پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
شکایت خود را نزد کدام نهاد بین المللی ببریم؟ 24 اسفند 1399

شکایت خود را نزد کدام نهاد بین المللی ببریم؟

نامه اول: ابراز نگرانی شدید معصومه آزاد منجیری در خصوص سلامت خواهرش خانم معصومه آزاد منجیری، خواهر مریم آزاد منجیری گرفتار در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی، نامه ای به نمایندگی سازمان جهانی بهداشت در این کشور نوشته و خواستار رسیدگی به وضعیت سلامت وی گردید. متن نامه به شرح زیر است: نماینده ی سازمان […]

ابراز نگرانی شدید معصومه آزاد منجیری در خصوص سلامت خواهرش 23 اسفند 1399

ابراز نگرانی شدید معصومه آزاد منجیری در خصوص سلامت خواهرش

خانم معصومه آزاد منجیری نامه ای به شرح زیر برای نمایندگی سازمان جهانی بهداشت در آلبانی در خصوص وضعیت سلامت خواهرش مریم آزاد منجیری نوشت: نماینده ی سازمان جهانی بهداشت در کشور آلبانی با عرض سلام و تقدیم احترام اینجانب معصومه آزاد منجیری خواهر مریم آزاد منجیری هستم که هم اکنون در اردوگاه بسته و […]

نگران جان دخترمان مریم آزاد منجیری هستیم که در کمپ مجاهدین اسیر است 23 اسفند 1399

نگران جان دخترمان مریم آزاد منجیری هستیم که در کمپ مجاهدین اسیر است

آقای محمد جعفر آزاد منجیری به همراه همسرش خانم بتول قزی، نامه ای خطاب به رئیس سازمان جهانی بهداشت نوشته و خواهان کسب اطلاع از وضعیت سلامت دخترشان مریم آزاد منجیری که در اردوگاه مجاهدین خلق در کشور آلبانی گرفتار می باشد گردیدند. متن نامه به قرار زیر است: ریاست محترم سازمان جهانی بهداشت با […]

مریم جان ، بهمون زنگ بزن بابا، ما خیلی دلمون تنگه 21 دی 1399

مریم جان ، بهمون زنگ بزن بابا، ما خیلی دلمون تنگه

صحبت های پدر: بابا، مریم، سلام حالت خوبه؟ خوش هستی؟ سلامتی؟ کروناست، ولی ما خیلی دلمون میخاد ببینیمت، باباجان چرا یک نامه ای، تلفنی نمیفرستی؟ بهمون زنگ بزن بابا، ما خیلی دلمون تنگه میای یا نه؟ برای دانلود فیلم اینجا را کلیک کنید. صحبت های مادر: سلام حالت خوبه؟ سلامتی؟ دلمون خیلی تنگ شده، مامان […]

پیام معصومه آزاد برای خواهرش مریم که در کمپ های مجاهدین در آلبانی به سر می برد 02 دی 1399

پیام معصومه آزاد برای خواهرش مریم که در کمپ های مجاهدین در آلبانی به سر می برد

سلام خواهر عزیزم مریم جان، منم خواهرت معصومه ، میدونم که منو هنوز یادته، چون زمانی که از ایران بی خبررفتی17سالت بیشتر نبود و خیلی جوان بودی! ما سالهای زیادی چشم براهتیم تازمانی که به آغوش خانوادت برگردی. خواهر گلم تو این سالهای دوری و بیخبری، من شاهد اشکهای شبانه روزی بابا و مامان بودم […]

blank
blank
blank