خانواده تلاوتی: گروگانها را آزاد کنید
گماشته های رجوی ازاین خانواده زحمتکش گیلک با سنگ وفحش و ناسزا پذیرایی کردند ودلشان را شکستند واجازه ندادند که حتی صدای این مادردردمند به گوش عزیزانش برسد ولیکن این خانواده عزم جزم دارند و براین باورند که گمشده های خویش را بازخواهند یافت و با مراجعه به دفترانجمن خواستند که هرچه سریعتربه کمپ موقت لیبرتی بروند تا درشرایط مساعدی که درآنجا مهیا شده است بتوانند به سران رجوی بگویند که گروگانها را آزاد کنید وهمچنین درپس سالیان مغزشویی ودروغ وفریبکاری تشکیلات رجوی والقائات فکری به اعضای نگون بخت، احمد وامین دریابند که هنوزنقطه امیدی مانده است ومیتوانند به وطن وآغوش خانواده بازگردند.
خانواده شعبانی: صدام، پسرم را به رجوی لعنتی فروخت
پیرزن آه کشید و گفت: خدا صدام را لعنت کند. من زحمت کشیدم و پسرم را بزرگ کردم ولی پس از اسارت او در جنگ، صدام، پسرم را به رجوی لعنتی فروخت». او ادامه داد «ای کاش درد ما فقط اسارت او در جنگ بود، رجوی ها به ما اجازه نمی دهند حتی او را ملاقات کنیم و از او خبری داشته باشیم. در سال 1382 وقتی به همراه پدر و برادر محسن برای ملاقت پسرم به قرارگاه اشرف رفتیم، فرماندهان فرقه به ما اجازه ندادن تا پسرمان را ببینیم. آنها سه روز ما را دست به سر کردند و هر بار چیزی به ما می گفتند.
تشدید سنگ پرانی به خانواده ها تلاش مذبوحانه رجویها برای فرار از فروپاشی
دهها نفر از خانواده های خوزستانی که در اولین هفته سال 91 به منظور شروع کارزار جدید در مقابل پادگان اشرف درخاک عراق به سر می برند به هنگام تجمع درمقابل درب پادگان اشرف به منظور اطلاع از ساعت خروج اعضا به کمپ موقت ترانزیت مورد شدیدترین سنگ پرانی فرقه تروریستی رجوی قرارگرفتند، که متاسفانه باعث مجروح شدن تعدادی ازخانواده ها گردید.این اقدام ضدانسانی فرقه رجوی درشرایطی صورت میگیرد که درمیان خانواده ها تعدادی از پدران و مادران پیر و سالخورده هم حضور داشتند.
قتل بهمن عتیقی انتقام رجویها ازخانواده عتیقی
شواهد دیگری برای اثبات اینکه بهمن توسط عوامل فرقه تروریستی رجوی به قتل رسیده است هم وجود دارد.فرقه رجوی اعلام کرده بود که بهمن روز19 فروردین ازناحیه نخاع مورد اصابت قرارگرفته ولی برادرش سیاوش عتیقی روز22 فروردین، بهمن را درمقابل درب اصلی پادگان اشرف معروف به باب اسد درفاصله 50متری خود مشاهده کرده است.واین با ادعای سازمان در تناقض کامل است.
اشک تمساح رجوی برای خانواده ها
دوگانگی و تناقض رفتاری در ارتباط با نگرش و برخورد رجوی با خانواده های اعضای دربند را چگونه میتوان تبیین کرد؟ از یک طرف در طول دو سال گذشته، رجوی با انواع توهین ها و فحاشی ها در مقابل دوربینهای تمام سازمانهای خبری، خانواده ها را رانده است و از طرفی دیگر به دلسوزی برای همین پدران و مادران سالخـورده می پردازد. این یکی دیگر از همان مکر و فریبهای فرقه ایست که رجوی همیشه برای تداوم خیانتها و خباثتهای چندین ساله خود بکار بسته است.
رجوی حیا کن، بچه ها را رها کن
. دختری که از پشت حصار پدرش را می بیند و او را صدا می کند. بابا من فرزند تو هستم ولی نفرات پدر او را احاطه می کنند تا صدای فرزندش به گوش او نرسد. نوه ای که برای دیدار پدربزرگش چشم انتظار جلوی درب اشرف نشسته است که شاید رهبران فرقه به رحم آیند و اجازه ملاقات بدهند تا او پدربزرگش را ببیند. آیا این صحنه ها، صحنه های دلخراشی نیست که آدم را در خود غرق کند و چرا؟ چرا؟ چرا؟ را با خود زمزمه می کند؟ اینها قربانی چه کسانی هستند و چه کسانی باعث قربانی شدن اینها شده اند.
نکته هایی از سفر به اشرف
مادری که عکس فرزندش از گردنش آویزان بود یک مرتبه شعار داد که «این بچه ها کجان پس، چرا ملاقات نمی یان». وقتی که این شعار را هر بیننده ای ببیند ودر آن لحظه خود را جای آنها بگذارد وفکر کند که کسانی نگذارند جگرگوشه شان به دیدار آنها بیایند، آن موقع است که دیگر نمی تواند جلوی اشک های خود را بگیرد و معنای عمیقی که در آن صدای مادرانه بود را، درک می کند.
منطق رجوی ها فحاشی و سنگ پرانی به خانواده هاست
رجوی نه تنها در این دو سال پاسخی برای خانواده نداشت و حتی اجازه یک ملاقات را به خانواده نداد بلکه در جواب درخواست خانواده ها حتی برای دیدن یک لحظه و آن هم از پشت سیم خاردار با سنگ و کلوخ و تیر و کمان و میله گردهای برش داده شده و تیز پذیرای آنان بوده است. در این مدت شاهد زخمی شدن خانواده های زیادی بودم که حتی علی رغم سنگ پراکنی عوامل رجوی به نزدیک سیاج می رفتند تا بتوانند با آنان صحبت کنند.
مادران مظلوم اسیران اشرف
خطی که رهبری فرقه به سرانش داده این است که به هیچ کس رحم نکنید. عناصر توجیح شده فرقه با سنگ و اشیاء فلزی از مادران استقبال می کنند و به آنها مارک می زنند که این ها فرزندی در پادگان ندارند از خیابانهای شهرهای ایران جمع آوری می شوند و به عراق منتقل می شوند. واقعا خنده دار است. رهبری فرقه و سرانش در بحرانی گیر کرده اند که خودشان را به ابلهی و گیجی زده اند همه عالم را دشمن خود می دانند
سفری به عراق و جنگ با قلاب سنگ عناصر فرقه رجوی
یک روز که در کنار یکی از ضلعها بودم عکس دختر برادرم که چشم انتظار پدرش است را به همراه داشتم. مدام داد می زدم که من برادرم را می خواهم، یکی از عناصر بی رحم فرقه به من گفت برو گم شو و به سمت من سنگ پرتاب می کردند. رهبران فرقه چه بلایی بر سر انسانهای پادگان اشرف آورده اند از درون آنها را خالی کرده اند جالب این جاست که رهبران فرقه خودشان را نمایندگان مردم ایران می دانند اینها نماینده مردم هستند یا دشمن مردم ایران
نقض حقوق خانواده در فرقه رجوی
نقض حقوق خانواده در فرقه رجوی
خانواده ها، نمایندگان ساکنین کمپ، خواستار راه حلی سریع و صلح آمیز هستند
در حال حاضر چیزی حدود چهارصد تن از خانواده های گروگانها در جلوی دروازه های کمپ هستند. آنها با هدف آزاد سازی عزیزانشان و جلوگیری از صدمات بیشتر به آنها خود را به این محل رسانده اند. اینها و تنها اینها هستند که نمایندگان واقعی افراد خانواده های به گروگان گرفته شده خود هستند. چرا صدای این ها هنوز هم شنیده نمی شود؟ چرا سازمانهای بین المللی ترجیح میدهند آنها را اصلا نادیده بگیرند؟

