نمای بیرونی سازمان مجاهدین خلق، هرگز بازتاب مناسبات درونی آن نیست. دوگانگی عظیمی سرتاپای این سازمان را در بر گرفته است، از بیرون که نگاه می کنی: نمای بیرونی سازمان مجاهدین خلق آزادی، مبارزه، دمکراسی، مناسبات توحیدی، مناسبات انقلابی و بدون تبعیض، که سر در این سازمان هم صداقت و فدا نگارش شده است. اما […]
نمای بیرونی سازمان مجاهدین خلق، هرگز بازتاب مناسبات درونی آن نیست. دوگانگی عظیمی سرتاپای این سازمان را در بر گرفته است، از بیرون که نگاه می کنی:
نمای بیرونی سازمان مجاهدین خلق
آزادی، مبارزه، دمکراسی، مناسبات توحیدی، مناسبات انقلابی و بدون تبعیض، که سر در این سازمان هم صداقت و فدا نگارش شده است.
اما در درون این مناسبات :
محتوای درونی سازمان مجاهدین خلق
توهین و تحقیر به هویت تک تک انسانها، تفتیش عقاید، شستشوی مغزی، زندان، سلول انفرادی، قرنطینه، برخوردهای وحشیانه ضدانسانی، هتک حرمت، توهین به خانواده و عزیزان، فحش و فحش کاری، برخوردهای فیزیکی، کتک زدن و شکنجه، کارهای اجباری فیزیکی سنگین، بتن ریزی، جاروکشی، علف کنی، شستشوی توالت، کار در گرمای بالای 50 درجه در عراق، غذای کم و عدم تنوع و انتخاب در غذا، تقسیم غذای اجباری مثل زندان و در سینی های فلزی در وعده های غذائی، دوری از خانواده، طلاق همسر و خانواده ، طلاق ذهنی زن و زندگی ، تف کردن به صورت یکدیگر، خودکشی کردن اجباری با سیانور یا تیغ و کاتر در زندان های انفرادی، بی خوابی دادن در زندان ، زیر نور روشن خواباندن شبانه در زندان، مشت و لگد به سر و بدن در حین بازجوئی در پروسه ی زندان، گشنگی و تشنگی دادن در پروسه ی زندان، عدم هواخوری و عدم اجازه ی مطالعه در سلول انفرادی به مدت ماهها و گاه سالها، سربه نیست کردن در زندان و دفن در گورستانهای نامعلوم، شلیک با دوشکا و سلاح های سنیگن به محلی که یک عضو سازمان تصمیم به فرار گرفته بود و خراب کردن آوار آن ساختمان به روی او، امکان ایجاد شرایط برای خودکشی و خودسوزی اعضای ناراضی ( مثل یاسر عزتی و یک خیاط به نام بهزاد و …)، کشتن پزشک زندان محمدتقی با ظاهر سازی سکته ی قلبی در سن حدود 50 سالگی، اعلام خفه شدن یک نجات غریق بچه آبادان به نام مالک شراعی که در پذیرش ارتش رجوی گفته بود: اگر این جدول های بتنی خیابان را بتوانید تغییر بدهید ، من را هم خواهید توانست تغییر بدهید، مشت و لگدزدن به زندانی توسط چند زندانبان در داخل سلول انفرادی زندانهای سازمان . . . اگر تا فردا هم بخواهم می توانم از مناسبات درونی و ضدانسانی این سازمان بگویم و بنویسم، اما زمان اندک است و مجال کم.
یک نکته مهم وجود دارد، ما درباره سازمان مجاهدین خلق ، نیازی به اپوزیسیون و مخالف دولتی نداریم، این سازمان تنها سازمانی است که جداشدگان از آن، آنقدر درد کشیدند که بعد از جدائی و فرار از دست این سازمان، بجای رفتن سراغ زندگی ، عزم جزم کردند که علیه این سازمان دست به افشاگری زده و رو در روی رهبران این سازمان قد علم کنند، این مهم را هرگز نباید در معادلات سازمان مجاهدین خلق، در نظر نگرفت.
عده کثیری از این دردکشیدگان و شکنجه شدگان، در این سازمان ضدمردمی و جنایتکار سربه نیست شدند و خودکشی شدند، اما عده قلیلی هم موفق شدند از این سازمان زندان ساز، نجات پیدا کنند و به زندگی بازگردند و تشکیل خانواده بدهند، یکی از این نجات یافتگان که 10 سال زندانی و شکنجه شده است، محمدرضا مبین است. با هم به تماشای کلیپی از وی می نشینیم، تا بلکه آگاهی بخش بوده و چراغ راه آیندگان باشد:
محمدرضا مبین، عضو نجات یافته که 10 سال در اسارت این سازمان بسر برده است.

