رسانه های این باند تبهکار و فرقه بغایت مخرب و وطن فروش، مطرح کرده اند که “کنگرهٔ آمریکا در کنار مردم ایران می‌ایستد.”
وقتی به بقیه متن منتشره توجه میکنیم، مشاهده میشود که این ایستادن در کنار مردم ایران چیزی جز حمایت از ترور و ایجاد آشوب های باند رجوی نیست و بدین ترتیب برای هزاران بار اثبات میگردد که سازمان استحاله یافته مجاهدین خلق ، خود را بجای مردم ایران قرار میدهند و این چیزی جز غلبه تمام عیار طرز تفکر فرقوی بر سازمان سابق حنیف نژادها نیست!
این گروه فرقوی منحط، از زور دادگاهی که برای رسیدگی به اتهامات سنگین سردمداران آن در دادگاه کیفری 1 تهران در جریان است ، خود را به آب و آتش میزند تا تاثیرات روند این دادگاه را کمتر کند و خواننده مطالب اش را به بیراهه برده و مثلا سعی کند که آنچه که در فلسطین میگذرد را، نه نتیجه 75 سال اشغالگری رژیم نسل کش و فاشیستی صهیونیستی، بلکه حاصل دخالت های ایران معرفی کند که نادرستی این ادعا را مردم سراسر جهان با تظاهرات دهها میلیونی در محکومیت اسرائیل انسان کش، به اثبات رسانیده اند!
سوزو گداز باند رجوی مانند گذشته حول مماشاتی است که گویا بنفع رژیم ایران و آنهم توسط دولت های غرب در جریان است و گویا این دولت ها دخالت وسیع تر در امور ایران نمیکنند و حالا کنگره آمریکا که شاید از خواب بیدار شده، درصدد برآمده که این نقطه ضعف؟! و ناکارآمدی دولت های غرب را برطرف کرده و با حمایت از باند رجوی، با اقدامات عملی ( لابد حمله نظامی به ایران و اجرای مکانیزم ماشه و…) جبران مافات کند تا بلکه در وهله اول و عجالتا جلوی صدور رای دادگاه مربوطه را بگیرد و اگر شد در ادامه کار، مجاهدین رجوی را در غنایمی که از این دخالت ها بدست میآورد، شریک خود سازد!
زهی خیال باطل!
همه مشغولین در امر سیاست میدانند که اگر حکومت آمریکا میتوانست که این درخواست های ضد ایرانی و ضد بشری باند رجوی را عملی کند، لحظه ای درانجام آن تردید نمیکرد و حالا که بطور مستقیم و در حد انتظار باند رجوی نمیکند ، تقصیر توازن قوای موجود منطقه ای و جهانی است که اجازه انجام این جنایت را به او نمیدهد و اصرار بچه گانه رجوی ها در این مورد کوچکترین تغییری در روند امور نمی دهد.
رجویست های متوهم ، با وجود واقعیت های سرسخت موجود و با چشم بستن بر شروع خجسته جهان چند قطبی ، بازهم اصرار دارد که جهان تک قطبی است و آمریکا صاحب آن و بنابراین دلیلی ندارد که سیاست مماشات در برابر ایران و… را در پیش بگیرد و معنی این برخورد آنست که باند رجوی می کوشد که از یک فرضیه نادرست (تداوم جهان تک قطبی) به نتایج دلخواه خود برسد که البته چنین چیزی ممکن نیست و در اگر و اماها نمیتوان نشست که رجوی ها مینشینند و از تنگی قافیه دوست دارند که قبول نکنند که به سختی متوهم اند و نمیدانند که برخورد تاریخ با متوهمان و کسانی که تحلیل درستی از اوضاع ندارند ، بشدت بی رحمانه است!
با این حال، بنظر میرسد که باند رجوی گرفتار انواع تناقض ها ابدا دوست ندارد که از این توهمات دست بکشند و با قبول واقعیات سرسخت زمینی ، دستها را بالا برده وبرشکست فاحش خود درحیات سیاسی ایران اعتراف کنند!
این رویه ایست که مجاهدین خلق استحاله یافته سخت بدان چسبیده اند و ظاهرا راه دیگری غیر از راه کج و معوج خود نمی بینند!
رضا اکبری نسب