نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت چهارم
شما خانواده های محترم فقط مشکلات و سختی های خودتان را نبینید. فشارهای روانی، روحی و ذهنی که به بچه ها در اشرف از طرف مسئولین سازمان وارد می شود فشارهایی است طاقت فرسا که برای شما توضیح دادم تا کسی در اشرف نباشد و حصارهای ذهنی و روانی که رهبران مجاهدین به دور بچه ها در اشرف کشیده اند را از نزدیک لمس نکند شاید عمق فاجعه را در نیابد. ما چه تعریفی از حصارهای ذهنی مجاهدین داریم؟
نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت سوم
مهمترین کاری که می توانید برای عزیزانتان در اشرف انجام دهید و تنها کسی که می تواند به بچه هایتان کمک کند تا آنها را از اشرف بیرون بیاورد از طریق خودتان است. یعنی هیچ راه دیگری نیست. من هم که توانستم از اشرف فرار کنم به خاطر ملاقات با خانواده ام و به خصوص مادرم در سال هشتاد و دو بود. تا قبل از اینکه مادرم و بستگانم به اشرف بیایند من هیچ وقت در فکر پدر، مادر و خانواده نبودم.
فرقه ی مجاهدین ناقض آزادی های مدنی و حقوق دموکراتیک انسانها
ماده 30 اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح دارد:” هیچیک از مقررات اعلامیه حاضر را نمی توان به نحوی تفسیر کرد که برای دولتی یا گروهی یا فردی متضمن حقی شود که بنا بر آن، بتواند به فعالیتی دست زند یا کاری انجام دهد که هدف از آن از بین بردن حقی از حقوق و آزادی های مذکور در این اعلامیه باشد”. حال در تاملی ژرف بر نامه ی آقای عبدالله صفا بخش (گورکی) می توان بوضوح رفتار بازدارنده ی سران مجاهدین و اعمال محدودیت های تشکیلاتی از سوی آنان در راستای پایمال کردن حقوق انسانها را به سادگی دریافت.
نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت دوم
با همه ی آنهایی که در اشرف حرف میزدم و شناخت دارم هیچکدام از بودنشان در اشرف راضی نیستند ولو اینکه تعهدنامه ها را امضا کنند که ما داوطلبانه اینجا هستیم. ببینید در شیراز یکی از والدین از من سوالی کرد راجع به پسرش. ایشان فرزندش را بیست و شش سال ندیده بود خبری از او نداشت. عکسش را به من نشان داد عکس متعلق به بیست و شش سال پیش بود ولی خب من ایشان را شناختم مصطفی زارع معزز. مادر ایشان گفت: این مصطفی در این بیست و شش سال نه به ما زنگ زده و نه به ما نامه نوشته است. در صورتی که در اشرف مصطفی خیلی از پدر و مادرش حرف میزد
نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت اول
آقای محمود دشتستانی عضو با سابقه ی مجاهدین که زمستان سال 1388 به شکلی جسورانه از اسارتگاه اشرف فرار کرد و به میهن عزیزمان ایران بازگشت به دعوت انجمن نجات استان آذربایجانغربی در نشست صمیمانه با خانواده های استان آذربایجانغربی طی دو روز و به مدت دوازده ساعت به طرح دیدگاهها و نقطه نظرات خویش در باره ی روند سیستماتیک شستشوی ذهنی و شیوه های مخرب و ویرانگر قربانی نمودن افراد مستقر در اسارتگاه اشرف و مناسبات تشکیلاتی مجاهدین پرداخت
عواطف مادرانه و اندیشه ی بسته ی فرقه ی مجاهدین
چـرا باید پدران، مادران و برادران و خواهران پر احسـاس را که خواهـان ارتباط گیری با عزیزانشان در اشرف هستند و سالها از دیدار و تماس با آنها محروم مانده اند و هم اکنون در درب ورودی اشرف در انتظار ملاقات هستند، رهبر عقیدتی مجاهدین آنها را در نهایت گستاخی مزدور بنامد؟ آیا چنین واکنش عصبی و نابخردانه توهین به شان و کرامت انسانها نیست؟
سران مجاهدین، نفرین خانواده ها
آقای باقر حبیب پور بیش از دو دهه است که از دیدار فرزندش خانم فریبا حبیب پور محروم مانده است. مادر (خانم فاطمه عدنانی) و نیز برادر و خواهر فریبا نیز سالهاست امکان دیدار وی را نداشته اند. فریبا در اسارتگاه اشرف و در مناسبات فرقه مخوف مجاهدین گرفتار است. رهبران بیرحـم و بی احساس مجـاهدین اهمیتی به احساسـات سرشـار والدین چشـم انتظار فریبا نمی دهند، آنان از درک عواطف خانوادگی و محبت پدرانه و مادرانه ناتوانند.
سخنان نماینده کمیته بین المللی صلیب سرخ در دیدار با خانواده های آذربایجانغربی ـ قسمت دوم
باید عرض کنم من دو سه بار بامسئولین کمپ اشرف حرف زدم چون خانواده هایی به دفتر تهران آمدند و گفتند که ما شش سال است نامه می نویسیم به فامیل ها و فرزندانمان در کمپ اشرف جواب نمیاد، شماره تلفن در نامه قید کردیم اما تماس نمیگیرند و خیلی ناراحت بودند و نگران هستند. بعد من به این خاطر با مسئولین مجاهدین در کمپ اشرف تماس گرفتم بعضی از آنها به من گفتند آنها خودشان نمی خواهند تماس بگیرند این چیزی بود که مسئولین کمپ اشرف به من گفتند.
سخنان نماینده کمیته بین المللی صلیب سرخ در دیدار با خانواده های آذربایجانغربی ـ قسمت اول
مسئولین بیرحم مجاهدین در کمپ اشرف بر خلاف همه موازین بشری و انسانی به آقای آرمان و سایر نمایندگان صلیب سرخ اجازه تحویل عکس ها و نامه های خانوادگی را به افراد مستقر در اشرف ندادند و در رایزنی های متعددی که نمایندگان کمیته بین المللی صلیب سرخ در ایران و عراق با مسئولین مجاهدین مستقر در اشرف داشتند سران مجاهدین با ذکر دلایل واهی و بدون ارائه منطق روشن امکان دیدار نمایندگان صلیب سرخ با افراد مستقر در اشرف را تاکنون میسر نکرده اند.
ذهن بیمار رهبر عقیدتی مجاهدین
برادرم مدت بیست و دو سال است که این خواهر چشم انتظارت تو را ندیده است. می دانم صحیح و سالم در قرارگاه اشرف بسر می بری و از این بابت خوشحالم که سالم هستی. برادر عزیز تر از جانم خواهر و برادرت بلبل و امیرخان بشدت در انتظار دیدن روی ماهت هستند. امیدوارم که در اسرع وقت پس از خواندن این نامه با خواهر چشم براهت تماس بگیری و بدان من و برادر و خواهرت هر کاری از دستمان بر بیاید وقتی به ایران بازگشتی و برای خوشبختی تو انجام خواهیم داد.
ضرورت احترام به احساسات و عواطف خانواده ها
اینکه رهبران فرقه ی مجاهدین سعی کرده اند به مهمترین و اصیل ترین نیازهای انسانها دهن کجی کنند و آن را نادیده انگارند به مسئولیت های انسانی و اجتماعی خویش به درستی و روشنی عمل نکنند، کاری و رفتاری ست که باید مورد نقد همه جانبه و عریان قرار گیرد. براستی چگونه می توان از آرمان های بشری و آزادی انتخاب انسانها سخن گفت و در این باره شعار داد اما به صریح ترین و مهمترین نیازهای انسانی پاسخ درخوری نداد؟!!
دیدار نماینده صلیب سرخ با خانواده های انجمن نجات آذربایجانغربی – قسمت پنجم
خانم لیلا صمدی ضمن خوشامد گویی به نماینده صلیب سرخ به مواردی تاکید داشت: من مایلم مقامات صلیب سرخ که در واقع پل ارتباطی خانواده ها با افراد قرارگاه اشرف هستند به نامزدم آقای اکبر خسروی بگویند برای من مهم نیست ایشان به ایران بیاید یا به اروپا برود چرا که ممکن است رهبران مجاهدین حرفهایی بزنند و اکبر را از آمدن به ایران بترسانند و برای مثال به او بگویند اگر به ایران بروی اعدام می شوی یا آزار می بینی و از این حرفها، تا اکبر را از بازگشت به یاران منصرف کنند به همین خاطر اکبر اگر مایل باشد به اروپا برود و پناهنده بشود برای من موردی ندارد.

