جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
درد دل مادرانه 16 اردیبهشت 1404

درد دل مادرانه

مادر سعادت سالهاست که در حسرت یک دیدار ساده با سه فرزندش در سازمان مجاهدین خلق، گذران عمر می کند و امید دارد که یک روزی با دلبندانش دیداری داشته باشد، این بار نیز با حضور در دفتر انجمن نجات استان آذربایجان شرقی، خطاب به فرزندانش فایلی تصویری فرستاده است که با گویش زیبای آذری […]

اطمینان دارم فرزندانم را بزودی ملاقات خواهم کرد 09 فروردین 1404

اطمینان دارم فرزندانم را بزودی ملاقات خواهم کرد

خانم حمائل غنی زاده (مادر سعادت)، هر سال که نو می شود، اینطور قاب عکس خانواده اش را در دست گرفته و برای لحظه دیدار، ثانیه ها را می شمارد، ایشان با خاطرات گذشته زندگی می کند و هرگز امید خود را از دست نداده است که دیگر فرزندانش را نخواهد دید. مادر سعادت با […]

ملاقات کمترین حق هر زندانی است 11 اسفند 1403

ملاقات کمترین حق هر زندانی است

“به نام خدا سلام ، ناهید عزیزم… آرزومندم که سلامت باشی و سلامی به مهری و محمود ، فرزندان دلبندم ، ناهید سوم اسفند سال روز تولدت است و چه زیبا بود که دور هم بودیم. افسوس که از بد روزگار محروم از دیدارتان هستم. ابتدائی ترین حق هر انسان خصوصا مادر دیدار فرزندان است. […]

بی صبرانه ، منتظر دیدار و ملاقات با فرزندان اسیرم هستم 03 دی 1403

بی صبرانه ، منتظر دیدار و ملاقات با فرزندان اسیرم هستم

خانم حمائل غنی زاده، مادر ناهید و مهری و محمود سعادت هستند که سالهاست در بند اسارت فرقه ی ضدبشری رجوی ، گرفتار هستند. در گفتگوی مفصلی که به مناسبت روز مادر، با خانم حمائل غنی زاده داشتیم، ایشان صحبت هایی خطاب به فرزندانش داشت، که در زیر می آورم : من کاری به آرزوی […]

مادر سعادت: کدام مادری تحمل دارد ۳۷ سال از فرزندانش بیخبر باشد 20 خرداد 1403

مادر سعادت: کدام مادری تحمل دارد ۳۷ سال از فرزندانش بیخبر باشد

مسعود رجوی و عروسک خیمه شب بازی اش مریم، هرگز به این مسئله فکر نکردند و هیچ وقت هم پاسخگو نبودند که گناه مادران و پدران سالخورده و خانواده ها چیست که از دیدار فرزندان و عزیزان خود باید دهها سال محروم باشند؟ مگر در شرع و عرف گفته نشده است که نیکی به والدین […]

ناهید سعادت، دخترم تولدت مبارک 12 اسفند 1402

ناهید سعادت، دخترم تولدت مبارک

ناهید جان، دختر نازتر از گلم، سوم اسفند هر سال، یادآور روزی است که تو به دنیا آمدی، سوم اسفند ماه سال 1345، همان روز زیبایی که خداوند مهربانم با تمام عظمتش به زمین لبخند زد و بهار را به یمن حضورت به ما بخشید. از خدا می خواهم این هدیه خود را همیشه در […]

blank
blank
blank