گروه تروریستی مجاهدین در سال۹۴، باندرجوی درماندهتر از همیشه!
آنچه که در این میان گفتنی است اینکه سازمانی که روزی به خانواده های مجاهدین بعنوان حامیان خود در داخل کشور نگاه میکرد حال در اثر وطن فروشی رهبران این گروه، سازمان به جایی رسیده است که خانواده اعضای خود را دشمن اصلی این گروه محسوب میکند. ضمن اینکه خانواده ها نیز از اینکه عضوی از خانواده هایشان در مسیر اهداف فرقه ای و وطن فروشی های این گروه هزینه شده است شرمسارند و تلاش میکنند هرچه زودتر آنها را از چنگال رهبران جنایت کار این گروه نجات دهند.
آرزوی محال!
گمان ابلهانه رهبری مجاهدین این است که قدرت منطقه ای ایران مثلاً ربطی به ماندن یا رفتن اسد دارد و به دنبال کلید واژه ای است که اثبات کند جمهوری اسلامی مجبور به برکناری اسد شده است، هر چند ماندن اسد خواست جمهوری اسلامی بوده است اما این مربوط به ۵ سال قبل می شود که دشمنان منطقهای و جهانی اش آمده بودند که یک ماهه اسد را سرنگون سازند و پس از زورآزمایی با جمهوری اسلامی، ترجیح دادند که مذاکره کنند.
شعار جدید مجاهدین در سال ۱۳۹۵، «سرافرازی» بجای «سرنگونی»
پیام مریم رجوی بر خلاف سالهای قبل از هیچ انسجامی برخوردار نبود و اگر از تبریک گفتن های وی به اعضای سازمان در لیبرتی، آلبانی، شخص مسعود رجوی، مردم ایران، زندانیان سیاسی و بالاخره جمعبندی از سال ۹۴ که وی آنرا در بهت و ناباوری «پیروزی های پی در پی برای مجاهدین»؟؟!! میخواند را کنار بگذاریم، بلحاظ سیاسی و اهداف سازمانی هیچ چیز مهمی را در بر نداشت.
صورت مجاهدین با آتش چهارشنبه سوری هم سرخ نمیشود
نکته حائز اهمیت اینکه بقول یکی از دوستان ذائقه مردم ایران در سالهای اخیر به نحوی بر برنامههای غیرمخاطرهآمیز گرایش پیدا کرده است که ضمن کاهش آسیبهای ناشی از اقدامات غیرعقلانی در آتش بازی آخر سال، سعی میکنند این روز را با مهمانی های خانوادگی سپری می کنند. ولی رهبران نادان مجاهدین همچنان با حفظ خوی وحشی و خشونت آمیز خود و بدلیل پرت افتادگی از ملاء اجتماعی ایران از درک این مهم عاجزند.
سرنگونی ؛ استراتژی یا وسیله فریب اعضا
«سرنگونی»، سال هاست که به یک شعار بی مصرف و بی محتوا که توسط رهبران نادان این گروه سر داده میشود تبدیل شده است و چیزی که از آن باقی مانده تنها یک نوشته بر روی یک تکه کاغذ است که هر سال بر سفره هفت سین مجاهدین تحمیل میشود. تا شاید بتوان برای چند صباح دیگر اعضای نگون بخت را در تشکیلات مجاهدین نگه داشت. و ذهن آنان را به انبوه سوال ایجاد شده در خصوص خط، استراتژی، ایدئولوژی و سیاست گِل گرفت.
وقتی که قافیه برای رهبران مجاهدین تنگ میآید
سازمان مجاهدین با رهبر کوتوله و خیالپردازش و رئیسجمهور خودخواندهاش، هنوز هم از تجزیه و تحلیل چنین اتفاقی وامانده است و چارهای جز جعل خبرهای این واقعه نداشته و برای تحریف و تخریب نتایج آن، همچنان نفس زده و عرق میریزند. تلویزیون دولتی عربستان «الاخباریه» در گزارشی، تلاش کرد فضای آزاد انتخاباتی و آرام ایران را در روز رأیگیری بشدت امنیتی نشان بدهد تا جایی که ادعا کرد دولت و نظام ایران از شورش مردم در بیم و هراس هستند و مراکز رأی را محاصره کردهاند.
مسعود رجوی، بحران بزرگ امنیتی مجاهدین خلق
این که تشکیلات مجاهدین به مسعود رجوی بند است، ادعایی است که قبل از دشمنان، دوستان مجاهدین و کادرها و ایدئولوژی این گروه بر آن صحه گذاشته اند و پروایی هم از بیان آن ندارند. گزاره فوق یعنی این که اگر رجوی به هر دلیلی از صحنه حذف شود از مجاهدین چیزی باقی نمی ماند!
مجاهدین و برجام؛ پایان عمر سیاسی باند رجوی
بنابراین تغییر فاز از موضوع فعالیتهای هستهای به بحث حقوق بشر در ایران از فردای توافق وین توسط مجاهدین را نیز میتوان تنها بهانه برای ادامه فعالیت تبلیغاتی این گروه در مقابل برباد رفتن آرزوی ده سالهی در گرفتن جنگ و پیشی گرفتن دیپلماسی فعال در روابط و مناسبات بین المللی دانست. ولی آنچه که در عمل مجاهدین تلاش کردند در خصوص توافق هسته ای القاء کنند ؛ دور از دسترس نشان دادن اجرای برجام و اجرای ناقص و حتی ادامه تحریم های آمریکا علیه ایران در اشکال گوناگون آن و دامن زدن به تضادهای داخل نظام در خصوص اجرای برجام بود.
نگاهی به نتایج و تبعات حمله اخیر به لیبرتی؛ کنترل الحریه را از رجوی بگیرید!
این رویداد نشان داد که تهدیدهای توخالی رجوی نظیر آنچه بعد از تخلیه خفت بار اردوگاه اشرف انجام داد، نه ما به ازای عملی دارد و نه کسی وقعی به آن می گذارد، واقعیت آن است که کمپ لیبرتی به یمن حماقت رجوی، تبدیل به یک هدف ثابت شده است و تا هنگامی که این افراد عراق را ترک نکنند، همچنان محل خشم و انتقام مردم عراق خواهد بود.
آیا ابریشمچی، در تحلیل جنگ، رجوی را هدف گرفته است؟
پر واضح است که بیان چنین وضعیتی با اشاره به سیاستی که رجوی برگزید بسیار معنادار است، به گونهای که بزرگترین ضربه به مجاهدین را جدایی بنی صدر و نتیجه بلافصل اقدام رجوی در همدستی با رژیم صدام می داند، باید توجه داشت که این همان بنی صدری است که مجاهدین با سرمایه گذاری استراتژیک بروی آن قرار بود با جداکردن وی از حاکمیت بزرگترین ضربه را به جمهوری اسلامی …
چرخ و دندهای توافق وین و جیغ های بنفش مسعود رجوی
رجوی به شدت از توافق وین سرخورده شده است و به برخورد دوگانه غرب در خصوص وضعیت عراق و ایران اشاره میکند و اینکه چرا آمریکا بر سر تسلحیات عراق به این کشور حمله کرد، مردم آنرا کشت و خاک آن را به توبره کشید ولی در رابطه با ایران که همان کیس بود به مذاکره نشست و آخر سر هم غنی سازی ایران را به رسمیت شناخت. رجوی سالیان سال بود که روی حمله آمریکا به ایران سرمایه گذاری کرده بود.
ضربه سخت توافق اتمی بر سلسله اعصاب باند رجوی
در عقب ماندگی تاریخی مجاهدین و عجز آنان از درک تحولات عظیم پیش رو در روابط بین الملل و فضای سیاسی و اجتماعی داخل کشور، همین بس که رهبران این گروه تنها دلشان را به شنیده شدن برخی شعارها که در جریان شادی مردم برای توافق هسته ای در تهران سر داده شد خوش کردند. ولی باید به آنان گفت: حتی اگر چنین شعارهایی هم داده شود هیچ ربطی به مجاهدین ندارد. چرا که همان کسانی که چنین شعارهایی را سر داده اند نظرشان راجع به مجاهدین آن است که این عده مشتی مزدور وطن فروش هستند. در یک کلام همان کلمه منافقین را بکار خواهند برد که سنبل همه پستی ها و رذالتها برای مردم ایران است.