یکشنبه, ۷ دی , ۱۴۰۴
مصاحبه با خانواده آقای عبدی درخصوص مراجعت شان به عراق 16 مهر 1390

مصاحبه با خانواده آقای عبدی درخصوص مراجعت شان به عراق

براین باور شدم که سران سازمان علیرغم هر های و هوی و با این اتفاقات افتاده پایان کار خود را می بیند، اینکه اشرف بزودی برچیده خواهد شد و حتی آنان در این دستپاچگی نمی دانند تصور کنند که به کجا خواهند رفت و یا فرار خواهند کرد و اصلا در آن وضع بهم ریخته سه ماه بعد با چه سرنوشتی روبرو خواهند شد واگر ذره ای از واقعیتها را بگویند ریزش نیرو بطور وحشتناک تحقق خواهد یافت و حتی انتخاب مسئول جدیدشان هم اینست که بگویند طرح و برنامه داریم و کم نیاورده ایم ولی در خوابند

خانواده آهنگر طبقی: رجوی ها عامل متلاشی شدن خانواده مان – قسمت اول 12 مهر 1390

خانواده آهنگر طبقی: رجوی ها عامل متلاشی شدن خانواده مان – قسمت اول

پدرم مثل خیلی دیگر به خدمت سربازی رفته که آن موقع در جبهه جنگ بود و خیلی از دوستان پدرم که آن موقع از سربازی مرخص شدند الان دارای زندگی موفق هستند ولی پدرم را رجوی که آن زمان در خدمت صدام بود و برای او جاسوسی می کرد اسیر کرد و همین عامل اصلی همه گرفتاری های ما شده است.هر چند که به لحاظ مادی سعی کردیم تا خودمان را جمع و جور کنیم و یک زندگی عادی دست و پا کنیم و دارای خانواده ای باشیم ولی هرگز نتوانستیم کمبود محبت پدر را جبران کنیم و فقط آرزوی دیدار یک لحظه او را داریم.

نامه خانواده های استان مرکزی به نخست وزیر عراق آقای نوری مالکی 11 مهر 1390

نامه خانواده های استان مرکزی به نخست وزیر عراق آقای نوری مالکی

همانطور که در جریان هستید خانواده ها روزی نیست که در کشور شما در مقابل درب پادگان اشرف تجمع نداشته باشند. آنها یک هدف را دنبال می کنند آنهم دیدار با عزیزانشان. بعد از چندین سال ما به نوبه خودمان و با سفر های مکرر به کشور عراق سفر کرده ایم و تلاش می کردیم که با فرزندانمان ملاقات داشته باشیم ولی فرقه رجوی مانع این کار می شد. به فرزندان ما با شستشوی مغزی وانمود می کردند که ما دشمنان فرزندانمان هستیم.

نامه خانواده های بلوچی متحصن در مقابل دروازه اشرف 10 مهر 1390

نامه خانواده های بلوچی متحصن در مقابل دروازه اشرف

تعدادی از خانواده های بلوچی متحصن در مقابل دروازه پادگان فرقه ای اشرف که هم اکنون در شهرک آزادی چشم انتظار دیدار با فرزندان خود هستند نامه ای خطاب به آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق نوشته و خواستار اقدام فوری وی شده اند.آنها اهل سیستان و بلوچستان و ازهموطنان اهل تسنن می باشند که فرزندانشان به امید پیدا کردن کار مناسب برای تامین مایحتاج خانواده شان، کشور را ترک نموده و در کشورهای همسایه به دام فرقه رجوی افتاده اند.

۲۵۰۰ کیلومترمسافت، با هدف نجات اسرای فرقه رجوی 05 مهر 1390

۲۵۰۰ کیلومترمسافت، با هدف نجات اسرای فرقه رجوی

اولین کاروان خانواده های 16 تن از اسیران در بند فرقه تروریستی رجوی، که سالهاست درقلعه اشرف، درشستشوی مغزی به سر می برند، روز پنجشنبه 24 شهریور و به مقصد عراق حرکت نمودند.این عزیزان با دلی شکسته، اما سرشار از امید و توکل به خدا وبا اراده ای قوی، مصمم هستند تا برای نجات فرزندانشان از اسارتگاه جهنمی از هیچ کوششی دریغ نورزند، چه طی مسافتی بیش از 2500 کیلومتر از اقصی نقاط جنوب شرقی کشور مانند چابهار، نیک شهر، شراوان و…….. اراده ای قوی را طلب می کند.

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده – قسمت دوم 05 مهر 1390

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده – قسمت دوم

آقا داریوش بسیار زیاد مورد مهر و محبت و استقبال خانواده اش قرار گرفت طوریکه ایشان از اینهمه عواطف خانوادگی که به پایش ریخته شده بود بشدت در حیرت ماند و گفت واقعا شرمنده هستم و ماندم که چه بگویم چرا که فرقه رجوی درمناسبات مرگبارخود مدام دروغ تحویل ما میداد ازجمله درارتباط با خانواده خصوصا پدر و مادرمان اخبار کذب و دروغ می بافت

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده 29 شهریور 1390

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده

چهره خانواده ونزدیکان آقا داریوش تک به تک چه تماشایی بود خصوصا وقتی که مادرچشم انتظار و رنجدیده ازظلم و جور رجوی بغض کرده و با چشمانی اشکبار با شدت تمام عزیزرها شده ازچنگال رجوی را بغل گرفت و بوسید و بسیار دردمند گفت خدا رجوی را لعنت کند که ده سال تمام از درآغوش گرفتن و بوسیدن فرزند دلبندم محروم شده بودم وشکرخدا که قبل ازمرگم به آرزوی دیرینه ام رسیدم

جلسات انجمن نجات استان مرکزی با حضور خانواده ها 28 شهریور 1390

جلسات انجمن نجات استان مرکزی با حضور خانواده ها

روز یک شنبه مورخ 20/6/90 و سه شنبه 22/6/90 خانواده های درد کشیده و رنج کشیده در محل دفتر انجمن نجات اراک گرد هم آمدند. مسئول انجمن نجات ضمن خوش آمد گویی به حاضرین در جلسه شرایط فعلی در پادگان اشرف و عمل کرد فرقه نسبت به فرزندانشان را برای خانواده ها تشریح کرد. متعاقبا خانواده ها بصورت نوبه ای در رابطه با ضد انسانی بودن فرقه سخن گفتند و اعلام آمادگی خود را برای فعالیت تا آزادی فرزندانشان از فرقه را اعلام کرده

حضور خانواده های تهرانی جلوی قرارگاه اشرف 26 شهریور 1390

حضور خانواده های تهرانی جلوی قرارگاه اشرف

خانواده های تهرانی اسیران دربند فرقه رجوی با دلی پر از امید و اشتیاق به سمت قرارگاه اشرف شتافتند تا در پیکاری مستحکم عواطف و مهر و محبت خانوادگی خویش را در فضای ماتم زده اسارتگاه اشرف بپراکنند. تا قدمی در جوانه زدن عشق و دوستی در قلوب تحقیر شده عزیزانشان برداشته باشند.

حضور خانواده های آذربایجان شرقی برای پیوستن به خانواده های متحصن در جلوی اشرف 21 شهریور 1390

حضور خانواده های آذربایجان شرقی برای پیوستن به خانواده های متحصن در جلوی اشرف

در مورخه 14/6/1390 تعدادی از خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی متعلق به استان آذربایجان شرقی به خانواده های متحصن جلوی درب اسارتگاه اشرف پیوستند. امید می رود با استمرار اشتیاق خانواده های دل نگران که عزیزانی در قرارگاه اشرف دارند و همت و ایستادگی قابل وصف آنان در قبال دژخیمان باند رجوی، در فاصله زمانی کمتر از 3 ماه دیگر شاهد فروپاشی و انحلال سازمان تروریستی مجاهدین باشیم و این مادران و پدران و خانواده های چشم انتظار به آرزوی دیرینه شان برسند.

حضور پرشور خانواده های گلستانی در جلوی پادگان اشرف 16 مرداد 1390

حضور پرشور خانواده های گلستانی در جلوی پادگان اشرف

خانواده های آسیب دیده از فرقه رجوی استان گلستان به منظور حمایت بیشتر از خانواده های حاضر در جلوی قرارگاه مجاهدین در تیرماه سال جاری به کشور عراق عزیمت کردند و با شور و حالی که داشتند باعث تحرک بیشتر افراد حاضر شدند. این افراد که از خانواده های مختلفی تشکیل شده بودند با حضور گسترده خود در ساعات مختلف و اضلاع متفاوت شور و حال دیگری به کمپ خانواده ها داده بودند.

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده ساجدی فر 16 تیر 1390

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده ساجدی فر

با خبرشدیم که آقای عبدالنبی ساجدی فر پدرغلامعلی ساجدی فر از اعضای تحت اسارت فرقه رجوی بعد از 2 سال که در بستر بیماری بودند دار فانی را وداع و به دیار رفیق اعلی شتافت. مرحوم ساجدی فرعلیرغم بیماری اش تا آخرین لحظات عمر پر برکتش چشم براه فرزندش غلامعلی بود اگرچه رجوی خائن وی را از این آرزو محروم نمود.

blank
blank
blank