چرا پول توجیبی داد و چرا قطع کرد؟ پول توجیبی رجوی به نیروها
نشست های شستشوی مغزی در تشکیلات رجوی تخریب روحی – روانی اعضا در مناسبات مجاهدین
مستمری ۱۰ دلاری اعضای مجاهدین خلق شواهد تازه از استثمار نیروها در مجاهدین خلق
به بهانه سالگرد انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک سازمان – قسمت دوم
رجوی با تاسیس سازمانی در سال 54 که به دنبال شکاف در رهبری سازمان و اقدام تقی شهرام برای ایجاد یک سازمان مارکسیستی صورت گرفت در واقع ابتدای شکل گیری رهبری خود محور در سازمان بود که بعد ها با گذشت زمان دیدیم چگونه این رهبری با تصمیم گیری فردی و شخصی خود در ضدیت با مردم قرار گرفت ما به وقایعی در سازمان اشاره کردیم که نشان دهنده این طرز رهبری بود و اینکه رجوی خود را بیشتر برجسته کرده و از اراده و قدرت فرماندهان و اعضاء خود رفته رفته بکاهد تا به موجوداتی مطیع تبدیل شوند.
پشت پرده حوادث ۱۷ ژوئن
طبق اظهارات دستگاه قضایی فرانسه دستگیری مریم قجر وتعدادی از اعضای این فرقه در رابطه با جنایات تروریستی، پولشویی و سازماندهی خشونت آمیز علیه مخالفین و اعضای جداشده و… در نوع خود بی نظیر بوده است. و به حقایق و مدارک بسیاری در مورد فعالیتهای تروریستی این فرقه دست یافتیم. این اتفاق میمون ومبارک که درنوع خود ضربه بزرگی به دستگاه ترور واختناق فرقه به حساب می آمد، سردرگمی وسراسیمگی و شوک شدیدی به سراپای فرقه فرود آورده بود. برای همین به دستور مریم قجر و با سراسیمگی به همه اعضا و هوادارانش دستور خودسوزی داد
دموکراسی و آزادی به روایت مریم قجر
او در مورد آزادی زنان و لزوم رعایت حقوق آنها روده درازیها کرده و خواهد کرد، در حالیکه درزندان اشرف واقعیت سرسخت دیگری رقم میخورد. و اعضای قربانی آن از ابتدایی ترین حقوق انسانی و اساسی خود محرومند. به جرأت باید گفت که در زندان اشرف محرومترین اعضا،همانا زنان هستند و تشکیلات حاکم بر زنان بسا ضدانسانی تر وشدیدتر کنترل و اعمال می شود. که همه اینها ناشی از ترس سران فرقه از فرار اعضا می باشد واین دقیقا عکس شعارهایی بود که در مورد آزادی سرداده اند، وگوشها را کر کرده اند.
به بهانه سالگرد انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک سازمان – قسمت اول
در انقلاب ایدئولوژیک خود ساخته مسعود رجوی در سال 63 که پس از نا کامی ها و بعد از 30 خرداد 60 در امر رسیدن به حکومت برای وی پدید آمد. سازمانی که در انحراف کامل از خطوط اولیه خود – که آنهم از ابتدا کج بود – به یک سر فصل در انحراف خود رسید و آن جدا شدن کامل از مسیر مبارزه و مخالفت بود و بدین طریق به محوطه ای و حوزه ای وارد شد که اشتباهات رهبری توجیه پذیرشوند. در این حال موجودیت زیر زمینی و فرقه ایی سازمان به اوج خود رسید که هیچ ربطی به مبارزه سیاسی و حتی مسلحانه نداشت. در این صورت رهبری میتوانست تمامی کارهای خودش را با سس ایدئولوژیک و صد البته کاملاً وارونه بخورد اعضاء بدهد.
در کمپ لیبرتی چه می گذرد؟
زن سابق رجوی همراه با دیگر سران فرقه در کمپ لیبرتی مثل بختک بالای سر اعضاء اسیر هستند برای آن عده که نوبت مصاحبه با کمیساریای عالی پناهندگی شان می رسد نشستهای مختلفی برگزار می کنند که فرد وقتی با مصاحبه کننده روبرو شد بگوید تمایل اش ماندن در عراق است. این حرف را سران فرقه به اعضا یاد می دهند و آنها را میترسانند که اگر به غیر این بگویید از کانالهای خودمان خواهیم فهمید که چی در مصاحبه گفته اید و هر کس به جزء انچه مشخص شده حرفی زده باشد خیانتش معلوم خواهد شد!
نیروهای فرقه رجوی در مصاحبه هایشان واقعیات را نخواهند گفت!
واقعیت اینست که رجوی، روابط و مناسبات تشکیلاتی فرقه خود را به گونه ای شکل داده است که اعضاء برای انجام کوچکترین کارهای اجرایی و روزانه هم نیازمند هماهنگی و چک با مسئولین خود هستند چه رسد به تصمیم گیری برسر آینده شان و خروج از سازمان و پناهندگی! پیش بینی برای کسانی که سالیان در این فرقه بوده اند کار زیاد دشواری نیست که موضوع نشستها و فضای کمپ موقت ترانزیت این روزها به چه گونه ای است؟ از صبح تا شب نشستهای تشکیلاتی و توجیهی با نیروها برسر اینکه چطور برخورد کنید؟
خطوط قرمز سران مجاهدین در”لیبرتی”
بنا به دستور سرکردگان فرقه رجوی اعضایی که اسامی آنها در ریل خروج از لیبرتی قرار دارد موظفند پس از انجام مصاحبه و گفتوگو با نماینده کمیساریا در بازگشت به کمپ، ضمن ارائه گزارش مشروح مصاحبه خود با کمیساریا، با شرکت در نشستهای ایدئولوژیکی (غسل هفتگی) هرگونه شبهه و تردید ایجاد شده (نسبت به باورهای سازمانی و درون تشکیلاتی فرقه) در ذهن و افکار خود را مطرح، وروح و روان خود را مجددا تطهیر کنند!
انسانها در چه شرایطی تن به فرار می دهند؟؟
حال نگاهی به این چند روز که مقداری تشکیلات رجوی بهم ریخته و فضائی بوجود آمده که امکان فرار را ساده تر می کند در طول این دو هفته چند نفر فرار کردن آن هم با رده های تشکیلاتی بالا راستی چرا؟ آیا زندان است. دیکتاتوری بر آن حاکم است و…… با یک نگاه ساده در جامعه ای که ۲۵۰۰ نفر است طی ده روز ۶ نفر فرار کردن. جایی که رجوی آن را پاک ترین جای دنیا می نامید
فرقه زن ستیز رجوی
فرقه زن ستیز رجوی به ظاهر اکثر مسئولیتهای فرقه را بر دوش زنان اسیر و در بند سوار کرده است و طوری وانمود می کند که فقط در فرقه آزادی زنان رعایت می شود در صورتیکه در باطن یکی از نقض کننده های آزادی زن خود فرقه است. زنان در فرقه بیرون از استقرار خود حق شوخی کردن با یکدیگر را ندارند ضوابط خیلی سختی در فرقه در رابطه با زنان حاکم است. در یک نشستی رجوی کادر و چار چوب برای زنان در فرقه تعیین کرد. چند مورد زنان سیگار می کشیدند علنا آنها را در نشست آنتنی کرد و گفت زن سیگاری نداریم
من یک انسان هستم
حضور قدرتمند خانواده های گیلانی در مقابل و پشت سیمهای خاردار اسارتگاه تن و روح نسل سوخته، نشان و حکایت از ضدیت خرده دیکتاتورهایی هویت باخته با فرهنگ و هویت انسان ایرانی دارد. این حضور، همانطور که در روزهای گذشته در سایتهای اینترنتی آمده است، آنچنان عبرت انگیز است که انسان را به یاد نمونه هایی از عملکرد پدرخوانده و یکی از مرگبارترین دیکتاتورها می اندازد
پایان دوران” برده داری” در اشرف!
جداشدگان از فرقه عملاً فاقد الگویی برای تصمیم گیری هستند و در خصوص فقدان دانش زندگی در بیرون فرقه رنج می برند! تعداد زیادی از اعضای فرقه در درون فرقه رجوی تجربه زندانهای انفرادی از چند روزه تا چند ساله را دارند و صدمات روانی شدیدی را تجربه کردند و اغلب از بازگو کردن خاطرات دوران بردگی خود در اشرف رنج می بریم و سختمان است. درست است که دوران بردگی در اشرف در شرف بپایان رسیدن است و جای صدها تبریک دارد اما باید بفکر فردای این بریدگان از رجوی بود.
گزارش رادیو بی بی سی درباره فرقه مجاهدین خلق
مناسبات اجتماعی داخل گروه مجاهدین خلق که بر اساس آموزه های فرقه ای تنظیم شده است از دیگر موضوعات مورد توجه جونز است. وی با اشاره به بحث طلاق اجباری به عنوان نمونه ای از مناسبات اجتماعی مجاهدین خلق می گوید” برای مثال این سازمان از اعضا می خواست که از هم طلاق بگیرند. چرا؟ زیرا عشق تمرکز آنان را از مبارزه علیه ایران منحرف می کرد و مشکل این بود که اعضا فرزندانشان را نیز دوست داشتند.به همین دلیل رهبران سازمان از اعضا خواستند که فرزندانشان را به کشورهای خارجی نزد خانواده هایی در اروپا بفرستند

