درباره سایت فحشاگرو فحاشی عقبایی

درباره سایت فحشاگرو فحاشی عقبایی
بهزاد علیشاهی، هفتم نوامبر
و عجب سایتی است این سایت ایران فحشاگر مجاهدین , در واقع با این ادبیات لمپنی که دارد باید صاحب امتیاز و مسئولش همانا خواهر نسرین و یا خواهر فرشته یگانه باشند, البته با الهام از آموزشهای رهبر انقلاب نوین و رییس جمهور برگزیده مقاومت. در واقع به این سایت باید بجای ایران افشاگر گفت ایران فحشاگر بجای نویسنده گفت فحاش و بجای مقاله هم گفت فحش. بله چون از ویژگیهای این سایت این است که باید در آن نویسنده فحش بدهد ,حالا به کی؟ مهم نیست. اما شاهکار ایران فحشاگر اینکه یک فحاش جدید به نام فریدون عقبایی در فحشی که داده, سنگ تمام گذاشته و حتی به مادر و پدر و برادر و خواهر خودش هم فحش داده و شبهات اخلاقی ایجاد کرده است.مثلا همین آقا در مورد خواهرش مینویسد:
كاراكتري كه آن روز از خواهرم ديدم خيلي باعث تعجبم شد و تا لحظاتي مبهوت بودم كه اين چه رفتاري است! اين چه فرهنگي است؟ يعني من با خواهرم با همان معنائي كه هر كس از رابطه خواهر و برادري آشناست مواجهه نبودم, من با زني بي نزاكت و اعزام شده از جانب وزارت اطلاعات مواجه بودم, البته من همه تلاشم را كردم كه او را از اين فرهنگ ننگ آلود دور كنم.آن شب خيلي اصرار كردم با توجه به اينكه خيلي از خانواده ها در اشرف مانده اند و او هم يك زن تنها است نزد من بماندولي در كمال تعجب آن خواهري كه براي من گريه و شيون راه انداخته بود, حاضر به ماندن نزد من نشد!آن روزها بدليل شرايط بعد از جنگ و ناامني ترددات شبانه بسيار خطرناك بود ولي او به بغداد برگشت. برايم سئوال برانگيز بودكه يك زن تنها در يك كشور جنگ زده و غريب با چه حساب و كتابي شبانه به بغداد رفت
اما همین آقا اگر نمیداندخدمتشان عرض کنم که آن شب را من به یاد دارم به غیر از خواهر تو خیلی های دیگر هم به بغداد برگشتند و خواهرت تنها نبود چون سازمان به همه آنها گفت شما که با وزارت اطلاعات آمده اید نمیتوانید در اشرف بمانید و فقط خانواده سید حسین سید احمدی را نگه داشتند و به هتل ( اصطلاح محل اقامت چند شبه برای بعضی خانواده ها ) البته آنهم نه اینکه راحت بگذارند در بیرون از اتاق یک نفر مراقب حرف زدن آنها بود در اتاق هم داخل تلویزیون گیرنده بیسیم اف ام گذاشته بودند تا صحبتها را مانیتور کنند. باور نداری؟ از علیرضا مجاهد نیا که هنوز هم در اشرف است بپرس او خودش این گیرنده ها را کار گذاشت.
آقای فریدون عقبایی هم مثل بقیه مجاهدین معتقد است که همه این پدران و مادران پیر و خواهران و برادران میانسال و برادر زاده و خواهر زاده های کم سن مزدور وزارت اطلاعات هستند کما اینکه بقیه جدا شده ها و بقیه مردمی که به ارتش آزادیبخش نپیوسته اند هم مزدور وزارت اطلاعات هستند. پس حضرت اقا برای سرنگونی کی داری شعار میدهی؟ این بزرگ کردن وزارت اطلاعات و آب به آسیاب او ریختن نیست ؟. گیریم که همان که میگویی خواهر و مادر تو هم وزارت اطلاعاتی اما تو که میگویی با انقلاب مریم آنقدر حرف برای زدن داریم که پایمان به ایران برسد همه را با گفتن از انقلاب مریم یکشبه متحول میکنیم ,خب ملت ایران که آمده بود چرا سازمان نگذاشت یکشب شما گوهر های بی بدیل برای آنها حرف بزنید مگر آنها انقلاب کرده بودند که از حرف زدن آنها با شما میترسید ؟ نه آقا شما از انقلاب مریم فقط فحش برای گفتن دارید و این هم فقط به درد داخل مناسبات خودتان و نشست های عملیات جاریتان میخورد.
اما در ادامه این آقای عقبایی دست به افشاگری ببخشید فحاشی علیه خانم مرجان ملک که جرمش فقط جدا شدن از سازمان است زده وگرنه در پاکی و شجاعت و عشق او به رهایی مردم ایران تمام شعرای مجاهدین شعر گفتند و از ریز تا درشت مطلب نوشتندو صحبت همه نشست ها بود. ایشان بازهم مثل کاری که با مادروخواهر خودش کرده اول فحش میدهد و بعد ایجاد شبهه و بازهم مثل بقیه موارد سندو دست نوشته ای هم از خانم ملک ضمیمه میکند.
آقای عقبایی این حرف شما اگر هم به فرض محال که خدمتان عرض میکنم چرا میگویم فرض محال درست باشد آخه چه حرفی است و در کجای سیاست به کار میآید ؟ شما د رمقابل افشاگری و نشان دادن اسناد کردکشی و فیلم پول گرفتن رهبرتان از صدام و سفارش عملیات گرفتنش از فرماندهان حزب بعث صدام دارید سند رو میکنید که این خانم برای تو نامه داده که میخواهد با تو زندگی کند ؟ لا اقل مقابله به مثل کنید و بگویید به یونسی و یا اژه ای نامه داده و سندش از وزارت اطلاعات به دست شما رسیده, گرچه آنهم فایده ای ندارد چون ایشان ادعای رهبر جنبش و انقلاب نوین و ریاست جمهوری را ندارد که بخواهید او را افشا کنید و تلاش این خانم هم صرفا برای روشنگری و نجات تو و امثال توست میتوانی بجای همه این حرفها و این سند خیلی ساده بگویی :حرف شما را شنیدم ولی قبول ندارم ولی البته میدانم در سازمان از این خبرها نیست و شما باید بنویسید! همه باید موضع داشته باشند بخصوص افراد مسئله دار.!
اما سند خوب تنظیم شده تا گاف اساسی نداشته باشد مثلا در آن نوشته شده که من این نامه را در اتوبوس مینویسم و ببخشید که بد خط است این جوابگوی همه سئوالات بعدی باشد که اگر بپرسند آقا اینکه خط این خانم نیست بگویید در اتوبوس و با عجله نوشته. اما نکته مهم که گفتم خدمتتان عرض میکنم و شما آن را فراموش کردید.
هر کس در سازمان هر رابطه ای با جهان خارج پیدا میکرد قبل از هر چیزی زیر فشار بود که آن را رابطه را قطع کند ,برای همین بعد از هر ملاقات نفر باید در نشست های مختلف حساب پس میداد و بعد از فحاشی به نفری که ملاقاتش کرده هر چه را از آنها گرفته بود را در جمع نشان میداد و از بین میبرد , و صد البته سازمان با نفرات مراقبش خبر داشت که چه گرفته و چه گفته , ( بهتر است در این باره از اسماعیل پور حسن بپرسی که با چه اشک و آهی نامه و عکس های خانواده اش را از بین برد. )حالا چطور شده که تو این نامه که برای تو قبر جیم و دوران است و تو را به فکر زندگی می اندازد چند سال است پیش خودت نگه داشته ای ؟ اگر هم این کار را کرده بودی محال بود سازمان نامه تو را چاپ کند. بجای چاپ نامه باید میرفتی نشست و جواب میدادی البته تو هم با همه مسئله داری محافظه کارترازاین هستی که اینکار را بکنی. بله این نامه تاره نوشته شده و هنوز جوهرش هم خشک نشده. ولی انصافا این همه زحمت ارزشش راندارد به خواهران شورای رهبری که برای این کار سراغت میآیند میگویم نه به تو , دنبال سند و مدرک سیاسی باشید نه شخصی , چیزی که با فیلم ملاقاتهای مسعود و صدام و معامله و گرفتن پول برابری کند. و گرنه از این مدارک و اسناد آنهم حقیقی و نه جعلیش آنقدر دست جداشدگان هست که هیچگاه استفاده نکردند چون دستشان پر است و پرنسیپ هایی دارند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا