بهعنوان کسی که سالها در درون تشکیلات مجاهدین زندگی کردهام و امروز آزادانه در کنار انجمن نجات آلبانی فعالیت میکنم، لازم میدانم به سلسله مطالبی که سایتهای وابسته به فرقه طی روزهای اخیر علیه انجمن منتشر کردهاند پاسخ بدهم. آنچه منتشر میکنند نه افشاگری است، نه تحلیل امنیتی، این مطالب فقط نشاندهنده هراس و سردرگمی […]
بهعنوان کسی که سالها در درون تشکیلات مجاهدین زندگی کردهام و امروز آزادانه در کنار انجمن نجات آلبانی فعالیت میکنم، لازم میدانم به سلسله مطالبی که سایتهای وابسته به فرقه طی روزهای اخیر علیه انجمن منتشر کردهاند پاسخ بدهم. آنچه منتشر میکنند نه افشاگری است، نه تحلیل امنیتی، این مطالب فقط نشاندهنده هراس و سردرگمی عمیق تشکیلات رجوی در برابر صدای خانوادهها و جداشدگان است. ترس اصلی آنها همان چیزی است که همیشه از آن فرار کردهاند: ارتباط آزاد اعضای محبوس با خانوادههایشان در بیرون از اشرف ۳.
فرقه تلاش میکند جدایی ما را به «ماموریت امنیتی» و همکاریمان با انجمن نجات را به «شبکهسازی» نسبت دهد، اما حقیقت بسیار سادهتر است. من و بسیاری از دوستان جداشدهام نه مأموریم و نه عامل دولتها. تنها کاری که میکنیم کمک به خانوادههایی است که سالها از دیدن فرزندان خود محروم شدهاند. فعالیتهای ما کاملاً شفاف، علنی و قابل بررسی است. اتهامات مربوط به جاسوسی و عملیات مخفی تنها از سوی کسانی مطرح میشود که از یک تماس ساده مادر با فرزند وحشت دارند و میدانند ارتباط انسانی بزرگترین خطر برای ساختار فرقهای آنان است.
در تمام سالهایی که در اشرف و لیبرتی حضور داشتیم، تحت شدیدترین فشارهای ذهنی و تشکیلاتی بودیم و از ابتداییترین حقوق انسانی مثل تماس با خانواده محروم ماندیم. امروز که آزادانه زندگی میکنیم و حقیقت را بازگو میکنیم، تشکیلات بلافاصله برچسب «مزدور» به ما میزند. این تاکتیک پوسیده سالهاست تکرار میشود و دیگر حتی برای هواداران سابق فرقه هم معنایی ندارد. اگر قرار باشد هر منتقدی مزدور باشد، یعنی هزاران جداشده در سراسر دنیا همگی مأمورند؟ این ادعا مضحکتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد.
مجاهدین با مونتاژ عکسهای قدیمی، کنار هم گذاشتن چند اسم و ساختن جملات پراکنده، سعی میکند یک داستان امنیتی خیالی بسازد. اما اگر این ادعاها کوچکترین سندی داشت، چرا هیچ نهاد رسمی در آلبانی، اروپا یا آمریکا هرگز آنها را تأیید نکرده است؟ دلیل روشن است: این گزارشها فقط برای مصرف داخلی تولید میشود تا اعضای گرفتار در اشرف ۳ را بترسانند و مانع از شکستهشدن حصار ذهنی و تشکیلاتی آنها شوند.
در تمام سالهایی که در تشکیلات بودم، بارها شاهد بودم که چگونه از یک دیدار ساده مادر با فرزند جلوگیری میکردند، تماس تلفنی را ممنوع میکردند، نامههای والدین سالخورده را «عملیات اطلاعاتی» مینامیدند و کوچکترین ارتباط انسانی را تهدید تلقی میکردند. این رفتارها سیاسی یا امنیتی نیست؛ این ذات یک فرقه کنترلگر است که تنها با انزوا میتواند اعضایش را نگه دارد.
هدف اصلی حمله به انجمن نجات و ما جداشدگان یک چیز است: جلوگیری از فروپاشی دیوار انزوای اشرف ۳. اما این دیوار هر روز ترک بیشتری برمیدارد. صدای خانوادهها خاموش نشده و ما جداشدگان هم سکوت نخواهیم کرد.
تمام ادعاهایی که رسانههای فرقه مطرح میکنند فاقد سند، و تکرار همان ترور شخصیت همیشگی، و بازتابدهنده ترس عمیق تشکیلات از خانوادهها و جداشدگان است. من و دیگر دوستان جداشدهام تنها برای یک حقیقت ساده ایستادهایم: حق انتخاب و ارتباط اعضای گرفتار با دنیای بیرون. هیچ برچسب، و یا سناریو یا پروندهسازیای نمیتواند این حقیقت را خاموش کند.
حسن شهباز

