استعفاهای جدید در شورای دست ساز و اعلام وضعیت قرمز از جانب مسعود رجوی و بانو
سالهای سال است که منتقدان و جدا شدگان ازخدا بیخبر فریاد میزنند که در این نهاد ضد ملی هیچکس اجازه بیان حرفها و انتقاداتش را نداشته و ندارد و هر مخالفتی از جانب مسئول شورا با مشت آهنین پاسخ میگیرد اکنون همه سیاسیون ایرانی به نیکی در می یابند که آش به چه میزان شور شده که مسئول شورا خود قدم به میدان نهاده و راه و رسم چگونه استعفا دادن را میآموزد تا باشد عبرتی برای دیگران که فکرهای خام در سرشان نپرورند و هر طور شده به هر ضرب و زوری تعیین مصوبه و ماده الحاقی کنند که با هر بدبختی که تصورش میرود استعفاهای سریالی مهار زده شود.
پرتاب آخرین ماهواره جاسوسی اسراییل و انتظارات بیوقفه مجاهدین از این حرکت نمادین
این روزها جبهه گیری های سیاسی مدام در حال تغییر است. پرتاب آخرین ماهواره جاسوسی اسراییل در جهت رصد فعالیتهای نظامی ایران حسابی آب از دهان مجاهدین را راه انداخته است و بیوقفه در انتظار آخرین عکس ها از خاکبرداری های احتمالی!! ویا تونل های جدید زیر زمینی که به تصور مجاهدین شاید چند هزار متر زیر زمین کنده شده و داستانهای رابین هودی که ساخته و پرداخته آنان است حسابی سرگرم شان میکند.
آقای رجوی! خود شکن، آیینه شکستن خطاست
رجوی مثل ترفند های همیشگی خود بطور سمبلیک فردی که بر روی وی خیمه زده است را رژیم و حکومت اسلامی قلمداد کرده است. غافل از اینکه بر طبق گفته خود مسعود رجوی حکومت اسلامی که از سی سال قبل دشمن مجاهدین بوده اند. پس آنکس که رجوی را در یک دهه اخیر به زانو در آورده است در یک کلام اعضای جداشده از مجاهدین خلق و سایر منتقدین این فرقه تروریستی می باشند.
پناهگاه
آنها در زیر زمین بدور از همه چیز تنها کسانی را میبینند که بله قربان گوی دستورات انان باشند و تنها برای کسانی سخن میگویند که فقط برایشان کف بزنند. اینگونه افراد هرگز انتقادی نشنیده و همیشه خوب وخوبی هایشان را شنیده اند، آنان انحصارگر و قدرت طلب در همیشه زندگی، طلبی از خدا و تاریخ و مردم داشتهاند که چرا در قدرت نیستند و زمین و زمان را تا زمانی که زندهاند به آتش میکشند تا به همین خواسته برسند و چون نمیرسند دیگران و خدا و تاریخ و مردم را مقصر جلوه میدهند.
تجارت با خون دیگران
مسعود رجوی آنان و تمامی کسانی که بعد از سال ۲۰۰۳ و تسخیر خاک عراق توسط آمریکا در این سازمان کشته شدند را تنها به این دلیل قربانی کرد و سر برید که پای پاسخگویی اشتباه بودن تصمیم آمدن به عراق نیاید او آنقدر مغرور و خام خیال بوده و هست که تصور میکند اینگونه خواهد توانست از پاسخگویی به تاریخ این مردم سرباز زند و شاید با فجایعی مشابه و خون آلود تر مدت زمان بیشتری این پاسخگویی را به تعویق بیاندازد
شورای ملی مقاومت منسوب به مجاهدین خلق؛ غیر دمکراتیک – وابسته – سرسپرده به بیگانگان
آمریکا شاید بتواند با خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی روحی تازه بر کالبد مرده این جریان خشونت طلب و ضد ملی بدمد ولی هرگز نمیتواند شعور سیاسی مردم ایران که طی این سالها بسیار پخته و با تجربه شده است را نادیده و به سخره بگیرد. مردم ایران نظر تاریخی خود را در رابطه با هر نوع خشونت و خون ریزی برای تغییر در ایران پیشاپیش مشخص کرده ا ند و سابقه تاریخی این نوع نگرش در سالهای 1376 و 1388 تجربه شده است.
ورود به دوران فروپاشی و اضمحلال نهایی فرقه سرگردان مجاهدین خلق
ابعاد شکست و بحرانی که بعد از تخلیه پادگان اشرف بر سر رجوی و همراهانش آوار شده است قطعاً به بررسی طولانی مدت احتیاج داشته وابعاد آن غیر قابل وصف و غیر قابل تصور است، سازمانی که همه چیز را از دست داده است و سرافکنده تاریخ ایران زمین باقیمانده، درست در زمانی که نیم قرن پیش در ایران متولد شده بود میرود که در خاک عراق به گور تاریخی اش سپرده شود.
تفاهم احتمالی رجوی با امپریالیست ها!!
مزدوری و مزدورپروری حاصل اش برای رجوی جز لعنت تاریخی از جانب مردم ایران نبوده است، کافی است که به کامنت های هموطنان مان در باره این سازمان که هر از گاهی در فضای مجازی اعلام میشود و پرده از درجه نفرت بی مانند در باره این سازمان مجاهدین وشخص رجوی بر میدارد، توجه کرد تا به این حقیقت اذعان نمود که در کمتر موردی این چنین مردم ایران یک صدا و یک سخن از نفرت خود در باره این سازمان سخن به میان آورده
سماجت ها، لجاجت ها و رجوی ها
پذیرش ورود جامعه جهانی به مسایل مجاهدین و حضور 25 ساله اش در خاک عراق شکست بزرگ استراتژیکی بود که نشان دهنده این است که هر سرکشی و قلدری مجاهدین سریعا سر از بالاترین مجامع حقوقی جهانی درآورده و این برای مجاهدین خیلی بیش از گذشته سنگین تمام میشود طوری که انسان را به یاد شعار قدیمی می اندازد که « مجاهدین زیر بار زور نمی روند مگر اینکه سمبه خیلی پر زور باشد » این داستان حکایت امروز و فردای مجاهدین و رهبر ورشکسته و در هم شکسته آنان است که هر روز مجبور به اتخاذ موضعی است که با مواضع دیروز اش در تضاد و مقابله است.
۱۲۰ روز چشم براه و سینه چاک امپریالیسم!!
سازمانی که رهبری مادالعمری آن بر عهده رجوی است در این رؤیا پیوسته دست وپا میزند و برای سرپوش گذاشتن برروی سلسله شکست های سیاسی و نظامی و بستن دهان اعضا و هواداران خود، تلاش میکند آنرا به حضور در لیست گروههای تروریستی آمریکا ربط دهد. سازمانی که جز دروغ و فریب خلق و بالاتر از آن خود فریبی را راهنمای دیروز و امروز و فردایش کرده است خوب میداند خروج از لیست گروههای تروریستی اروپا مگر موفقیت چشمگیری را برایش به ارمغان آورد
۶۰ روز پس از آخرین نفر
همچنان که بارها اشاره کردهایم اگر خروج از لیست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا برای شما آبی را گرم کرد خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا برایتان چنین ثمری خواهد داشت، اگر چه تروریست بودن شما به ماهیت شما برگشته و به تصمیم مردم ایران درمورد وابستگی تمامعیار شما برمیگردد و حضور یا عدم حضور در لیست گروههای تروریستی کشورها تغییری در نظر مردم ایران نمیدهد.این نمونه ای از بازیهای سیاسی است که کشورها با اهرمهای فشار خود انجام میدهند.
ورود مجاهدین به جاده بنبست و یکطرفه « کمپ لیبرتی!»
مجاهدین و بویژه رهبری آن در اشرف و پاریس خوب میداند که هر گونه جابجایی به لحاظ استراتژیک ضرری غیر قابل جبران برای آنان است بنابراین با بسته شدن فضای مانور سیاسی بویژه پس از خروج آمریکاییان از عراق راه چاره را دراین دیدند که روی کاغذ عنوان جابجایی را بپذیرند چون پای سازمان ملل و قانون و پایبندی به قوانین بینالمللی را امضا گذاشتهاند ولی در عمل با طرح دلایل واهی آن را اجرا نکنند