جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
پرسش های بنیادین خانواده ها از رهبران مجاهدین 14 شهریور 1388

پرسش های بنیادین خانواده ها از رهبران مجاهدین

اعضای خانواده ی آقای علیرضا امیری با مراجعه به دفتر انجمن نجات ارومیه و تقاضای انعکاس دیدگاههایشان در واقع در جستجوی راهکارهایی برای نجات و رهایی علیرضا امیری از حصارهای ذهنی و فیزیکی رهبری عقیدتی مجاهدین هستند.تامل در سخنان خانم فاطمه امیری که برادرش مدت ده سال است با فریبکاری به اشرف منتقل شده است، می تواند ذهنیت، نگاه و بینش خانواده ها را نسبت به رویدادهای تلخ اخیر و بیزاری آنان را از رهبران مجاهدین بوضوح به تصویر کشد.

خانم سلمه امیر علی پور: مجاهدین قصد اخاذی از ما را داشتند 12 شهریور 1388

خانم سلمه امیر علی پور: مجاهدین قصد اخاذی از ما را داشتند

ناامیدی او از پدرم باعث شد که به طرف من بیاید تا با برقراری رابطه تلفنی به من فشار آورده تا پدر را متقاعد کنم که سهم او را برایش بفرستد عدم توجه به درخواست او اندک اندک او را عصبانی کرد و شروع به اتهام زنی و همکاری خانواده مان با رژیم می کرد او در آخرین تماس که کاملا از دریافت کمک و سهم الارث ناامید شده بود خیلی عصبانی شد و با جیغ و داد می گفت که چرا با انجمن نجات همکاری می کنید چرا اسم تو در سایت انجمن نجات و در لیست درخواست ملاقات و کمک برای آزادی اسرای اشرف از صلیب سرخ می باشد.

دیدار انجمن نجات مازندران با خانواده شعبان ایزکیان 09 شهریور 1388

دیدار انجمن نجات مازندران با خانواده شعبان ایزکیان

این مادر که با دیدن ما (افراد بازگشته) کمی دگرگون و جای خالی موسی را در منزلش احساس می نمود با لعنت فرستادن بر رجوی که موجب جدایی فرزندش شده بود از بلایایی که رجوی بر سر دوستان و همسایگان دیگرش آورده بود نیز سخن به میان آورد و ادامه داد:«رجوی در این محل خیلی ها را بیچاره و آواره کرد، در همین محله افرادی همچون کامران خلعتبری و ایرج طالشی در اشرف اسیرند و حمیده کوزه گر که در اشرف اسیر بود بر اثر بیماری سرطان در همانجا درگذشت و آنجا دفن شد. خانه پشتی خانه پدر حمیده است.»

ملاقات انجمن نجات مازندران با خانواده جنت صادقی 08 شهریور 1388

ملاقات انجمن نجات مازندران با خانواده جنت صادقی

آقای صادقی که 3 برادرش سالهاست اسیر این فرقه تروریستی در عراق هستند و سالیان درازی است که مسئوولیت نگه داری پدر پیر و مادرش را نیز به عهده دارد ضمن درد و دل اظهار داشت که عامل همه بلاکشی های خانواده و از جمله خودم را رجوی می دانم. او با فریب و دروغ، برادرانم را یکی پس از دیگری به عراق کشانده و امروز در بن بست مطلق سیاسی آنان را آواره دیار غریب و بیابان های عراق نموده و نمی دانم که چرا هنوز اصرار بر ماندن در آنجا را دارد؟

پیام تسلیت به خانواده اربابی 03 شهریور 1388

پیام تسلیت به خانواده اربابی

با کمال تاسّف و تاثّر مطّلع شدیم که مادر احمد اربابی (ساکن پادگان نظامی اشرف) در سن کهولت و چشم انتظاری فرزندش که بیش از 25سال از خانواده بدور بوده دار فانی را وداع گفته.انجمن نجات استان گلستان غم وارده را به بازماندگان آن مرحومه و احمد اربابی تسلیت عرض مینماید.

نامه انجمن نجات آذربایجانغربی به رئیس کمیته صلیب سرخ تهران 01 شهریور 1388

نامه انجمن نجات آذربایجانغربی به رئیس کمیته صلیب سرخ تهران

غوغاسالاری رهبران مجاهدین در طی روزهای اخیر و ممانعت از ورود پلیس عراق به قرارگاه اشرف جهت اعمال نظارت قانونی و نیز تحریک برخی از اعضای مستقر در قرارگاه اشرف برای مقابله و ستیزه جویی علیه مقامات دولت و پلیس عراق که منجر به کشته و زخمی شدن نیروهای مجاهدین و پلیس عراق گردید موجی از اعتراض را در میان خانواده های عضو انجمن نجات علیه رهبران مجاهدین موجب گردید.

محکومیت رهبران مجاهدین توسط خانواده های انجمن نجات آذربایجانغربی 28 مرداد 1388

محکومیت رهبران مجاهدین توسط خانواده های انجمن نجات آذربایجانغربی

در پی تحولات اخیر در رابطه با قرارگاه اشرف و اقدامات تنش زای رهبران مجاهدین که در نهایت به قربانی شدن تعدادی از افراد مستقر در اشرف منجر شد خانواده های عضو انجمن نجات ساکن استان آذربایجانغربی با حضور مستمر و یا تماس های تلفنی مراتب انزجار خویش را به جهت شانتاژ و پروپاگاندای رهبران مجاهدین اعلام کرده و مواضع ستیزه جویانه دارودسته ی رجوی و مغایر با میثاق های بین المللی و قوانین داخلی کشور عراق را بشدت محکوم نمودند.

خانواده مهربان بالایی یکی از مجروحان درگیریهای اشرف، خواستار بازگشت وی شدند 25 مرداد 1388

خانواده مهربان بالایی یکی از مجروحان درگیریهای اشرف، خواستار بازگشت وی شدند

خانواده چشم انتظار بالایی به مجرد اطلاع از خبر نگران کننده جراحت عزیزشان سریعا خود را به دفترانجمن گیلان رسانده وخواستند که حول وضعیت مهربان بیشتر بدانند و پس ازآنکه خبر منتشر شده سازمان را به عینه دیدند به تعجب اظهار داشتند مجروحی که به توصیف سازمان که ازناحیه هر دو دست و پا تیرخورده و در اثر خونریزی شدید بیهوش هم شده که لابد توان خوردن ونوشیدن هم نداشته، پس چطورتوانسته به نقل ازاطلاعیه مزبوردر اعتصاب غذا هم بوده باشد! این خانواده خواستار تحویلگیری و بازگشت برادر مجروح خود به ایران و آغوش پر مهر خانواده خود شدند

در خواست کمک خانواده های گیلانی از مجامع حقوق بشری 11 مرداد 1388

در خواست کمک خانواده های گیلانی از مجامع حقوق بشری

متعاقب اخبار واصله از ورود نیروهای عراقی و به کنترل گرفتن کامل پادگان اشرف، خانواده های چشم انتظارگیلانی با مراجعه حضوری و یا برقراری ارتباط تلفنی با دفتر انجمن نجات، ازاقدام نیروهای عراقی خشنودی و رضایت خویش را اعلام کردند و بمنظور یاری رساندن به اعضای ناراضی سازمان و رهایی آنان درشرایط حساس کنونی ازصلیب سرخ و کمیساریای عالی پناهندگان و تمامی مجامع حقوق بشری خصوصا دولت مردمی عراق استمداد طلبیدند.

حمید حاجی پور از مناسبات مجاهدین می گوید 04 مرداد 1388

حمید حاجی پور از مناسبات مجاهدین می گوید

دفتر انجمن نجات گیلان بار دیگر میزبان جمعی دیگر از خانواده های رنجدیده و چشم انتظار با حضور عضو رها شده از فرقه رجوی بنام اقای حمید حاجی پور بود. دراین دیدار دوستانه و بسیار صمیمی حمید حاجی پور در ابتدا از تجارب بسیار تلخ حضور 20 ساله خود در تشکیلات فریبنده فرقه رجوی موسوم به سازمان مجاهدین سخن گفت و در ادامه به سوالات و ابهامات خانواده های حاضر در جلسه با حوصله تمام پاسخ گفت.

پیام تسلیت به خانواده محمود دهقان 24 تیر 1388

پیام تسلیت به خانواده محمود دهقان

حاج قربان دهقان گورابی چند هفته ای بود که دیگر نای حضور در دفتر انجمن نجات را نداشت وبشدت مریض احوال بود ولیکن مستمر و روزانه با تماس تلفنی ازآخرین وضعیت فرزندش دراسارتگاه پادگان اشرف جویا میشد و تاکید داشت که به مجرد بازگشت حمید حاجی پور به گیلان وی را مطلع کرده تا با دیدار مستقیم و حضوری با حمید از فرزندش کسب خبر نماید.اما افسوس که روزگار، تقدیر دیگری برایش نوشته بود

حمید حاجی پوردرجمع خانواده های چشم انتظار 18 تیر 1388

حمید حاجی پوردرجمع خانواده های چشم انتظار

دراین دیدارخانواده ها ضمن خوش آمدگویی به اقای حمید حاجی پورازوی می خواستند که ازتک تک عزیزانشان حرف بزند وبگوید که بعدازشش سال ازسرنگونی صدام معدوم وتسخیرونابودی ارتش ساخته وپرداخته به اصطلاح آزادی بخش! بچه ها روزانه چه کارمیکنند وچرا مثل خودت تصمیم به بازگشت به وطن وکانون گرم خانواده را نمی گیرند.

blank
blank
blank