پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
گزارش بی بی سی از اسرای جنگی سازمان مجاهدین خلق، از عراق تا آلبانی 03 مهر 1399

گزارش بی بی سی از اسرای جنگی سازمان مجاهدین خلق، از عراق تا آلبانی

1- چهل سال بعد از جنگ ایران وعراق: داستان اسرای ایرانی که به مجاهدین خلق پیوستند چهل سال پیش نیروهای عراقی در چندین جبهه به ایران حمله کردند. این حملات جرقه جنگی را زد که هشت سال طول کشید. در جنگ ایران و عراق صدها هزار نفر کشته، مفقود و اسیر شدند. هزاران اسیر ایرانی […]

از اسارت عراق تا اسارت سازمان رجوی و تا آزادی – قسمت اول 01 مهر 1399

از اسارت عراق تا اسارت سازمان رجوی و تا آزادی – قسمت اول

با سلام خدمت دوستان و مخاطبین محترم اینجانب علی اردلانی متولد 1346 خلاصه ای از سرگذشت خود را برای شما نقل می کنم. خلاصه ای از سرگذشت من: من در جبهه های جنگ ایران و عراق در حال انجام خدمت سربازی بودم که در خرداد سال 1367 به اسارت نیروهای عراقی درآمدم و به مدت […]

داستان فریب خوردگان بیگناهی که از اسارتی موقت به اسارتی دائمی رفتند 30 شهریور 1399

داستان فریب خوردگان بیگناهی که از اسارتی موقت به اسارتی دائمی رفتند

آقای بهزاد صفاری، از کوردلان مزدور رجوی، که توان فرماندهی یک دسته ی کوچک نظامی را نداشت و من از نزدیک دست و پا چلفتی او را دیدم.. بهزاد، زمانی که به کارهای نظامی وارد شد، خیلی زود از این کار بدلیل راحت طلبی هایش کنار گذاشته شد و به کارهای غیرنظامی ارجاع شد ، […]

تورهای مختلف فریبکاری فرقه رجوی برای به دام انداختن افراد 16 مرداد 1399

تورهای مختلف فریبکاری فرقه رجوی برای به دام انداختن افراد

در اردوگاه اسرای جنگی عراق شرایط سختی سپری می کردیم ، چشم اندازی هم برای آزادی زودرس نمی دیدیم مرتب دعا می کردیم که هرچه زودتر دوران سخت اسارت به پایان برسد گذشت تا اینکه روزی مسئول اردوگاه همه ما را صدا زد و گفت مسئولی از طرف سازمان مجاهدین خلق به اردوگاه آمده ومی […]

زهرا اسدپور گرجی کیست و چگونه فریب خورد؟ 16 مرداد 1399

زهرا اسدپور گرجی کیست و چگونه فریب خورد؟

زهرا اسدپور گرجی که فرقۀ رجوی از او در سایت های خود به نام مادر جوشن اسم میبرد ونامش را در لیست امضاء کنندگان علیه خانواده ها و انجمن نجات قرارداده یکی ازمادران اسیر فرقه میباشد. این مادر خود ازجمله فریب خوردگان می باشد که فرقه با سوء استفاده از احساسات وعواطف مادری اش با […]

مرضیه سراغ دانشمند بند رخت هسته ای را می گرفت 24 مهر 1398

مرضیه سراغ دانشمند بند رخت هسته ای را می گرفت

خاطره ای تلخ در قالب طنز از حضور خانم مرضیه در اشرف مسعود رجوی برای بزرگ نمایی اعلام بیرونی به اصطلاح ریاست جمهوری مریم از هیچ کلک وحقه وشیادی دریع نکرد. یکی از این ترفندهای فرقه کشاندن خانم مرضیه به عراق و پادگان اشرف بود. مسئولیت اجرای این سناریو هم با مریم بود. مریم رجوی […]

سرقت مرضیه 24 مهر 1398

سرقت مرضیه

قریب به 10 سال پیش شعبده باز سابق مقیم عراق، پس از مرگ مرضیه ، در مورد مرضیه سخنانی تامل برانگیز گفته که الحق و الانصاف فقط از زبان این شیاد مفقود می توان شنید: ” سردار نغمه خوان ارتش آزادی مرضیه رستگار و جاودانه شد…در دل صحرای تاریخ معاصر ایران، «بلبل سرگشته» دهه‌های متوالی، […]

سازمان مجاهدین چقدر پول می دی موضع ام را عوض کنم ؟ 04 شهریور 1398

سازمان مجاهدین چقدر پول می دی موضع ام را عوض کنم ؟

بعد از اعلام جدایی رفیق دهقان از فرقه تروریستی رجوی اکنون به توصیه سازمان خود رفیق دهقان در مقاله ای عنوان نموده که تمام حرفهایی که در مورد وی نوشتند دروغ بوده و او این کار را انجام نداده است. قبل از اینکه به چگونگی انجام این کار پرداخته شود باید به نکته ای اشاره […]

معصومه جان رفتنت خیلی دلم را سوزاند 03 شهریور 1398

معصومه جان رفتنت خیلی دلم را سوزاند

قسمتی از مصاحبه با خانم قمری مرادی مادر معصومه اولادی (محل تولد: شهر قزوین – اسیر در فرقه رجوی) معصومه در دبیرستان از طریق یکی از عوامل سازمان به نام مرضیه کبیری در سال 1381 اغفال و به همراه دوستش از مرز خارج شد. معصومه شاگرد ممتاز دبیرستان بود. روز پنج شنبه دیدم معصومه لباس […]

داستان اعترافات ساختگی 27 مرداد 1398

داستان اعترافات ساختگی

در سالگرد عملیات معروف به دروغ جاویدان سیمای اختناق فرقه؛ اعضاء را به صحنه اورده بود تا بقول معروف از مقاومت وحماسه انها زیر شکنجه مصاحبه کنند. دو نفر از این زندانیان سابق خانم ها اعظم حیدری و هنگامه استاد حسن بودند. جالب اینجاست این خانم هایی که باساعت ها نشست های توجیهی والقاء مطالب […]

به شوق دیدار پدر به دام فرقه رجوی افتادم – قسمت سوم 26 مرداد 1398

به شوق دیدار پدر به دام فرقه رجوی افتادم – قسمت سوم

خاطرات سید رضا لطیفی دوران حبس در زندان : پاسگاه ما را به دادگاه تحویل داد. قاضی ازما مدارک شناسایی خواست که من نداشتم. درنهایت گفت باید به جرم ورود غیر قانونی به زندان بروید. برادرم را به زندان لاندهی ومرا به زندان جنید در کراچی منتقل کردند.درزندان هرکس مجبور به بیگاری بود! عده ای […]

به شوق دیدار پدر به دام مجاهدین افتادم – قسمت دوم 17 مرداد 1398

به شوق دیدار پدر به دام مجاهدین افتادم – قسمت دوم

خاطرات سید رضا لطیفی بعد از رسیدن به شهر کراچی تاج محمد ما را به هتلی در منطقه ای بنام “لی مارکت” برد و گفت فعلا اینجا استراحت کنید. ما بی صبرانه منتظر دیدار با پدر بودیم! بهرحال در انجا روز اول را استراحت کردیم و روز بعد به همراه تاج محمد برای خرید لباس […]

blank
blank
blank