فردای هفتم تیر و آنچه برای مجاهدین باقی ماند و یا از دست رفت
مجاهدین و شخص مسعود رجوی دنبال قدرت بودند , این شخص حاضر بود از اعضا و حتی دوست و زن خودش نیز بگذرد که معشوقه قدرت را در آغوش گیرد ,کاندیدا شدن برای مجلس و ریاست جمهوری البته سودی نداده بود وحالا او در هیبت” لنین ایران” فکر میکردسیاست مداری موفق است که بخوبی بتواند با طرح شعارمناسب مردم را همراه کند دقیقا همان جملات لنین که مسعود رجوی در نشستی بازگو کرد
مجاهدین و مزدوری نوین
زمانی که سازمان در ایران توان هر روز یک عملیات و انفجار را از دست داد و کادرهای عملیاتی اش دستگیر شده وخانه های تیمی لو رفتند وبسیاری از اعضا به مصاحبه و نقد عملکرد سازمان مشغول شدند , سازمان برای نجات خود از این ورطه فاز عوض کرد و با رفتن به عراق و مزدوری برای صدام حسین خود را” ارتش آزادیبخش نوین” و این کار را” استراتژی جنگ آزادیبخش نوین” نامید
آفرین بر همت و عزم شما خانواده های اسیران در بند فرقه رجوی
سازمان میخواست که خانواده های بی خبر در ایران و خارج از کشور را با حیله های مختلف سرکیسه کند و از آنها پول بگیرد که هم عملا آنها رابه نفع خود وارد معرکه کرده باشد وهم دستش برای پولشویی باز باشد , این پروژه نیز قبل از حضور شما شروع شده بود و تحلیل سازمان این بود که هرکس به خاطر نجات فرزندش پول خواهد داد و وقتی پول بدهد با خطری که برایش ایجاد میشود و مخفی کاریهایی که لازم است بکند عملا عضو فرقه خواهد شد , حضور شما این خط را با شکست مواجه کرد و اخبار حضور شما باعث شد که همه خانواده های اسیران در تمام دنیا حقیقت را بدانند.
این گربه زشت و بد صدا چرا؟
خبرهای رسیده از” اورسورواز” و محل استقرار خانم مریم رجوی حاکی از این است که این روزها یک گربه بد صدا و زشت مونس و همدم خانم رجوی شده است , این موضوع عامل برخی تنش ها هم در اورسوراز شده است , مسئولین این مفر که مناسبات آن بصورت فرقه ای و کاملا تحت کنترل است ,هیچ گونه بی احترامی یا مسخره کردن این گربه از سوی اعضا را برنمی تابند , البته همیشه در سازمان نگه داشتن و دلبستن به هر نوع حیوان خانگی از گربه و سگ و حتی پرنده نیز ممنوع بوده است
بسته بندی یک فرقه برای صدور
ابزار رهبری مجاهدین برای بسته بندی فرقه و انتقال هرچه دست نخورده تر آن عبارت است از سفت و سخت تر شدن نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی و…حالا دیگر نشست ها در اشرف و مقر ترانزیت مجاهدین سخت تر و مصرانه تر اداره میشود ,محفل و صحبت های چند نفره غیر کاری و بدون حضور مسئول که همیشه ممنوع بوده امروز خطر به حساب میآید و مجاهدین برای جلوگیری از این خطر برای نشسست ها افراد را از یگانهای مختلف جمع میکنند تا بعد از نشست هرکدام به مقر خود رفته و همدیگر را نبینند
خروج ۴۰۰ نفر از اشرف و ورود تنش به کل پیکر سازمان
چهار صد نفر از مجاهدین خلق که با دقت و زیر نظر خود خانم رجوی برای انتقال به کمپ لیبرتی انتخاب شده بودند بعد از سه روز نشست متمادی و بازدید از مزار کشته شدگان مجاهدین ؛ سوار اتوبوسها شدند و بقیه بهت زده و گیج و پرچم به دست برای بدرقه حاضر شدند. شکست سیاست غلط و بیفایده” ماندن در اشرف”و نیز تلاش برای بیرون آمدن از لیست تروریستی آمریکا به نتیجه نرسید اما به شدت باعث تنش و مسئله داری اعضا شده است
حقوق بشر باضافه ملاحضات سیاسی و ایضأ ایدئولوژیک در مورد مجاهدین
قبول دارم که کار حقوق بشری یک انگیزه خوب و یک نور امید برای اسیران و نیز یک فشار برای تغییر روش و سرخم کردن سازمان است , اما میپندارم که این کار حقوق بشری خاص با کمک به کودکان بی سرپرست و یا سیل زدگان و بیماران خاص متفاوت است ,اینجا گاه قربانی کمک ها را پس میزند , اینجا گاه برخی ناظرین بجای اینکه بگویند خدا خیرتان بدهد گاه سکوت میکنند و گاه فکر میکنند نیاز به این کارها نیست
کودک ربایی برگی دیگر از جنایتهای فاش نشده مجاهدین خلق
شیوه مجاهدین برای خروج نیروهایشان بدور از هرگونه شک مرزبانان این بود که آنها نه بصورت افراد مجرد بلکه بصورت زن و شوهر و با یک بچه مسیر را طی کنند, پیامهای رادیویی و پیک های سازمان در این باره توضیحات لازم را ارائه میدادند،آنها طبق دستور تشکیلاتی ازدواج و باز طبق رهنمود و دستور تشکیلاتی اقدام به دزدیدن کودکان کم سن میکردند که بتوانند بعنوان”محمل” در سفر به مرز از آن کودک استفاده کنند
از باغ اتابک تا باغ قلهک و مجاهدین
این روزها دستپاچگی مجاهدین خلق برای خوش خدمتی به انگلیسی ها چنان است که نسبت به دیگر اربابان رنگارنگشان کم لطف شده اند. سیاست بگیر و ببند و بده به دست من پهلوان که برای مجاهدین خلق مدتهاست هم تاکتیک است و هم استراتژی اینبار مخاطبش نه مردم ایران در روز چهارشنبه سوری است ونه صدام در روز پاره کردن قرارداد الجزایر و نه شاه عربستان در روز قتل عام حجاج و اسرائیل در پایان جنگ سی وسه روزه. اینبار مجاهدین در روز قطع رابطه انگلیس با ایران ملتمسانه از آنها میخواهد حمله کنند
حضور جنایتکارانه مجاهدین خلق در عراق
بعد از استقرار آمریکایی ها در عراق و زمانی که هنوز کنترل کامل به همه شهرها نداشتند مجاهدین دست به جمع آوری غنایم و وسایلی که از قرارگاههای عراقی و شرکت ها و موسسات به جا مانده بود زدند , یک لودر دولتی توسط یکی از اهالی روستاهای اطراف در بخشی از خانه اش مخفی شده بود و دور آن دیوار کشیده بود ؛ مجاهدین متوجه شدند ولی روستایی بخت برگشته حاضر به اقرار نبود که به دستورسیامک دیانتی (مشهود) با کامیون وارد خانه این روستایی شده و همه دیوارهای کاه گلی اش را خراب کرده تا لودر را پیدا کردند , روستایی فقط توانست دست زن وبچه اش را از مرگ نجات دهد.
برای تفکر در دخل و خرج مجاهدین خلق و جلوگیری از سوء استفاده هایشان
گرچه به نظر میرسد جمع آوری کمک مالی توسط اعضا به اسم خیریه و نیز جمع آوری کمک های ماهواره ای بیشتر برای سرگرم کردن افراد و نیز بستن ذهن و دهان آنها و بقیه از سئوال در مورد راههای کسب در آمد سازمان و بیشتر پولشویی و سفید کردن درآمدهای سازمان باشد, اما از آنجا که این روش با دروغ و دغل و شیوه های غیر انسانی همراه است همیشه روی اعضا و هوادارانی که آن را به کار میبرند نتیجه معکوس داشته و بیشتر آنها را متناقض کرده.
مجاهدین و غافل از مکافات عمل
درنشستی که دیدبانان و فرماندهان توپخانه با مسعود رجوی داشتند و قراربود اولین سری آموزشهای توپ وکاتیوشا در قرارگاه مجاهدین برقرار شود شخصی به اسم حمیدحسن زاده گفت برای من تحملش سخت است که میبینم نقشه هایی که ما دقتش را بالا بردیم موجب انهدام و از بین رفتن نخلستانها و شهرهای کشورمان میشود , گویا حمید در یک ماموریت به چشم دیده بود که یک نخلستان پرثمر همانجا که در ماموریت قبلی اش مختصاتش را دقیق کرده بود کاملا سوخته و خاکستر شده