فرقه تروریستی مجاهدین به موازات اقدامات تروریستی در قتل و غارت داعشی ها در عراق و تروریست های تکفیری در سوریه در یک سناریو هماهنگ با آنها اقدام به تولید و ساخت استراتژی تقلبی و موهوم فعالسازی اهل سنت در ایران کرده است.
در این راستا فرقه رجوی به شیوه های زیر در صدد پایه گذاری این استراتژی است.
1- تحت پوشش قرار دادن زندانیان اهل سنت و اعتصاب های آنها ولو دروغین و غیر واقعی و مظلوم نمایی برای آنها.
2- یک کاسه کردن قاچاقچی – راهزن با کاسبکار و سیاسی و روشنفکر و بر زدن همه آنها تحت عنوان مظلومیت اهل سنت در ایران و ریختن اشک تمساح برای آنها.
3- ویژه کردن استانها و شهرهای اهل سنت در ایران و ویژه سازی و بحران سازی اقتصادی و اجتماعی در آنها. و رو در رو قراردادن جماعت اهل سنت در برابر سایر شهروندان شیعه و سایر اقلیت ها.
4- جو سازی و دروغ گویی سمت و سو دار در خصوص آویزان کردن جنازه های اهل سنت در میادین و چهار راه های عراق برای منزجر کردن اهل سنت در ایران و موج سواری فرقه ای.
5- رجوی دارای هیچ دینی نیست لذا تعصب ها و جهت گیری هایش فقط جنبه سو استفاده از هر دینی و در هر شرایطی دارد.
اکنون ضرورت و شرایط ایجاب کرده که از جو به وجود آمده و آب گل آلود اختلافات دینی و فرقه ای بهره برداری کند و پرچم اهل سنت را بالا ببرد.
کما اینکه دیدیم در دوران صدام او مادامیکه به زیارت عتبات می رفت و گریه و ناله میکرد در همان حال در شراکت با صدام در صحن و مرقد امامان در کربلا و نجف شیعیان را سر می برید و در شمال عراق نیز اهل سنت کرد را تکه پاره می کرد و زیر شنی تانک قرار می داد.
در همین دوران هم بود که با ترور و کشتار و خمپاره باران و…مردم ایران را لت و پار می کرد. در حقیقت رهبری فرقه مجاهدین در تمام شرایط با جنایاتش بی دینی خود را اثبات کرده است.
سقف اعتقادات و ایمان مسلمانان جهان قرآن است که رجوی با ملاقات و تأیید توهین و اهانت سلمان رشدی به قرآن این بی دینی خود را اثبات کرد و به اوج رساند.
اکنون هم رجوی باید بداند نه شیعه و نه اهل سنت و نه هیچ اقلیت دینی و مذهبی فریب شعارها و استراتژی و تاکتیک های او را نخواهند خورد.