حبابی که در حال ترکیدن است
با درگیر شدن مجاهدین در موضوع تخلیه قرارگاه اشرف و رسانه ای شدن آن،، بشدت باعث احساس هویت در تشکیلات مجاهدین و بویژه رهبری آن میگردید، بنحویکه رجوی در کال کنفرانس 27 اسفند 1390 نیز، آنرا ارتقاء یک مدار کیفی هم در پهنه تشکیلاتی و هم در عرصه سیاسی و همچنین در سطح بین المللی تجزیه و تحلیل کرده بود. ولی رهبران مجاهدین دیگر به این فکر نکردند که این موفقیت برای مجاهدین با توجه به وضعیتی که در آن قرار دارند گذرا و موقتی است و بمثابه حبابی عمل میکند که اکنون در حال ترکیدن است.
برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران و سوز و گداز بقایای رجوی
احمقانه تر این که رهبری منزوی گروه تروریستی مجاهدین مدعی است که ایران می خواهد از این فرصت برای نشان دادن عدم انزوایش استفاده کند، در حالی که باید به نیروهایشان بگویند اگر ایران منزوی است و از این فرصت می خواهد برای نشان دادن خلاف آن استفاده کند، بس این اجلاس اساساً به چه ترتیب تشکیل شده است؟همچنین این اجلاس را فرصتی برای سواستفاده ایران برای دور زدن تحریم ها معرفی می کند! معلوم است که لااقل در این یک مورد رهبری مجاهدین پیام اجلاس غیرمتعهدها و حضور 150 کشور جهان در آن را به خوبی درک کرده است که حاکی از بی اثری تحریم ها و ناتوانی آمریکا و اسرائیل در منزوی کردن کشورمان و تحمیل خواسته هایشان به ایران است.
افراط گری، خشونت طلبی و عقده گشایی های جنسی،فصل مشترک «ارتش آزادیبخش مجاهدین» و «ارتش آزاد سوریه»
پر واضح است که این نوع رفتار و برجسته کردن نزدیکی رهبری مجاهدین با باصطلاح ارتش آزاد سوریه حاکی از تلاش مجاهدین برای کسب مشروعیت و مقبولیت برای آلترناتیو خودفرخته در نزد مردم ایران و پاک کردن سوابق سی سال وطن فروشی و خیانت به مردم ایران و خدمتگذاری به بیگانگان است. اما جدای از اهداف مرحله ای و مصلحت گرایانه مجاهدین، آنچه که باعث میشود ایندو جریان ضد مردمی و ضد انقلابی بهم نزدیک شوند طبیعتا اعتقادات و اَعمال بغایت افراطی و خشونت طلبانه، مناسبات فرقه گرایانه و ضد ملی و همچنین حفره های شخصیتی در موضوعات جنسی است.
آزمون انسانی و مردودیت رهبران فرقه گرای مجاهدین
مجاهدین که تلاش میکردند با تکیه بر عواملی همچون نبود آب و انواع و اقسام مشکلات صنفی و زندان سازی از لیبرتی و مقایسه آن با اردوگاههای کار اجباری یک اجماع بین المللی را علیه دولت عراق سازمان دهند ولی آنچه که در عمل اتفاق افتاد بازهم رسوایی بیشتر برای رهبران مجاهدین بود و چندین ماه کار مداوم و از نزدیک مسئولین ملل متحد بویژه آقای مارتین کوبلر و برخی مقامات مسئول در امور اشرف از وزارت خارجه آمریکا باعث شد آنها هم به شناخت عمیق تری از ترفند ها و فریبکاری های مجاهدین برسند.
رجوی و مجاهدین خلق در انتهای خط فریبکاری
این دومین بار در دو هفته گذشته است که دبیرکل سازمان ملل متحد از مجاهدین خلق می خواهد بدون هیچ تاخیری”قوانین کشور عراق را کاملا رعایت کنند” و اشرف را تخلیه کنند. حالا باید دید آیا بالاترین مقام سازمان ملل متحد نیز هدف انتقادات تند سازمان مجاهدین خلق قرار خواهد گرفت و یا اینکه پا به میان گذاشتن بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد باعث تسریع در تخلیه اشرف خواهد شد…
اعلام هراس رجوی از چشم انداز نابودی تشکیلاتی
این تنها برداشتی است که می توان از امتناع مجاهدین برای فرستادن باقی مانده اشرف به کمپ لیبرتی داشت و به هیچ وجه نمی توان پذیرفت که دولت عراق طرح و برنامه ای برای برخورد خشن با این گروه دارد و اگر چنین ادعایی واقعیت داشته باشد، طبیعی است که بهانه گیری های مجاهدین و به بن بست کشیدن پروسه جابجایی به بهانه نبود امکانات رفاهی در لیبرتی به مراتب از اظهارات معاون وزارت خارجه آمریکا تحریک کننده تر است..
آقای کوبلر از تکرار اشتباه بپرهیزید!
اگر نماینده دبیرکل و مسئولین کمیساریا از ابتدا با قاطعیت به شیوه جاری خود عمل می کردند و افراد را مخاطب قرار می دادند شاید اساساً انتقال افراد از اردوگاه اشرف هم موضوعیت پیدا نمی کرد و اینگونه گرفتار ترفندهای رهبری شیاد گروه تروریستی مجاهدین نمی شدند. به هر روی مسئولین سازمان ملل نباید فقط به فکر اتمام پروسه انتقال از اشرف به لیبرتی باشند، بلکه باید با جمع بندی تجربه این مقطع، این نتیجهگیری کلی را در دستور کار قرار دهند که..
«نقشه راه» سازمان ملل، آخرین هشدار و فرصت به مجاهدین خلق
شاید 100 روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، و سه ماه مانده به تصمیم وزارت خارجه ایالت متحده بر مبنای مهلت چهارماهه دادگاه استیناف برای خارج کردن مجاهدین از لیست گروههای تروریستی، مجاهدین را همچنان در توهم گشوده شدن راهی برای خروج از بن بست مرگبارشان به تنها گزینه، یعنی تلف کردن وقت و به تاخیر انداختن انتقال باقیمانده ساکنان به لیبرتی همچنان بعنوان آخرین راه حل سوق میدهد.
مجاهدین و رفتارهای ناهمگون و متناقض؟!
مجاهدین که همچنان با بهانه قراردادن موضوعات صنفی و استقراری در لیبرتی و فروش اموال و دارائی هایشان در اشرف در مسیر وقت کشی و ایجاد تاخیر در انتقال باقی مانده ساکنان قرارگاه اشرف به لیبرتی گام بر میدارند این دور هم با این هدف تلاش کردند با طرح موضوعات تکراری روند تخلیه قرارگاه اشرف را با تاخیر مواجه سازند.
معمای تخلیه قرارگاه اشرف
بنظر میرسد تلاش مجاهدین برای ساقط کردن آقای مالکی با ایجاد اختلاف بین دولت با سایر گروههای عراقی که البته با پرداخت رشوه های کلان صورت میگیرد و خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا قبل از تخلیه قرارگاه اشرف ایده آل ترین عواملِ زمینه ساز در حل معضل مجاهدین در قرارگاه اشرف است که آنهم تنها با داشتن وقت کافی ممکن است محقق شود. به همین دلیل تاخیر در تخلیه قرارگاه اشرف دقیقا در راستای تحقق ایندو هدف طراحی و پیش برده میشود.
عقب نشینی خفت بار مجاهدین از شروط اعلام شده
باقی مانده ساکنان در قرارگاه اشرف بهترین اهرم و وسیله برای گرفتن امتیازات هرچه بیشتر در لیبرتی محسوب شده و بعبارت دقیق تر برای رهبران مجاهدین استفاده دوگانه هم دارند. البته باید گفت تا اینجای قضیه رهبران مجاهدین همچنان بازنده اصلی بازی خطرناکی که تنها از جان انسانهای بی گناه در قرارگاه اشرف هزینه میشود هستند و عقب نشینی خفت بار از اصلی ترین شروط تخلیه قرارگاه اشرف خود گواه دیگری بر شکست نمایش مسخره و چند ملیتی ویلپنت پاریس هم هست.
در آستانه بسته شدن قرارگاه اشرف
پس از نمایش مسخره و بزک شده ویلپنت پاریس که با هدف جلب توجه مجدد دولت مردان آمریکایی به مجاهدین ترتیب یافته بود، مجاهدین بار دیگر تلاش های خود را در راستای توقف روند انتقال ساکنان اشرف با هدف امتیاز گیری در لیبرتی بعنوان تنها راه حل ممکن متمرکز کردند و این در حالی است که رهبران مجاهدین همچنان در شوک وارده از هشدارهای جدی وزارت خارجه آمریکا مبنی بر تخلیه قرارگاه اشرف بدون هیچگونه پیش شرط بسر میبرند.