
پدر و مادر داود سالخورده داوود حیدریان ابهری، در سکوتی سنگین و پر از اندوه، ۴۵ سال است چشمانتظار فرزندشان هستند.
چشمانی که به در دوخته شدهاند، دری که هیچ گاه باز نشد، بیهیچ خبری از او. وی در آغازین روزهای جنگ تحمیلی ایران و عراق، در سال ۱۳۵۹ به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمد و در پی توافقی تلخ و ناعادلانه میان دیکتاتور وقت عراق، صدام حسین و مسعود رجوی، سرکرده سازمان تروریستی فرقهگرای مجاهدین خلق، به جای بازگشت به میهن، به اسارتگاهی دیگر به نام قرارگاه اشرف منتقل شد.
از آن روز تاکنون، نه صدای او شنیده شده، نه تصویری از او دیدهاند؛ نه نامهای رسیده و نه حتی یک تماس کوتاه. سالها گذشته و این پدر و مادر، تنها با امید زنده ماندهاند، امیدی که شاید روزی، خبری از فرزندشان برسد.
پدر و مادری که اکنون به سالهای پایانی عمر خود رسیدهاند، با چشمانی اشکبار و قلبی پُر از امید و اندوه، از تمامی نهادهای بینالمللی و حقوق بشری میخواهند که صدای آنها را بشنوند و برای فراهمکردن امکان ارتباط با فرزندشان، داود حیدریان ابهری، میانجیگری کنند. نهادهایی همچون کمیته بینالمللی صلیب سرخ (ICRC)، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان عفو بینالملل (Amnesty International)، و دیدبان حقوق بشر (Human Rights Watch) میتوانند با ایفای نقش انسانی و بیطرفانه، زمینهساز یک ارتباط ساده خانوادگی شوند؛ ارتباطی که ۴۵ سال است از این خانواده دریغ شده است.
پدر سالخورده با صدایی لرزان اما راسخ میگوید:
“فرزندم! اگر این نوشته به دستت رسید، بدان که در تمام این سالها هیچ روزی نبوده که به یادت نباشیم. آرزویم این است که پیش از آنکه دستانم یخ بزنند، یک بار دیگر صدای تو را بشنوم، بوی تو را حس کنم. فرزندم! تو اسیر تصمیمی شدی که متعلق به گذشته است؛ اکنون زمان آن رسیده که خودت برای زندگیات تصمیم بگیری.”
و مادر، با چشمانی سرشار از اشک، چنین نجوا میکند:
“پسرم! از تو میخواهم عاقلانه و شجاعانه تصمیم بگیری. زندگی آزاد و انسانی در هر کشوری که بخواهی، حق توست. تو سزاوار بهرهمندی از آزادی، رفاه، آموزش و آرامش هستی. پسرم، بیآنکه نگران گذشته باشی، به آینده نگاه کن؛ خود را آزاد کن و با ما تماس بگیر، فقط برای یک کلمه: سلام.”
در جهانی که ارتباطات انسانی ارزشی جهانی دارد، محروم کردن فردی از ابتداییترین حقوق انسانی، یعنی ارتباط با خانواده، مصداقی روشن از نقض حقوق بشر است. سازمان تروریستی مجاهدین خلق باید پاسخگوی این جداسازی غیرانسانی باشد. ما از تمامی نهادهای حقوق بشری و رسانههای آزاد میخواهیم صدای این پدر و مادر باشند، برای پایان دادن به دردِ بیخبری، برای احیای یک تماس ساده، یک دیدار کوتاه، یک لحظه آرامش.