تاریخ را درست و بی تعصب مطالعه کنید

رجویستی که درک علمی از تاریخ ندارد و مجبور به دروغگویی است

محمد قرایی از کاسه لیسان معروف رجوی است و مطالب زیادی در توجیه حقانیت او مینویسد.

او در وصف تاریخ گذشته ی ایران وموقعیت ممتاز جهانی کشورمان ، مطالبی نوشته و بدون توجه به روند تاریخی ایران و کشورهای مشابه و قدرتمند گذشته ، به نتایجی رسیده که این طرزتفکر او نشان از عدم درک علمی تاریخ دارد.

او بعد از برشمردن توانائی های ایران درگذشته ، علت انحطاط ایران را جمهوری اسلامی ایران میداند.

نظریات غیر علمی او را بخوانیم و نادانی ها و یا دروغگویی های او را دراین باره افشاء کنیم :

” که آیا وضعیت ایران امروز، با چنان تاریخ و تمدنی، تناقض ندارد؟ آیا همه آن تاریخ گذشته، سودی برای ایران نداشته؟ که ایران امروز ما زیر حاکمیت مرتجع‌ترین حاکمان قاتل و دزد و غارتگر و شیاد از همه چیز محروم مانده است؟ در شاخصهای اقتصادی، خط فقر، شاخص فلاکت، شاخص شادی، شاخص سلامت، فرار مغزها… در آزادیهای اجتماعی، ایران امروز در عقب مانده‌ترین جایگاه است؛ و امروز بعد از به تاراج دادن آبها و جزایر و منابعش دارند کل ایران را زیر سلطه استعماری چین می‌برند. راستی این تناقض وضع امروز با حقیقت بالا (گهواره تمدن و تاریخ) را چگونه می‌توان توضیح داد؟ ”

برای ایران داشته ولی برای دنیای غربی که از قرن 15 از خواب توحش بیدار شده و برای سلطه بر شرق تمام تمهیدات ضد بشری را خود تدارک دیده بود ، سودی نداشت.

پرتغال، هلند، اسپانیا، فرانسه، انگلستان و… که قدرت حمله ی زمینی به شرق را با وجود امپراطوری های قدرتمندی مثل ایران وعثمانی نداشتند ، ازسر ناچاری مجبور شدند تا بفهمند راه اشغال شرق از دریاست واستفاده از کشتی هایی که مجهز به توپ باشند.

آنها بخوبی دریافتند که ایران و مخصوصا چین با ناوگان دریایی بسیار قدرتمند تر از آنها ، این ناوگان عظیم خود را در راه های مسالمت آمیز و بازرگانی بکار گرفته اند و دراین مورد ابدا دنبال مقاصد نظامی و کشور گشائی نیستند و بنابراین نه توپ کافی تهیه کرده بودند و نه کشتیهای غول پیکر خود را با این سلاح مجهز نموده اند.

از این رو حملات خود را به ایران، چین و هندوستان که هر سه قدرتمند بودند ولی دریا را برای داد وستد ونه راهی جنگی انتخاب کرده بودند ، آغاز نمودند وبنادر وگمرکات این کشورها را متصرف شده وشریان خونی آنها را بستند.

اشغالگر بندر گمبرون ( بندر عباس ) کشور پرتغال بود و زمانی که شاه عباس خواست پرتغالی ها را از آنجا براند، چاره ای جز توسل به انگلستان پیدا نکرد و انگلستان هم که طی سالیان متمادی برای این موارد نقشه ها و برنامه های دقیق فراهم کرده بود ، شرط بیرون کردن پرتغالی ها از بندرعباس ( مهمترین مرکز گمرکی ایران) را سپرده شدن امور گمرکی آن به انگلستان قرار داد که سران ایران در کمال ناباوری این پیشنهاد را قبول کرده و بدین ترتیب ایران را از دهان عقرب به دهان مار انداختند!

وقتی انگلستان با دردست داشتن این شریان حیاتی ایران جای پایش را محکم کرد ، تعرفه های سختی برروی کالاهای صادراتی ایران ودر راس آنها پارچه های مرغوب ابریشم بست و بدین ترتیب این محصول صنعتی که درآن موقع کالای استراتژیک شمرده میشد ، بعلت گران شدن قیمت اش که ناشی ازاین تعرفه های گمرکی بود مشتریانش دراروپا را ازدست داد ولطمات سختی بر کارگاه های تولید پارچه ی ممتاز ایرانی وارد کرد وآثارفلج کننده ای بر اشتغال مردم وحتی درآمد دولت ایران وارد کرد.

ازما که درتنگنا قرار گرفته بودیم، خواستند که ابریشم خام خود و پنبه ی خود را به انگلستان عرضه کرده و خام فروش شده ورفته رفته تولیدات خود را به قهقرا ببریم.

ورود فاستونی های انگلیس که به یمن عدم پرداخت تعرفه ی گمرکی ارزان تمام میشد ، بازارهای ایران را اشباع کرد.

طوری اشباع که ایرانی ها هم میل به خریدن فاستونی وکنار گذاشتن حریر ودرنتیجه متروکه گذاشتن کارگاه های پارچه بافی نمودند ودرپی آن باغات وزمین های زیر کشت کرم ابریشم وپنبه با توصیه ی انگلستان به محل تولید تریاک درآمد واین تریاک تولید شده صرف مصرف چینی هایی شد که دراین نبرد محیلانه شکست خورده وپذیرفته بودند که بجای دریافت طلا ازانگلستان که قبلا درمقابل تحویل کالا دریافت میشد، تریاک دریافت کرده ومانند ما هرسال وضعیت بدتری پیدا کرده و به قهقرا بروند.

بنابراین دلیل اصلی به قهقرا رفتن ما بهمراه چین، هندوستان ومصر این عوامل بوده واین قهقرا زمانی شروع شد که ما در پاره ای از جهات اقتصادی از انگلستان عقب بودیم ودرموارد دیگری جلوتر ومتکی برخود.

یک جهانگرد غربی نقل میکند که دستگاه های نخ ریسی ای را درتبریز مشاهده نموده که بسیار سریعتر وکارآمد ترازدستگاه های نخ ریسی انگلستان  کار میکرده است.

جهانگرد دیگری تعریف کرده که مردم اصفهان از سر رفاه، صبحانه ی خود را دربیرون از خانه ها ودرمکان های بسیار تمیز ومجلل صرف میکردند و ازرفاهی برخوردار بودند که مردم اروپا نبودند و…

بدین ترتیب وبا اطلاع ازآنچه که 500 سال درایران واروپا بوده ، براحتی میتوان متوجه شروع قهقرای ایران و … را بدرستی ارزیابی کرد که با خواندن لاطائلات این مرید رجوی نمیتوان.

ما گرفتار استعمار کهن وسپس نو شده وبا خام فروشی تحمیل شده برما گشتیم.

انقلاب مشروطه کم وبیش درهای گریز ازاین وابستگی وخام فروشی را بر روی ما بازکرده بود که با روی کار آورده شدن حکومت پهلوی، این دربها بر روی ما بسته شد و وقت اش رسیده که با توجه با اوضاع جهانی که بنفع ما به جریان افتاده، جبران مافات کنیم که مسلما رجوی ونوکرانش چنین نمیخواهند.
نوید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا