ازقدیم شنیده بودم که هرچه بیشتر از قله های رفیع فاصله میگیری بیشتر قامت بالابلند و نوک سربه فلک کشیده اش را نظاره خواهی کرد. این ایام کوتاه که ازجدایی من ازتشکیلات مافیایی رجوی وبازگشتم به کانون گرم خانواده خصوصا فرزندانم میگذرد و بدور از مناسبات فشار و تالم روحی و روانی والبته فیزیکی تشکیلات سیاه رجوی میگذرد وبه معنای دقیق کلمه به آرامش رسیدم تازه فهیمدم که زندگی یعنی چه. آزادی ودمکراسی یعنی چه واستقلال فکری وعشق وعواطف به خانواده وهمنوعان یعنی چه!
امروز در دفترانجمن درانتظارملاقات با یک خانواده دردمند وچشم انتظاربودم با خود گفتم تا آنان تشریف بیاورند یک نیم نگاهی به سایت رسمی رجوی بیندازم وببینم آنجا چه خبراست!؟ حقیقت درمیان انبوه سیاه نوشته های دروغین یک عکس ازبیگاری دادن اسرای لیبرتی توجه ام را عمیقا جلب کرد ومرا به دوردستها برد جاهایی که خودم را به عینه درآن عکسها دیدم.دلم میخواهد مخاطبانم نیزعمیقا این عکس نانوشته هزارنوشته درخود داشته را عمیقا ببینند وبه کارکرد فرقه گرایانه جماعت رجوی بیش ازپیش به اشراف برسند.
با دیدن عکسها خیلی اذیت شدم چونکه بیگاری دادنم درسیستم های پشتیبانی ازجمله نوشابه زنی ؛ یخ سازی وشیرینی پزی ودرست کردن ترشی جات و… به یادم آمد. ازاینها که بگذریم مشقات سنگرکنی واویلا… به هربهانه صدایمان میکردند ودستور میدادند برای خود سنگر انفرادی وحتی سنگر جمعی حفاری کنیم . یکروز از فرط خستگی دراثر سنگرکنی کاسه صبرم لبریزشد ولب به اعتراض گشودم با توجه به اینکه مجروح جنگی بودم وازناحیه کمروپا متحمل درد بودم بطور مضاعف اذیت میشدم. درجواب اعتراضم به بیگاری دادن بی رحمانه به من مارک زدند که دروغ میگویم وتن به تمارض داده ام!؟ من هم عصبی شدم وبه مسول سنگرکنی گفتم اینهمه لودر یکان مهندسی درمجموعه مان هست چرا ازآن برای احداث سنگراستفاده نمی کنید!؟ نگو که خواهرمسولی آنطرف تربه پا واستاده بود وحشیانه به من هجوم آورد وبا هتاکی گفت " چه غلطها. لودر سنگرشما را احداث کند بعد شما بیکارشوید وبه دنبال جیم بروید وافکارتان به زندگی عادی آلوده شود واینطور از خواهر مریم و انقلابش فاصله بگیرید وروزی هم بخواهید ازمناسبات بریده وبروید دنبال زن وزندگی… مجاهد خلق باید آنقدرکارکند تا زیرفشارکارشهید بشود این برایمان ارزش دارد!؟"
مقداری که به خودم آمدم وادامه مطلب را خواندم متوجه شدم که رجویها با گذاشتن این عکس دجالانه مظلوم نمایی کردند که عراقیها به ما لیفتراک نمی دهند وآدم های لیبرتی مجبور شدند فیزیکی و یدی کارسخت کنند و بعد ناراحتی کمربگیرند!؟ تف و هزارباره تف بر رجوی قدرت طلب و شهوت ران.
رضا رجب زاده