جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
نامه کبری علیخواه به برادر اسیرش حسین علیخواه در کمپ مجاهدین خلق 19 اردیبهشت 1403

نامه کبری علیخواه به برادر اسیرش حسین علیخواه در کمپ مجاهدین خلق

حسین آقا سلام. امیدوارم سلامت و تندرست باشید و نیم نگاهی هم به خانواده داشته باشید. حسین جان شرایطم طوری است که خیلی دلتنگتم و آرزوی در آغوش کشیدنت را دارم. بابا و مامان که تنهایمان گذاشتند و متاسفانه همسرم را نیز که مریض احوال بود از دست دادم و لذا فقط تو را چشم […]

درفراق تو میسوزد ومیسازد ولی زیاد ابرازنمیکند 25 تیر 1387

درفراق تو میسوزد ومیسازد ولی زیاد ابرازنمیکند

مامان تا زمانیکه اززنده بودنت خبرنداشت اسم برادرزاده اش را حسین گذاشت ولی بعد ازاینکه شنید زنده ای، درفراق تو میسوزد ومیسازد ولی زیاد ابرازنمیکند…

بنام خدایی که وفایش ازلی و ابدی است 23 اردیبهشت 1387

بنام خدایی که وفایش ازلی و ابدی است

البته آدمها را باید در موقعیتهایشان قضاوت کرد چون اگر هرکس دیگری جای تو بود شاید اینگونه بود. اما ما کسانی هستیم که در بیرون از دنیای شما مانند کسانی که در دریا هستند از ساحل شما را می بینیم. حسین جان زمانی که در ایران بودی آزادی و تفریح و… همه چیز جای خود را داشت. من نه از سیاست چیزی میدانم و نه میخواهم سرم را با این حرفها درد بیاورم. من فقط نگران سلامتی و زندگی و آینده ات هستم و کاری به بقیه ندارم، کاری که اگر همه خانواده ها برای بچه هایشان بکنند دیگر شما مشکلی ندارید. البته شاید موقعیت همه شما در آنجا یکی نباشد که مطمئن هستم نیست.

blank
blank
blank