انگلیسی ها در اور سورواز
نکته قابل توجه دیگر اینکه هیئت انگلیسی خانم رجوی ترویج اطلاعات غلط و دروغ علیه اپوزیسیون سازمان یافته را به شدت تقبیح نموده و آنرا اقدامی با اغراض شوم سیاسی و با هدف استمالت از تهران و زمینه ساز حملات بعدی و قتل عام ساکنان لیبرتی توصیف نمود و تاکید کرد تجارب طولانی مدت آنها نشان میدهد که سازمان مجاهدین و مقاومت ایران و رییس جمهور آن و طرح ۱۰ ماده ای او بهترین تضمین دمکراسی و حقوق بشر در ایران آینده و صلح و آرامش در منطقه و جهان است.
نامه سرگشاده ادوارد ترمادو به نمایندگان پارلمان اروپا
سازمان مجاهدین در جبهه دیگری نیز در تلاش است تا با بهانه های واهی اعضای خود را یا درعراقی که خودشان می دانند برایشان ناامن است نگهدارند یا تمامی آنان را به کام مرگ بکشاند، سران سازمان مجاهدین اعضای خود درعراق ودرکمپ لیبرتی را وادار به اعتصاب غذای اجباری نموده که به گزارش سایت های خودشان ۸۶ روز از این اعتصاب غذا می گذرد و تعدادی از آنان در حال از بین رفتن می باشند
توافق هسته ای، بور شدن مجاهدین خلق و متحد جدیدشان
همین توافق در قدم اول مجاهدین و همپیمانان آنان را چه در منطقه و چه در تمام دنیا بور کرد، براستی که این فرقه رو به زوال هر چه در توان داشت برای برهم زدن این میز به کار گرفت، اما در نهایت دیدیم که به چه صورتی مات و بور شد، یک هفته قبل از شروع نشست ژنو۳ مهدی ابریشمچی با برپا کردن یک خیمه شب بازی بساطی را پهن کرده بود تا به گفته خود و دار و دسته اش سند جدیدی از ساخت یک سایت هسته ای در نزدیکی مبارکه اصفهان را برای جهانیان افشا کند
نزدیکی ایران به غرب و سوزش مجاهدین خلق
چیزی که از تلاشها و دست و پا زدن های بی مورد سازمان عیان است این است که این سازمان با تمامیت خود در حال از هم پاشیدگی است پس از کشته شدن ۵۲ تن از اعضای بی دفاع در اردوگاه اشرف هیچکدام از سران فرقه پاسخگو نشدند و تلاش کرده اند که این کشتار را برای هواداران و اعضای در بند خود یک پیروزی جلوه داده تا ازفروپاشی جلوگیری نمایند
قتل عام سیاسی
سران سازمان برایشان دو مسئله مهم است، مسئله اول ماندن درعراق و کشته شدن حتی تمامی آنان، با این کار سران سازمان دو هدف را دنبال می کنند، یکی با ریخته شده خون بیشترراه اندازی تبلیغات بیشتر در سازمانهای حقوق بشری برایشان میسر می شود تا مظلوم نمائی کرده و خود را سرکوب شده نشان دهند، دوم اینکه کسی از تشکیلات خارج نمی شود تا در دنیای آزاد خصوصآ در اروپا دست به افشاگری بر علیه سازمان بزند و در یک کلام برایشان دردسرساز شود.
تابوی خروج از عراق شکست، سازمان مجاهدین باخت
ازهمان ابتدا اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین بارها درمقالات مختلف تاکید کرده بودیم که دراین بازی تنها سازمان مجاهدین بازنده خواهد بود نه دولت عراق، و بارها تاکید کرده بودیم که سازمان نمی تواند با دولتی که آنها را در خاک خود نمی پذیرد دربیفتاد، البته این را سران سازمان بهتر از ما می دانستند اما پافشاری آنها برای ماندن درعراق ناشی ازسیاست جاه طلبانه شان بود زیرا برایشان تنها رسیدن به قدرت مطرح است نه جان انسانها.
ورود رفسنجانی به عرصه سیاسی و ترس مجاهدین خلق
با ورود آقای رفسنجانی به صحنه سیاسی برای اینکه بتوانند به نیروی وارفته خود مثل گذشته روحیه داده باشند خانم رجوی تحلیلی کرده که پوچ بودن آن نمایان است، برای اینجانب که مدت ۱۲ سال در درون این فرقه بوده ام از این حرف ها در درون سازمان فراوان شنیده ام، تحلیل ایشان اصلآ مهم نیست چرا که با اولین کلامی که ازسران سازمان صادر گردد انتهای آن برای اعضای جدا شده روشن است، اما چیزی راکه سازمان دراین بحبوحه تلاش دارد آنرا پنهان کند ترس و وحشتی است که با ورود آقای رفسنجانی به صحنه سیاسی پیکر سازمان را می لرزاند
موشکهای غیبی
براستی جریان چیست اگر حمله ای صورت گرفته باشد آیا مجاهدین خبر آن را در بوق وکرنا سر نمی دادند؟ مجاهدین کسانی هستند که از کاهی کوهی می سازند وکوچکترین موضوع را با بزرگنمائی به خورد هواداران خود می دهند، مجاهدین در برابر یک مقاله انتقادی تاب وتحمل ندارند وتمام تلاش خود را برای بی آبرو کردن منتقدین خود به کار می گیرند چه رسد به حمله موشکی و خبر آن، پس با درج …
چرا آلبانی نه، عراق آری؟
پس از بیانیه نخست وزیر آلبانی مبنی بر پذیرش 210 تن از اعضای سازمان در خاک خود، شاهد بهانه تراشی های واهی از سوی سران سازمان و عدم پذیرش این عمل انسانی بودیم، از جمله بهانه هائی مانند: انتقال تمامی افراد به امریکا و یا یک کشور اروپایی و یا بازگشت به اشرف و انتقال تمامی افراد به آلبانی، براستی چرا سران سازمان به جای استقبال از این حرکت انسانی بر ماندن اعضای خود درعراق تآکید دارند در حالیکه می دانند امریکا حتی یک نفر از اعضای سازمان را نخواهد پذیرفت؟
کاسه گدائی در دست مقاومت
در روز 14 ژانویه دراورسورواز خانم رجوی سفره رنگین بزرگی را برای بیش از هزار تن به قول خودشان از منتخبان و شهرداران و اهالی(وال دواز) چیده بود تا با این خرجهای کلان همان سیاستی را دنبال کند که در قبال تعدادی از سیاستمداران از کار افتاده امریکائی انجام می داد، با این تفاوت که این بار نه برای خروج از لیست سیاه تروریستی بلکه برای برسمیت شناختن مثلآ مقاومت و مجاهدین، برای همین منظور هم در میان مهمانان کاسه بر دست براه افتاده تا در مقابل آن همه خرجی که کرده به جمع آوری بله بپردازد.
سه خبر اساسی هفته در رابطه با مجاهدین خلق (فرقه رجوی)
در این هفته شاهد سه اتفاق اساسی در رابطه با سازمان مجاهدین بودیم که هر کدام به نوبه خود خوشحال کننده بودند. ابتدا خبر تعطیلی اردوگاه بهره کشی اشرف بود، همان اردوگاهی که در آن سالیان سال از کسانی که پاکبازانه با هدف آزادی پا در آن نهاده بودند توسط عده ای قدرت طلب و فرد پرست تا نهایت استثمار شدند، دارو ندار خود را که همانا عمر و جوانی می باشد به پای کسی به هدر دادند که برای رسیدن به قدرت و حکومت حاضر بود تمامی افراد خود را از دم تیغ بگذراند
دمکراسی از نوع مجاهدین
روز جمعه برابر با 22 ماه ژوئن در پاریس تعدادی از جدا شدگان فرقه تروریستی رجوی برای یک گردهمائی افشاگرانه دور هم جمع شدند تا در راستای افشای هرچه بیشتر مریم رجوی به عنوان رهبر یک فرقه تروریستی یک آکسیون مسالمت آمیز برگزار کنند، اما متاسفانه از آنجائی که این فرقه تحمل هیچگونه اعتراض یا انتقادی را بر علیه خود بر نمی تابد تعدادی از جیره خواران خود را با وقاحت تمام به صحنه فرستاد تا با حمله و هجوم تروریستی و عربده کشی های چاله میدانی خود از برگزاری آکسیون مزبور جلوگیری کنند.