جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
نامه عبدالرضا قلعه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی 13 آبان 1403

نامه عبدالرضا قلعه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی

عباس جان سلام. حالت چطور است؟ چندین سال است از شما بی خبرم. زمانی که با هم بودیم من شما را برادر زن نمی دیدم و یک دوست صمیمی می دیدم. خودت هم بهتر می دانی که شما را خیلی دوست داشتم. با شناختی که از شما داشتم فکر نمی کردم فریب بخوری. چی شد […]

عباس جان، اول مهر خاطرات تو را برایمان زنده کرد 04 مهر 1403

عباس جان، اول مهر خاطرات تو را برایمان زنده کرد

برادر عزیزمان عباس سلام امیدواریم حالت خوب باشد و در سلامت بسر ببری. برادر عزیز نبود شما بسیار ما را می آزارد. ما خیلی دلتنگ شما هستیم. دیروز خواهرم خانه ما بود و با هم صحبت می کردیم. به یاد شما و خاطرات گذشته افتادیم. یادت می آید در مهر ماه چقدر داستان داشتیم. لباسهایت […]

دیدار خانواده عباس گلریزان با مسئول انجمن نجات استان مرکزی 08 مرداد 1403

دیدار خانواده عباس گلریزان با مسئول انجمن نجات استان مرکزی

روز جمعه 5 مرداد 1403 خانواده عباس گل ریزان با مسئول انجمن نجات اراک، دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار فواد بصری درباره وضعیت کنونی سازمان مجاهدین خلق ، اوضاع و شرایط اعضا در آلبانی و فرانسه و همچنین فعالیت های انجمن نجات آلبانی مطالبی بیان کرد. خانواده عباس گل ریزان سئوالاتی در رابطه […]

نامه علی رضا قلعه ای به دایی اش عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین 16 تیر 1403

نامه علی رضا قلعه ای به دایی اش عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین

دایی جان سلام احوالتون چطور است؟ زمانی که شما به خدمت سربازی رفتید من سنی نداشتم، اما خاطرات آن دوران در ذهنم هست. روزی که می خواستید به خدمت سربازی اعزام شوید را در خاطر دارم. از آن سالها خیلی می گذرد و من از آن به بعد شمار ا ندیدم. حالا دیگر من بزرگ […]

دیدار اعضای انجمن نجات اراک با پدر عباس گل ریزان 27 خرداد 1403

دیدار اعضای انجمن نجات اراک با پدر عباس گل ریزان

هفته گذشته اعضای انجمن نجات استان مرکزی با آقای ولی الله گل ریزان پدر عباس گل ریزان اسیر در کمپ آلبانی دیدار و گفتگو کردند. آقای گل ریزان از خانواده های فعال انجمن نجات اراک هستند. ایشان سالهای طولانی است که چشم انتظار فرزندش می باشد و  در تلاش است تا بتواند این سالهای دوری […]

نامه ولی الله گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ مجاهدین در آلبانی 21 خرداد 1403

نامه ولی الله گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ مجاهدین در آلبانی

عباس سلام امیدوارم حالت خوب باشد. چشمان من از انتظار ضعیف شد. نمی دانم عمری باقی می ماند که شما را ببینم؟! امیدوارم تا زنده هستم بتوانم از نزدیک ببینمت. دلم خیلی برایت تنگ شده است و اطلاعی از وضعیتت در کمپ مجاهدین خلق ندارم. زمانی که در عراق بودی یک بار شما را در […]

نامه عبدالرضا قلعه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 19 اردیبهشت 1403

نامه عبدالرضا قلعه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

عباس جان سلام . حالت چطور است برادر. شاید من و تو برادر تنی نباشیم اما به واقع به عنوان برادر همسرم با برادر خودم هیچ فرقی برایم نداری. هم خواهرت و هم من هر دو خیلی دلتنگت می شویم. خیلی زیاد. دوست دارم هر چه زودتر از نزدیک ملاقاتت کنم. وقتی همه اعضای خانواده […]

نامه معصومه و فاطمه گل ریزان به عباس گلریزان در کمپ آلبانی 15 فروردین 1403

نامه معصومه و فاطمه گل ریزان به عباس گلریزان در کمپ آلبانی

عباس جان سلام . خوبی سلامتی اگر از احوالات ما بخواهی حال ما خوب است ما فقط نگران شما هستیم. سال به اتمام رسید و ما انتظار داشتیم تماسی با ما بگیری. صدایت به گوش ما برسد و دل ما را شاد کنی. ولی خبری از شما نشد. مثل هر سال دور سفره هفت سین […]

خانواده عباس گلریزان در دفتر انجمن نجات استان مرکزی حضور یافتند 29 بهمن 1402

خانواده عباس گلریزان در دفتر انجمن نجات استان مرکزی حضور یافتند

چهارشنبه 25 بهمن ماه 1402 آقای عبدالرضا قلعه ای و فرزندش علی رضا قلعه ای داماد و خواهر زاده عباس گل ریزان اسیر در کمپ آلبانی در دفتر انجمن نجات استان مرکزی حضور یافتند. مسئول انجمن نجات ضمن خوش آمد گویی به آنها وضیت کمپ اشرف 3 در آلبانی را برای آنها تشریح کرد و […]

نامه خانواده عباس گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی 07 بهمن 1402

نامه خانواده عباس گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی

عباس جان سلام ، امیدوارم که سلامت باشی. همانطور که در عکس می بینی خانواده ات همیشه دور هم جمع هستند و جای شما در جمع ما خالیست. همیشه به یادت هستیم و در دورهمی ها از شما یاد می کنیم. ای کاش در جمع ما می بودی، دلمان برایت تنگ شده است و دوست […]

نامه مراد حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی 18 دی 1402

نامه مراد حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی

دایی جان سلام، احوال شما چطور است؟ من مراد هستم خواهرزاده شما، احتمالا شما بچگی من را به یاد دارید. من الان دیگر آن بچه ای نیستم که در ذهن شماست. بزرگ شدم و خانواده دارم و مطلع هستم که شما کجا هستی و در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی زندگی می کنی و خبرهای […]

نامه علی رضا قلعه ای به دایی اش عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 09 دی 1402

نامه علی رضا قلعه ای به دایی اش عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

دایی جان سلام احوالتان چطور است؟ خوبی هستید؟ امیدوارم که سلامت باشید. من که نمی دانم شما در چه وضعیتی هستید؟ همه ما نگران شما هستیم. دلمان برای شما تنگ شده است و نمی دانیم از چه طریقی با شما ارتباط برقرار کنیم. لطفا با ما تماس بگیر. مادرم و خاله هایم منتظر تماس شما […]

blank
blank
blank