین خلق، با هدف تغییر بنیادین باورها، ارزش‌ها و حتی شخصیت فرد صورت می‌گیرد. این فرایند می‌تواند منجر به از دست دادن توانایی تفکر انتقادی و تصمیم‌گیری مستقل شود، به طوری که فرد به ابزاری برای تحقق اهداف سازمان تبدیل می‌شود.
… از منظر حقوقی، ارتکاب قتل و اعمال خشونت آمیز، صرف نظر از انگیزه‌ها و فرایندهای پیش از آن، جرم محسوب می‌شود و مستوجب مجازات است. سیستم‌های حقوقی مدرن بر این اصل استوارند که هر فردی که مرتکب جرمی شود، باید پاسخگوی اعمال خود باشد. درباره فلور زارع، آتش زدن اتوبوس و منجر شدن آن به مرگ یک کودک دو ساله و نقص عضو و جراحت شماری دیگر، یک عمل مجرمانه آشکار است. سن 18 سالگی نیز در اکثر نظام‌های حقوقی سن قانونی محسوب شده. بنابراین او از نظر قانونی یک بزرگسال بوده و از مسئولیت کیفری او کاسته نمی‌شود، هرچند که او از زیر سن قانونی در فرایند شستشوی مغزی تشکیلات مجاهدین قرار گرفته بوده است.
همین واقعیت حقوقی اهمیت پدیده شستشوی مغزی و پیامدهای ویرانگر آن برای افراد جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان را روشن‌تر می‌کند. فلور زارع در سن 21 سالگی پس از ارتکاب به اعمال مجرمانه دیگر گروهکی، محکوم به اعدام شد. او اکنون در زمره “شهدای” مجاهدین خلق است. اکنون، ارتش سایبری مجاهدین خلق کماکان برای فریب نوجوانان و جوانان ما تلاش می‌کنند و در پی افزودن به فهرست شهدایشان هستند.

اشرف پادگان نبود؛ زندان بود

… رجوی تمام کدخداهای روستاهای اطراف اشرف را خریده بود و به آنها بی سیم داده بود. هر فردی از پادگان اشرف اقدام به فرار می کرد، سریع به آنها اطلاع می دادند. به این ترتیب امکان فرار از پادگان اشرف میسر نبود. دیر یا زود فرد فراری توسط روستائیان دستگیر می شد و به سران رجوی تحویل داده می شد.
در نشست ارکان مسئول ارکان گفت کسی که اقدام به فرار کند برادر مسعود بهم می ریزد. وقتی خبر فرار یک نفر را به او می دهند، پشت سر هم سیگار می کشد و می گوید آبرویم جلوی دوستان عراقی و شخص سید الرئیس ( صدام ) می رود.
رجوی هیچ گاه نخواست علت فرار اعضا را درک کند و شاید برایش مهم نبود. او زندانی برای سوء استفاده از افراد ساخته بود و در تلاش بود به هر نحو ممکن اینها را حفظ کند و در راه مقاصدش از آنها بهره برداری کند.
در نشست عمومی رجوی همان طور که روی سن قدم می زد، با حالت پرخاشگری و عصبی به کادرهایش ابلاغ کرد از این پس هر فردی اقدام به فرار کرد او را بکشید تردید نکنید! مسئولیتش با من….

خاطرات تلخ آبان ماه ۱۳۶۴

… با سرنگونی صدام، دیواری که رجوی دور اعضا حاضر در تشکیلاتش ساخته بود فرو ریخت و راه برای جدا شدن و آزادی فراهم شد. البته به این آسانی ها هم نبود اما بالاخره از حالت محال خارج شده بود.
شاید برای من آبان ماه، توام با خاطرات تلخی باشد ولی باز آنرا از دیدگاه خودم مثبت قلمداد می کنم.
من رسالتی انسانی برای خودم در نظر گرفتم تا با بازگو کردن آنچه بر من با یک تصمیم اشتباه گذشت، چراغ راهی باشیم برای دیگران و به خصوص جوانان عزیز وطنم که راه رفته من را دوباره طی نکنند.
من ماندم تا به نسل جوان این آگاهی را بدهم که فریب شعارهای ظاهری رجوی و دیگر گروه های ظاهراً سیاسی را نخورند و بدانند که همه و همه فقط به دنبال قدرت طلبی هستند و در این راه هر کسی سر راهشان باشند له می کنند و از نیروی جوانی افراد بهره برداری میکنند. آنها در دلشان به حال خلق سوخته و نه حتی افرادی که با آنها کار می کنند….

*سه شنبه 20 آبان

در این روز 9 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

پیام به نسل جوان میهنم درباره شیوه های فریب و جذب مجاهدین خلق – قسمت دوم

… من به عنوان جوانی که در یک خانواده پرجمعیت و نسبتا ضعیف به لحاظ اقتصادی بدنیا آمده بودم و در رژیم شاهنشاهی علیرغم زندگی در قطب بزرگ اقتصادی در بندر امام (بندر شاهپور سابق) شاهد فقر و محرومیت مردمی بودم که در کنار دریایی از نفت و ثروت عظیم گاز زندگی میکردند فقر و تبعیض را با تمام وجود احساس کرده و بدنبال راهی برای تغییر این وضعیت و ایجاد رفاه اقتصادی برای همشهری هایم بودم.
در تلاش برای بدست آوردن پاسخ به این چرایی ها از طریق یکی از معلم هایم با کتاب ماهی سیاه کوچولو آشنا شدم. کتاب ماهی سیاه کوچولو تا حدودی راه را به من نشان داد و من آموختم که برای خوشبختی و رفاه همشهری هایم باید برخلاف جریان آب شنا کنم واز آن تاریخ به حرکت های اعتراضی مردم و موج انقلاب و سرانجام به مجاهدین خلق رسیدم. هنوز در همان تصورات شیرین کودکانه خود و این باور که مجاهدین خلق همان سازمان رویایی برای خوشبختی و آزادی مردمم می تواند باشد که 30 خرداد و سراغاز مبارزه مسلحانه شروع شد.
در بهت و تعجب عجیبی فرو رفته بودم. نمی توانستم باور کنم در حالیکه دوسال از عمر دولت نوپای انقلاب می گذشت و هنوز بخش وسیعی از مردم از این حکومت حمایت می کردند، و در حالیکه کشور با تجاوز گسترده رژیم بعثی صدام مواجه شده بود و مجاهدین خلق که در ابتدای شروع جنگ ضمن محکوم کردن تجاوز نظامی صدام اعلام کرده بودند که در قبال تجاوز رژیم حاکم بر عراق خواهند ایستاد و هواداران را برای آمادگی و کسب آموزش های نظامی و حضور در جبهه ها تشویق می کردند جبهه دیگری را در داخل برعلیه جمهوری اسلام بگشایند. عملی که با تنفر و ابراز انزجار و محکوم کردن آن از طرف مردم مواجه گردید….

تلاش تبلیغاتی برای پوشاندن بحران سالخوردگی در اشرف ۳

… برگزاری نشست‌های پر زرق‌وبرق و استفاده از واژگانی چون نسل زد آینده، آزادی یا نسل مقاومت در رسانه‌های مجاهدین، تلاشی است برای پنهان‌سازی شکاف عمیق میان واقعیت درون‌سازمانی و تصویر بیرونی.
اما حتی نگاهی گذرا به وضعیت فعلی اشرف ۳، آمار مرگ‌ومیر اعضا و فقدان هرگونه چهره جوان در ساختار رسمی سازمان نشان می‌دهد که این حرکت بیش از آنکه راهبردی واقعی برای نوسازی باشد، یک مانور رسانه‌ای برای حفظ ظاهر است.
نشست مریم رجوی با نسل زد را می‌توان تلاشی هدفمند برای مقابله با بحران مشروعیت و سالخوردگی در تشکیلات مجاهدین خلق دانست.
واقعیت میدانی نشان می‌دهد که این مریم رجوی در سال‌های اخیر با ریزش نیرو، پیری تشکیلاتی و انزوای اجتماعی روبه‌رو بوده است. در حالی که اعضای اشرف ۳ یکی پس از دیگری در پی عوارض ناشی از سال‌ها انزوا و کهولت سن درگذشته‌اند، مریم رجوی با برگزاری نشست‌های جوان‌پسندانه می‌کوشند تصویری وارونه از این روند ارائه دهند.
با وجود تبلیغات پرحجم، بعید است چنین نشست‌هایی بتواند بحران نسلی و ساختاری در تشکیلات را برطرف کند. شکاف میان نسل زد و تشکیلاتی که ریشه در دهه ۱۳۴۰ دارد، شکافی است عمیق و بنیادین. شکافی که با هیچ شوی تبلیغاتی پر نمی‌شود.

*چهارشنبه 21 آبان

در این روز مجموعاً 7 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

تیر افشاگری انجمن نجات آلبانی به هدف خورده است

انجمن نجات آلبانی متشکل از اعضای رهایی یافته از سازمان مجاهدین خلق در آلبانی و افراد آلبانیایی حامی حق و حقیقت، در جهت افشای ماهیت واقعی تشکیلات این سازمان تلاش می کنند تا جامعه آلبانی را نسبت به واقعیات موجود آگاه کنند.
این افراد رسالتی جز بیان واقعیت ها برای خود در نظر نگرفته اند. آنها بارها اعلام کرده اند که صدای خانواده های چشم انتظار افراد گرفتار در مناسبات مجاهدین خلق هستند که سران سازمان از حق انسانی شان مبنی بر ارتباط و دیدار با عزیزان شان محروم شان کرده است.
افشای حقایق پشت پرده، چیزی است که سازمان مجاهدین خلق هیچ گاه تاب و تحمل آن را نداشته و ندارد. به همین دلیل مدام در حال سنگ اندازی در برابر تلاش های انجمن نجات آلبانیست. تکاپویی که تا کنون به نتیجه ای نرسیده است.
… چرا وقتی یک فرد در آلبانی دست به افشاگری می زند این گونه افسار پاره می کنید؟ این حرکت نشان می دهد افشاگری نفرات جدا شده در آنجا درست به خال خورده است.
… شما خودتان بهتر می دانید روزی از شعار مبارزه با امپریالیسم دم می زدید ولی اکنون در اروپا و آمریکا جا خوش کرده و برای یک حمایت حاضرید هزاران دلار خرج کنید….

دام های رنگانگ سازمان مجاهدین خلق در فضای مجازی

… سازمان تروریستی مجاهدین خلق، سال‌هاست که با ترفندهای احساسی و شعارهای پرطمطراق، نوجوانان و جوانان را هدف می‌گیرد. وقتی وارد شبکه‌های اجتماعی می‌شوید، به راحتی پیام‌ها و ویدیوهایی را می‌بینید که جوانان را به “شجاعت”، “مقاومت” و “قهرمانی” دعوت می‌کند! اما پشت این ظاهر فریبنده، دنیایی از انزوا، فشار روانی و محدودیت وجود دارد که بسیاری از تازه‌واردها هیچ تصوری از آن ندارند.
… امروز، همین سازمان فرتوت و پیر، در دنیای مجازی به دنبال طعمه‌های جدید است. با شعارها و ویدیوهای احساسی، قلب جوانان را هدف قرار می‌دهد و با وعدهٔ شجاعت و قهرمانی، آن‌ها را به دام می‌اندازد. هدف، بازسازی نیروی انسانی از دست‌رفته و ادامهٔ چرخه‌ای است که سال‌هاست تنها منجر به انزوا، رنج و مرگ شده است.
… فریب وعده‌ها و شعارهای پر زرق و برق را نخورید. سازمانی که از بیرون فریبا و جذاب به نظر می‌رسد، درونش سراسر محدودیت، فشار و از بین رفتن ارادهٔ فردی است. روشنگری، کاری است که جداشدگان باید ادامه دهند تا نسل بعدی در دام این فریب گرفتار نشود.
… جوانان و خانواده‌ها؛ چشم‌های خود را باز کنید، از تجربهٔ جداشدگان بیاموزید و قبل از ورود به دنیای پر زرق و برق فرقه‌ها، حقیقت را جستجو کنید. زندگی واقعی، آزادی و شادی در کنار عزیزان است، نه در دیوارهای بستهٔ یک سازمان پوسیده.

خودمختاری اقوام یا تجزیه ایران؟!

بازخوانی طرح تجزیه ایران در شورای ملی مقاومت

… تنها طرحی که مجاهدین روی آن تأکید داشته‌اند و همچنان مطرح می‌کنند، طرح «خودمختاری» است. این طرح برای اولین بار در 17 آبان 1362 به تصویب شورا رسید. مسعود در نشست‌های درونی معترف شد که پذیرش این طرح صرفاً بخاطر جلب رضایت قاسملو (دبیرکل حزب دمکرات کردستان) بوده است. چون برای وی بسیار مهم بود که مهمترین حزب کردی در ایران در شورا باشد. بخصوص که قاسملو نقش کلیدی در ایجاد رابطه بین مجاهدین و دولت وقت فرانسه و مقامات امنیتی این کشور ایفا کرده بود و در کردستان نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و مسعود برای تثبیت پایگاه‌های خود در کردستان و همچنین برای انجام عملیات‌های مشترک در آن مناطق به حمایت وی نیاز داشت. (توضیح: مسعود چند ماه قبل از ورود مجاهدین به فاز نظامی و عملیات تروریستی، به‌صورت مخفیانه به فرانسه رفته بود و با مقامات امنیتی آنجا ملاقات داشت. قاسملو که دارای تابعیت فرانسوی بود و رابطه نزدیک با مقامات امنیتی فرانسه داشت، مقدمات این سفر را فراهم کرد. البته برادران مسعود نیز تابعیت فرانسوی داشتند).
… در سال‌های اخیر، آمریکا و رژیم صهیونیستی اقدامات گسترده‌ای برای تضعیف و تجزیه کشورهای منطقه به انجام رسانیده‌اند که نمونه‌های بارز آن عراق، سوریه و لیبی هستند. در کنار آن، تلاش گسترده‌ای برای تجزیه یمن، سودان و افغانستان صورت گرفته که پایانی هم برای دسیسه‌های آنان متصور نیست. البته ترکیه و عربستان هم در امان نخواهند ماند، اما هدف نهایی آنها تجزیه ایران است که هرچند به ظاهر از ابتدای انقلاب با تحریک جریان‌های تجزیه طلب محلی آغاز شد و همچنان برای محقق کردن آن نقشه‌های متعددی را ترسیم کرده‌اند، اما طرحی است که انگلیسی‌ها و بعدها آمریکایی‌ها از جنگ جهانی دنبال نموده‌اند. اگر مریم رجوی در این سالیان بر خودمختاری تأکید بیشتری دارد و بجز کردستان به خودمختاری مناطق دیگر هم اشاره می‌کند، بی علت نیست و می‌خواهد آمریکا و اسرائیل بفهماند که اگر به قدرت برسد، یقیناً سیاست آنها را در ایران پیاده خواهد کرد….

سوءاستفاده مجاهدین خلق از نام شخصیت‌های معتبر

تشکیلات مجاهدین خلق، با سابقه‌ای طولانی در سیاست‌های خشونت‌آمیز و فعالیت‌های تفرقه‌افکنانه، همواره تلاش کرده است برای مشروعیت ‌بخشی به خود، نام و جایگاه افراد معتبر و محبوب در تاریخ و فرهنگ عمومی را مصادره کند. این روش، که نوعی بهره‌برداری تبلیغاتی و روانی از اعتبار دیگران است، از نظر اخلاقی و انسانی محکوم و از منظر تاریخی بی‌اعتبار است.
… رجوی تا زمان حیات سیاسی خود و پس از آن مریم رجوی، به صورت سیستماتیک تلاش کردند تا شخصیت‌های معتبر و محبوب را زمانی معرفی کنند که خود دیگر قادر به دفاع از میراثشان نیستند. این اقدام شامل انتشار پیام‌ها، شرکت در مراسم و ایجاد برداشت‌های غلط از تعلق فکری و ارزشی افراد است. نمونه بارز این رویکرد، اقدام بعد از درگذشت استاد محمدرضا شجریان و یا پیام‌های پی در پی مریم رجوی برای نلسون ماندلا است که تلاش دارد خود و سازمان را حامی ارزش‌هایی نشان دهد که مسیر زندگی آنها کاملاً مخالف با سیاست‌های گروه بوده است.
… سوءاستفاده از نام و اعتبار دیگران، به ویژه کسانی که راه و منش آنها کاملاً با تشکیلات مخوف و ضد انسانی رجوی متفاوت است، عملی است ناپسند و فریبکارانه. رجوی و مریم قجر با پیوند دادن خود به شخصیت‌هایی که ارزش‌ها و آرمان‌های آنها را نقض می‌کنند، ضعف اخلاقی و سیاسی خود را عیان می‌سازند. شناخت دقیق این رفتارها برای نسل امروز ضروری است تا بتوانند میان ارزش‌های واقعی و تبلیغات فریبکارانه تمایز قائل شود….

 

 

 

خروج از نسخه موبایل