یکشنبه, ۷ دی , ۱۴۰۴
تلاشهای خانواده زاهدی برای رهایی عبدالرضا زاهدی از چنگال مجاهدین 05 مهر 1388

تلاشهای خانواده زاهدی برای رهایی عبدالرضا زاهدی از چنگال مجاهدین

آقای حمیدرضا زاهدی (از برادران عبدالرضا از اسرای دربند فرقه رجوی) به اتفاق پدر و مادرگرامی شان به دفتر انجمن نجات آمدند و برای مجامع حقوق بشری و صلیب سرخ ودولت عراق نامه نگاری کردند شاید که آرزویشان در رهایی و بازگشت عبدالرضا به ایران و یا به دنیای آزاد در خارج کشورمحقق شود.

دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با خانواده آلبوغبیش و حنظل زاده 02 مهر 1388

دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با خانواده آلبوغبیش و حنظل زاده

روز چهار شنبه و پنجشنبه 25 و 26 شهریور ماه اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان متشکل از آقایان حمید دهدار حسنی،علی اکرامی، سید ویبرقنواتی با خانواده های آلبو غبیش وحنظل زاده در دفتر ماهشهر دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار خانواده ها ضمن تشکر از اعضای انجمن نجات اظهار امیدواری کردند که با توجه به دوری مسافت، بازگشایی این دفتر بتواند گامی در جهت ایجاد رابطه هرچه فعال تر آنها با انجمن باشد.

دیدار انجمن نجات خوزستان با برخی از خانواده های ماه شهر وسربندر 01 مهر 1388

دیدار انجمن نجات خوزستان با برخی از خانواده های ماه شهر وسربندر

روز چهار شنبه وپنج شنبه 25و26 شهریور ماه هیئتی از اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان متشکل از (آقایان حمید دهدار حسنی-علی اکرامی- یبر قنواتی وسید) در یک دیدار صمیمی با خانواده های ربیعی،رضایی نژاد،عتیقی، نوروزی وفلاحی در شهرهای ماه شهر وسربندر شرکت کردند.در این دیدار که با خانواده قدیمی ترین اعضای سازمان که فرزندان آنها در حال حاضر تحت اسارت فرقه رجوی بسر می برند صورت گرفت، خبر بازگشایی دفتر انجمن نجات خوزستان شاخه ماه شهر به خانواده ها داده شد

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت سوم 26 شهریور 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت سوم

آنها اجازه تماس تلفنی به برادرم ندادند و متاسفانه پس از درج نامه های ما در سایت انجمن نجات و یا ارسال آن به مقامات صلیب سرخ و نهادهای حقوق بشری، برادرم را در تلویزیون سازمان وادار به گفتن حرف هایی کردند که ابدا واقعیت نداشت. برادرم منکر حرف ها و خواسته ی اعضای خانواده اش شد و گفت این نامه ها را خواهر یا مادر من ننوشته است و خواهر و مادرم را تحت فشار قرار داده اند او سپس منکر همه چیز شد.

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت دوم 17 شهریور 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت دوم

برادرم در مقر پذیرش دو نوبت می ماند و به ارتش منتقلش نمی کنند چون او مقاومت می کرد و حاضر نبود به ارتش آزادیبخش منتقل شود. من در نامه های خویش به مقامات صلیب سرخ و رهبران مجاهدین اشاره به خودکشی برادرم کردم و اینکه او و خیلی از افراد دیگر را به زور در اشرف نگه داشته اند

حضور خانواده براتعلی ریگی در دفتر انجمن نجات گلستان 15 شهریور 1388

حضور خانواده براتعلی ریگی در دفتر انجمن نجات گلستان

چند روز قبل بعد از اینکه حسینعلی در جریان آخرین تحولات پادگان نظامی اشرف قرار گرفت، به دفتر انجمن نجات آمده و در مورد اعتصاب غذای تحمیلی که سران مجاهدین به سرکرده گی مسعود و مریم رجوی بر اعضاء آن به خصوص براتعلی ریگی تحمیل کرده بودند سئوال می کرد و مدام زیر لب بر سران جنایتکار و خوانخوار رجویها لعنت می فرستاد و از اینکه آن ظالمان خبیث باعث شده بودند که برادر وی در پادگان نظامی اشرف هرگونه سوء رفتاری را از طرف سازمان مجاهدین قبول کنند، از خداوند می خواست که سران فرقه مجاهدین را به خاک سیاه بنشاند.

پرسش های بنیادین خانواده ها از رهبران مجاهدین 14 شهریور 1388

پرسش های بنیادین خانواده ها از رهبران مجاهدین

اعضای خانواده ی آقای علیرضا امیری با مراجعه به دفتر انجمن نجات ارومیه و تقاضای انعکاس دیدگاههایشان در واقع در جستجوی راهکارهایی برای نجات و رهایی علیرضا امیری از حصارهای ذهنی و فیزیکی رهبری عقیدتی مجاهدین هستند.تامل در سخنان خانم فاطمه امیری که برادرش مدت ده سال است با فریبکاری به اشرف منتقل شده است، می تواند ذهنیت، نگاه و بینش خانواده ها را نسبت به رویدادهای تلخ اخیر و بیزاری آنان را از رهبران مجاهدین بوضوح به تصویر کشد.

خانم سلمه امیر علی پور: مجاهدین قصد اخاذی از ما را داشتند 12 شهریور 1388

خانم سلمه امیر علی پور: مجاهدین قصد اخاذی از ما را داشتند

ناامیدی او از پدرم باعث شد که به طرف من بیاید تا با برقراری رابطه تلفنی به من فشار آورده تا پدر را متقاعد کنم که سهم او را برایش بفرستد عدم توجه به درخواست او اندک اندک او را عصبانی کرد و شروع به اتهام زنی و همکاری خانواده مان با رژیم می کرد او در آخرین تماس که کاملا از دریافت کمک و سهم الارث ناامید شده بود خیلی عصبانی شد و با جیغ و داد می گفت که چرا با انجمن نجات همکاری می کنید چرا اسم تو در سایت انجمن نجات و در لیست درخواست ملاقات و کمک برای آزادی اسرای اشرف از صلیب سرخ می باشد.

دیدار انجمن نجات مازندران با خانواده شعبان ایزکیان 09 شهریور 1388

دیدار انجمن نجات مازندران با خانواده شعبان ایزکیان

این مادر که با دیدن ما (افراد بازگشته) کمی دگرگون و جای خالی موسی را در منزلش احساس می نمود با لعنت فرستادن بر رجوی که موجب جدایی فرزندش شده بود از بلایایی که رجوی بر سر دوستان و همسایگان دیگرش آورده بود نیز سخن به میان آورد و ادامه داد:«رجوی در این محل خیلی ها را بیچاره و آواره کرد، در همین محله افرادی همچون کامران خلعتبری و ایرج طالشی در اشرف اسیرند و حمیده کوزه گر که در اشرف اسیر بود بر اثر بیماری سرطان در همانجا درگذشت و آنجا دفن شد. خانه پشتی خانه پدر حمیده است.»

ملاقات انجمن نجات مازندران با خانواده جنت صادقی 08 شهریور 1388

ملاقات انجمن نجات مازندران با خانواده جنت صادقی

آقای صادقی که 3 برادرش سالهاست اسیر این فرقه تروریستی در عراق هستند و سالیان درازی است که مسئوولیت نگه داری پدر پیر و مادرش را نیز به عهده دارد ضمن درد و دل اظهار داشت که عامل همه بلاکشی های خانواده و از جمله خودم را رجوی می دانم. او با فریب و دروغ، برادرانم را یکی پس از دیگری به عراق کشانده و امروز در بن بست مطلق سیاسی آنان را آواره دیار غریب و بیابان های عراق نموده و نمی دانم که چرا هنوز اصرار بر ماندن در آنجا را دارد؟

پیام تسلیت به خانواده اربابی 03 شهریور 1388

پیام تسلیت به خانواده اربابی

با کمال تاسّف و تاثّر مطّلع شدیم که مادر احمد اربابی (ساکن پادگان نظامی اشرف) در سن کهولت و چشم انتظاری فرزندش که بیش از 25سال از خانواده بدور بوده دار فانی را وداع گفته.انجمن نجات استان گلستان غم وارده را به بازماندگان آن مرحومه و احمد اربابی تسلیت عرض مینماید.

نامه انجمن نجات آذربایجانغربی به رئیس کمیته صلیب سرخ تهران 01 شهریور 1388

نامه انجمن نجات آذربایجانغربی به رئیس کمیته صلیب سرخ تهران

غوغاسالاری رهبران مجاهدین در طی روزهای اخیر و ممانعت از ورود پلیس عراق به قرارگاه اشرف جهت اعمال نظارت قانونی و نیز تحریک برخی از اعضای مستقر در قرارگاه اشرف برای مقابله و ستیزه جویی علیه مقامات دولت و پلیس عراق که منجر به کشته و زخمی شدن نیروهای مجاهدین و پلیس عراق گردید موجی از اعتراض را در میان خانواده های عضو انجمن نجات علیه رهبران مجاهدین موجب گردید.

blank
blank
blank